This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کدوم زندگی؟
هوشنگ گلمکانی🖋به این ۵۴ ثانیه، میشود از دو زاویه نگاه کرد. یکی از زاویه موضوعش. سودای رفتن. نومیدی از ماندن. مهاجرت. حکایتی که در سیچهل سال گذشته همیشه برقرار بوده و همچنان ادامه دارد. گاهی کمتر، گاهی بیشتر و گاهی خیلی بیشتر.
زاویه دوم بازی زندهیاد #خسرو_شکیبایی است؛ بازیگری که هیچگاه، حتی نیمخط دیالوگ را هم راحت رها نمیکرد، چه رسد به مونولوگی طولانی که باید با احساسی عمیق از تلاش برای کندن، عزم دلکندن و نماندن همراه شود؛ دلکندنی که آسان نیست و لکنت زبان او بیش از آن که بروز نقصی فیزیولوژیک باشد، در چنین موقعیتی بیشتر حکایت از بروز تردیدی در پشت اعلام عزم رفتن و شرح و توضیح و توجیه آن است. لکنت زبان یکی از افهها در کار بازیگر تلقی میشود که هم دشوار است و هم وسوسهانگیز. و اغلب اغراقآمیز اجرا میشود. اما شکیبایی، بسیار ظریف و بهاندازه این افه را از کار درمیآورد. خسرو شکیبایی چهار سیمرغ بلورین در کارنامه داشت، و برای چهار فیلم نامزد دریافت این جایزه بود، که یکی از آنها همین «یک بار برای همیشه» (سیروس الوند، 1370) بود. یاد او و همبازیاش مرتضی احمدی گرامی باد.
@filmemrooz_official
هوشنگ گلمکانی🖋به این ۵۴ ثانیه، میشود از دو زاویه نگاه کرد. یکی از زاویه موضوعش. سودای رفتن. نومیدی از ماندن. مهاجرت. حکایتی که در سیچهل سال گذشته همیشه برقرار بوده و همچنان ادامه دارد. گاهی کمتر، گاهی بیشتر و گاهی خیلی بیشتر.
زاویه دوم بازی زندهیاد #خسرو_شکیبایی است؛ بازیگری که هیچگاه، حتی نیمخط دیالوگ را هم راحت رها نمیکرد، چه رسد به مونولوگی طولانی که باید با احساسی عمیق از تلاش برای کندن، عزم دلکندن و نماندن همراه شود؛ دلکندنی که آسان نیست و لکنت زبان او بیش از آن که بروز نقصی فیزیولوژیک باشد، در چنین موقعیتی بیشتر حکایت از بروز تردیدی در پشت اعلام عزم رفتن و شرح و توضیح و توجیه آن است. لکنت زبان یکی از افهها در کار بازیگر تلقی میشود که هم دشوار است و هم وسوسهانگیز. و اغلب اغراقآمیز اجرا میشود. اما شکیبایی، بسیار ظریف و بهاندازه این افه را از کار درمیآورد. خسرو شکیبایی چهار سیمرغ بلورین در کارنامه داشت، و برای چهار فیلم نامزد دریافت این جایزه بود، که یکی از آنها همین «یک بار برای همیشه» (سیروس الوند، 1370) بود. یاد او و همبازیاش مرتضی احمدی گرامی باد.
@filmemrooz_official
پایانهای برگزیده: هامون
مازیار فکریارشاد🖋...در رؤیای هامونیم. همۀ نزدیکان با لباسهای سپید در ساحل هستند و هر کس آخرین جملهاش را به او میگوید. کوتولههای سپیدپوش رقصکنان سفرهای میگسترند رنگارنگ. ناگهان توفانی درمیگیرد و سفره را برهم میزند. فید به سپیدی. علی عابدینی با قایق موتوری به جستوجوی هامون میرود و نجاتش میدهد. هامون آب دریا را بالا میآورد و بهسختی نفس میکشد. فید به سیاهی. او در اوج استیصال محکوم به ادامۀ زندگی است.
حسین معززینیا🖋حمید هامون رفته توی آب تا خودش را غرق کند، در ساحل همۀ آشنایانش جمع شدهاند، سفره انداختهاند و میخواهند برگردند به روزهای خوش گذشته. از آب درش میآورند، حولهای دورش میاندازند و دعوت میکنند همه بنشینند سر سفره ولی باد تندی میآید غذاها و سفره را با خودش درهم میپیچد و میبرد.
امیرحسین سیادت🖋در سکانس پایانی برای اولین بار از روایت حمید هامون جدا میشویم. از آغاز تا این لحظه هر دم چسبیده به او یا در درون ذهن او بودهایم اما هامون اکنون دور از ما به ذرهای شناور در دریا بدل شده است. آیا این معنایش خاموش شدن ذهن هامون است؟ نه، چرا که عاقبت نفس میکشد؛ نفسکشیدنی که به جان کندن شبیهتر است. این پایان بیشتر از رهایی از مرگ میگوید یا از بازگشت به عذاب بیپایان زندگی؟ و اگر عروسی لب ساحل را ترجمان ذهن آرامگرفتۀ آن ذرۀ شناور بدانیم، باد وزانی که این ضیافت را به هم میزند جز دم «نجاتبخش» همراهان علی عابدینی چیست؟
حامد صرافیزاده🖋یکی از پایانهای دوپهلو و خاص مهرجویی. در رؤیای پس از خودکشی، برای چند دقیقه همهچیز خوش و خرم است. پایانی دلپذیر که دوامش به مویی بند است. آیا علی عابدینی که برای نجات هامون آمد، واقعا نجاتش داد؟ آیا هامون با مرگ خوشتر نبود و این بازگشت به زندگی سرشار از ناکامی و بنبست، مثل همان طوفان درون کابوس این «خوشحالی» را خراب نکرد؟
احمد طالبینژاد🖋حمید هامون به قصد خودکشی، خود را به دریای توفانی میسپارد اما روستاییان به گمان این که غرق شده، او را نجات میدهند و به زندگی نکبتیاش برمیگردانند. یک جور نقد سرنوشت تراژیک انسان خردمند در جهان هستی.
(برای مطالعۀ بیشتر به پروندۀ «پایان و پایانبندی در سینمای ایران» چاپشده در پنجمین شمارۀ «فیلم امروز» مراجعه کنید.)
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#پایان_فیلم #هامون #داریوش_مهرجویی #خسرو_شکیبایی #خسروشکیبایی #عزت_الله_انتظامی #بیتا_فرهی #جلال_مقدم #سینمای_ایران #فیلم_ایرانی
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#iraniancinema
@filmemrooz_official
مازیار فکریارشاد🖋...در رؤیای هامونیم. همۀ نزدیکان با لباسهای سپید در ساحل هستند و هر کس آخرین جملهاش را به او میگوید. کوتولههای سپیدپوش رقصکنان سفرهای میگسترند رنگارنگ. ناگهان توفانی درمیگیرد و سفره را برهم میزند. فید به سپیدی. علی عابدینی با قایق موتوری به جستوجوی هامون میرود و نجاتش میدهد. هامون آب دریا را بالا میآورد و بهسختی نفس میکشد. فید به سیاهی. او در اوج استیصال محکوم به ادامۀ زندگی است.
حسین معززینیا🖋حمید هامون رفته توی آب تا خودش را غرق کند، در ساحل همۀ آشنایانش جمع شدهاند، سفره انداختهاند و میخواهند برگردند به روزهای خوش گذشته. از آب درش میآورند، حولهای دورش میاندازند و دعوت میکنند همه بنشینند سر سفره ولی باد تندی میآید غذاها و سفره را با خودش درهم میپیچد و میبرد.
امیرحسین سیادت🖋در سکانس پایانی برای اولین بار از روایت حمید هامون جدا میشویم. از آغاز تا این لحظه هر دم چسبیده به او یا در درون ذهن او بودهایم اما هامون اکنون دور از ما به ذرهای شناور در دریا بدل شده است. آیا این معنایش خاموش شدن ذهن هامون است؟ نه، چرا که عاقبت نفس میکشد؛ نفسکشیدنی که به جان کندن شبیهتر است. این پایان بیشتر از رهایی از مرگ میگوید یا از بازگشت به عذاب بیپایان زندگی؟ و اگر عروسی لب ساحل را ترجمان ذهن آرامگرفتۀ آن ذرۀ شناور بدانیم، باد وزانی که این ضیافت را به هم میزند جز دم «نجاتبخش» همراهان علی عابدینی چیست؟
حامد صرافیزاده🖋یکی از پایانهای دوپهلو و خاص مهرجویی. در رؤیای پس از خودکشی، برای چند دقیقه همهچیز خوش و خرم است. پایانی دلپذیر که دوامش به مویی بند است. آیا علی عابدینی که برای نجات هامون آمد، واقعا نجاتش داد؟ آیا هامون با مرگ خوشتر نبود و این بازگشت به زندگی سرشار از ناکامی و بنبست، مثل همان طوفان درون کابوس این «خوشحالی» را خراب نکرد؟
احمد طالبینژاد🖋حمید هامون به قصد خودکشی، خود را به دریای توفانی میسپارد اما روستاییان به گمان این که غرق شده، او را نجات میدهند و به زندگی نکبتیاش برمیگردانند. یک جور نقد سرنوشت تراژیک انسان خردمند در جهان هستی.
(برای مطالعۀ بیشتر به پروندۀ «پایان و پایانبندی در سینمای ایران» چاپشده در پنجمین شمارۀ «فیلم امروز» مراجعه کنید.)
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#پایان_فیلم #هامون #داریوش_مهرجویی #خسرو_شکیبایی #خسروشکیبایی #عزت_الله_انتظامی #بیتا_فرهی #جلال_مقدم #سینمای_ایران #فیلم_ایرانی
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#iraniancinema
@filmemrooz_official
سال 1376جلسه تمرین فیلم «روانی»*
ایستاده: خسرو شکیبایی، نیکی کریمی و پرویز پرستویی
نشسته: حسین زندباف (تدوینگر و تهیهکننده)، داریوش فرهنگ (کارگردان و تهیهکننده) و مهرداد فخیمی (فیلمبردار)
*استفاده از اسم فیلمهای بزرگ و مشهور، شیوه رایج و موثری برای جلب توجه و ایجاد کنجکاوی در تماشاگر است.
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#روانی #خسرو_شکیبایی #پرویز_پرستویی #نیکی_کریمی #داریوش_فرهنگ #مهرداد_فخیمی #پرویزپرستویی #خسروشکیبایی #محمدرضا_علیقلی #فیلم #فیلم_ایرانی #سریال #فیلم_قدیمی #سینما #سینمای_ایران #پشت_صحنه #سرصحنه #فیلمنامه #فیلمنامه_خوانی #بازیگر #فیلم_سینمایی
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#KhosrowShakibai #ParvizParastui #NikiKarimi #DariushFarhang
@filmemrooz_official
ایستاده: خسرو شکیبایی، نیکی کریمی و پرویز پرستویی
نشسته: حسین زندباف (تدوینگر و تهیهکننده)، داریوش فرهنگ (کارگردان و تهیهکننده) و مهرداد فخیمی (فیلمبردار)
*استفاده از اسم فیلمهای بزرگ و مشهور، شیوه رایج و موثری برای جلب توجه و ایجاد کنجکاوی در تماشاگر است.
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#روانی #خسرو_شکیبایی #پرویز_پرستویی #نیکی_کریمی #داریوش_فرهنگ #مهرداد_فخیمی #پرویزپرستویی #خسروشکیبایی #محمدرضا_علیقلی #فیلم #فیلم_ایرانی #سریال #فیلم_قدیمی #سینما #سینمای_ایران #پشت_صحنه #سرصحنه #فیلمنامه #فیلمنامه_خوانی #بازیگر #فیلم_سینمایی
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#KhosrowShakibai #ParvizParastui #NikiKarimi #DariushFarhang
@filmemrooz_official
بازیگوش، خوشانتخاب، حواسجمع
دامون قنبرزاده🖋فاطمه معتمدآریا در سینمای ایران و در بین بازیگران زن، مانند هنرپیشهای بازیگوش و کنجکاو به هر سمتی سرک کشیده است؛ عروسکگردانی را تجربه کرده، سریال بازی کرده، به تئاتر رفته و در سینما هم در نقشهای مختلفی فرو رفته است؛ از«روسری آبی» تا «دختر شیرینیفروش» و تا «گیلانه» راه زیادیست که با هنر بازیگری معتمدآریا به ثمر مینشیند. او از معدود زنان بازیگر پس از انقلاب است که در هر نقشی خوش درخشیده و بهترین بوده است. توان تکنیکی و حسیاش به او این امکان را داده تا مورد توجه کارگردانهای مهم تاریخ سینمای ایران قرار بگیرد، از محسن مخملباف تا بهرام بیضایی، بهمن فرمانآرا و دیگران.
معتمدآریا گزیدهکار است و خوشانتخاب. میداند کدام نقش به او «میآید». معمولا هم در این انتخاب، خطا نمیکند. این قابلیت مهمیست که خیلی از بازیگران سینمای ایران به آن توجه ندارند. آنها با وجود توان بالا، انتخابهای درستی انجام نمیدهند. اما معتمدآریا حواسش به این چیزها هست. بهاصطلاح بهراحتی گیر فیلمهای سخیف نمیافتد و این نکتهی مهمیست که او را به جایگاه یک بازیگر بیجایگزین کشانده است.
او آنقدر حواسش جمع هست که جزو طلاییترین مثلثهای سینمای پس از انقلاب به حساب بیاید؛ او، ایرج طهماسب و حمید جبلی، سه ضلع مثلثی بودند که با چند فیلم پیدرپی راهشان را به پردههای سینما و پس از آن به قلب مردم باز کردند و ماندگار شدند. طبعا آن مثلث برای همیشه نمیتوانست ادامه داشته باشد اما چیزی که ادامه پیدا کرد، نام و نشان هر سه نفر بود. نام و نشانی که تا امروز هم پابرجاست و هر بار با به یادآوردنش میتوانیم لبخندی به لب بیاوریم.
فاطمه معتمدآریا آنقدر کارنامهی پرباری دارد که خودش یک پا تاریخ سینمای ایران به حساب میآید. خاطرهها و تجربههای او میتواند راهگشای بازیگران جوانی باشد که قصد دارند مسیر درست و البته سختی را برای موفقیت در یکی از پرتزلزلترین سینماهای جهان انتخاب کنند.
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#فاطمه_معتمدآریا #سیمین_معتمدآریا #روسری_آبی #گیلانه #هنرپیشه #یک_بار_برای_همیشه #همسر #اینجا_بدون_من #خسرو_شکیبایی #مهدی_هاشمی #خسروشکیبایی #فیلم #سریال #سینما #بازیگر #سلبریتی #سینمایی #سینمای_ایران #سینمای_جهان
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#fatemehmotamedarya
#cinema #actress #film
@filmemrooz_official
دامون قنبرزاده🖋فاطمه معتمدآریا در سینمای ایران و در بین بازیگران زن، مانند هنرپیشهای بازیگوش و کنجکاو به هر سمتی سرک کشیده است؛ عروسکگردانی را تجربه کرده، سریال بازی کرده، به تئاتر رفته و در سینما هم در نقشهای مختلفی فرو رفته است؛ از«روسری آبی» تا «دختر شیرینیفروش» و تا «گیلانه» راه زیادیست که با هنر بازیگری معتمدآریا به ثمر مینشیند. او از معدود زنان بازیگر پس از انقلاب است که در هر نقشی خوش درخشیده و بهترین بوده است. توان تکنیکی و حسیاش به او این امکان را داده تا مورد توجه کارگردانهای مهم تاریخ سینمای ایران قرار بگیرد، از محسن مخملباف تا بهرام بیضایی، بهمن فرمانآرا و دیگران.
معتمدآریا گزیدهکار است و خوشانتخاب. میداند کدام نقش به او «میآید». معمولا هم در این انتخاب، خطا نمیکند. این قابلیت مهمیست که خیلی از بازیگران سینمای ایران به آن توجه ندارند. آنها با وجود توان بالا، انتخابهای درستی انجام نمیدهند. اما معتمدآریا حواسش به این چیزها هست. بهاصطلاح بهراحتی گیر فیلمهای سخیف نمیافتد و این نکتهی مهمیست که او را به جایگاه یک بازیگر بیجایگزین کشانده است.
او آنقدر حواسش جمع هست که جزو طلاییترین مثلثهای سینمای پس از انقلاب به حساب بیاید؛ او، ایرج طهماسب و حمید جبلی، سه ضلع مثلثی بودند که با چند فیلم پیدرپی راهشان را به پردههای سینما و پس از آن به قلب مردم باز کردند و ماندگار شدند. طبعا آن مثلث برای همیشه نمیتوانست ادامه داشته باشد اما چیزی که ادامه پیدا کرد، نام و نشان هر سه نفر بود. نام و نشانی که تا امروز هم پابرجاست و هر بار با به یادآوردنش میتوانیم لبخندی به لب بیاوریم.
فاطمه معتمدآریا آنقدر کارنامهی پرباری دارد که خودش یک پا تاریخ سینمای ایران به حساب میآید. خاطرهها و تجربههای او میتواند راهگشای بازیگران جوانی باشد که قصد دارند مسیر درست و البته سختی را برای موفقیت در یکی از پرتزلزلترین سینماهای جهان انتخاب کنند.
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#فاطمه_معتمدآریا #سیمین_معتمدآریا #روسری_آبی #گیلانه #هنرپیشه #یک_بار_برای_همیشه #همسر #اینجا_بدون_من #خسرو_شکیبایی #مهدی_هاشمی #خسروشکیبایی #فیلم #سریال #سینما #بازیگر #سلبریتی #سینمایی #سینمای_ایران #سینمای_جهان
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#fatemehmotamedarya
#cinema #actress #film
@filmemrooz_official
منتخب پالت رنگ فیلم «خواهران غریب» (1374)
کیومرث پوراحمد برای کارگردانی و جمشید آهنگرانی برای طراحی صحنه و لباس این فیلم از چهاردهمین جشنواره فیلم فجر برندۀ جایزۀ سیمرغ بلورین شدهاند.
کارگردان: کیومرث پوراحمد
مدیر فیلمبرداری: داریوش عیاری
طراح صحنه و لباس: جمشید آهنگرانی
موسیقی: ناصر چشمآذر
عکسها: ارشیر شلیله
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#خواهران_غریب #خسرو_شکیبایی #کیومرث_پوراحمد #افسانه_بایگان #لادن_طباطبایی #پرویندخت_یزدانیان #فرامرز_روشنایی #ناصر_چشم_آذر #اصغر_عبداللهی #اریش_کستنر #فیلم #سریال #سینما #بازیگر #سلبریتی #سینمایی #سینمای_ایران #سینمای_جهان
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#StrangeSisters #KiumarsPourahmad #KhosrowShakibai #iraniancinema #iranianfilm
@filmemrooz_official
کیومرث پوراحمد برای کارگردانی و جمشید آهنگرانی برای طراحی صحنه و لباس این فیلم از چهاردهمین جشنواره فیلم فجر برندۀ جایزۀ سیمرغ بلورین شدهاند.
کارگردان: کیومرث پوراحمد
مدیر فیلمبرداری: داریوش عیاری
طراح صحنه و لباس: جمشید آهنگرانی
موسیقی: ناصر چشمآذر
عکسها: ارشیر شلیله
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#خواهران_غریب #خسرو_شکیبایی #کیومرث_پوراحمد #افسانه_بایگان #لادن_طباطبایی #پرویندخت_یزدانیان #فرامرز_روشنایی #ناصر_چشم_آذر #اصغر_عبداللهی #اریش_کستنر #فیلم #سریال #سینما #بازیگر #سلبریتی #سینمایی #سینمای_ایران #سینمای_جهان
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#StrangeSisters #KiumarsPourahmad #KhosrowShakibai #iraniancinema #iranianfilm
@filmemrooz_official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خسرو شکیبایی در صداگذاری این نما از آخرین قسمت سریال «روزی روزگاری» (امرالله احمدجو، 1370) به جز نقش مراد، بهجای نقش نسیم (محمد فیلی) هم حرف زده است.
آواز ابتدای سکانس را اسفندیار قرهباغی به شکل بداهه و بدون موسیقی، در مایۀ ماهور خوانده است:
کس چنین روی ندارد تو مگر حور بهشتی
وز کس این بوی نیاید مگر آهوی تتاری
طوطیان دیدم و خوشتر ز حدیثت نشنیدم
شکر است آن نه دهان و لب و دندان که تو داری
ای خردمند که گفتی نکنم چشم به خوبان
به چه کار آیدت آن دل که به جانان نسپاری
آرزو میکندم با تو شبی بودن و روزی
یا شبی روز کنی چون من و روزی به شب آری
هم اگر عمر بود دامن کامی به کف آید
که گل از خار همیآید و صبح از شب تاری
سعدی آن طبع ندارد که ز خوی تو برنجد
خوش بود هر چه تو گویی و شکر هر چه تو باری
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#روزی_روزگاری #خسرو_شکیبایی #محمد_فیلی #امرالله_احمدجو #اسفندیار_قره_باغی #فرهاد_فخرالدینی #سریال_روزی_روزگاری #آواز #موسیقی #سعدی #ماهور #درویش #فیلم #سریال #سینما #بازیگر #سینمایی #سینمای_ایران
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#RooziRoozegari #KhosrowShakibai
@filmemrooz_official
آواز ابتدای سکانس را اسفندیار قرهباغی به شکل بداهه و بدون موسیقی، در مایۀ ماهور خوانده است:
کس چنین روی ندارد تو مگر حور بهشتی
وز کس این بوی نیاید مگر آهوی تتاری
طوطیان دیدم و خوشتر ز حدیثت نشنیدم
شکر است آن نه دهان و لب و دندان که تو داری
ای خردمند که گفتی نکنم چشم به خوبان
به چه کار آیدت آن دل که به جانان نسپاری
آرزو میکندم با تو شبی بودن و روزی
یا شبی روز کنی چون من و روزی به شب آری
هم اگر عمر بود دامن کامی به کف آید
که گل از خار همیآید و صبح از شب تاری
سعدی آن طبع ندارد که ز خوی تو برنجد
خوش بود هر چه تو گویی و شکر هر چه تو باری
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#روزی_روزگاری #خسرو_شکیبایی #محمد_فیلی #امرالله_احمدجو #اسفندیار_قره_باغی #فرهاد_فخرالدینی #سریال_روزی_روزگاری #آواز #موسیقی #سعدی #ماهور #درویش #فیلم #سریال #سینما #بازیگر #سینمایی #سینمای_ایران
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#RooziRoozegari #KhosrowShakibai
@filmemrooz_official
به یاد ژیلا مهرجویی
امیر اثباتی🖋امروز سالگرد مرگ زندهیاد ژیلا مهرجویی است که ۸سال پیش در چنین روزی در سن ۶۸سالگی به علت بیماری قلبی درگذشت.
تحصیلکردۀ رشتۀ کارگردانی در مدرسه عالی تلویزیون بود و جامعهشناسی سینما از دانشگاهی در پاریس. تجربیات گوناگونی در زمینۀ سینما داشت؛ از دستیاری کارگردان تا برنامهریزی و منشیگریِ صحنه تا تدوین و ساخت فیلمهای مستند و کوتاه و تبلیغاتی و نوشتن چندین فیلمنامه.
از ابتدای دهۀ پنجاه کار عملی در سینما را شروع کرده بود اما حرفۀ طراحی را با طراحی لباس فیلمهای «هامون»(۱۳۶۸) «بانو»(۱۳۷۰) و «سارا»(۱۳۷۱) هر سه به کارگردانی برادرش داریوش مهرجویی تجربه کرد و با طراحی صحنه و لباس فیلمهای دیگری ادامه داد که برخی از آنها آثار شاخص و ماندگاری در سینمای ایران هستند؛ از جمله: «لیلا» (داریوش مهرجویی ۱۳۷۵)، «بوی کافور، عطر یاس» (۱۳۷۸) و «خانهای روی آب» (۱۳۸۰) هر دو به کارگردانی بهمن فرمانآرا، «گیلانه»(۱۳۸۲) و «خونبازی»(۱۳۸۳) هر دو به کارگردانی رخشان بنیاعتماد.
تسلط بر فضاسازیِ باورپذیر و رویکرد واقعنمایانه و پرهیز از خودنماییهای مزاحم، همراه با ظرافت در شخصیتپردازی از طریق امکانات طراحی، بهویژه طراحی لباس و دقت و توجه هوشمندانه به جزئیات، از ویژگیهای ژیلا مهرجویی بود و به اعتبار همین تواناییها او یکی از طراحان شاخص چند دهۀ اخیر بهشمار میآید.
با توجه به حضور طولانی ژیلا مهرجویی در سینمای ایران، قبل و بعد از انقلاب، و همکاریاش با سینماگران مختلف، همچنین روند پرتلاطم زندگی شخصی و تلاشهای خستگیناپذیرش برای غلبه بر سختیها و تلخیها، حیف شد که خاطرات او جایی ثبت نشده یا من اطلاع ندارم. باید بپذیریم که ما هم در انجمن طراحان فیلم کوتاهی کردهایم. حتماً بسیار آموزنده و تأثیرگذار خواهد بود. امیدوارم مینا بزرگمهر، فرزند هنرمندِ ژیلا مهرجویی، همکار ارزشمند ما، برای جبران این غفلت، اگر ممکن باشد آن خاطرات و شور زندگی و سختکوشی و کارنامۀ پربار را بهنحوی گردآوری کند و با دیگران به اشتراک بگذارد.
یادش گرامی.
عکسها به ترتیب:
#ژیلا_مهرجویی
#خسرو_شکیبایی و #بیتا_فرهی #هامون
بیتا فرهی در #بانو
#نیکی_کریمی و خسرو شکیبایی در #سارا
#لیلا_حاتمی در #لیلا
#بهمن_فرمان_آرا و #ولی_الله_شیراندامی در #بوی_کافور_عطر_یاس
#خانه_ای_روی_آب
#فاطمه_معتمدآریا و #باران_کوثری در #گیلانه
باران کوثری در #خون_بازی
@filmemrooz_official
امیر اثباتی🖋امروز سالگرد مرگ زندهیاد ژیلا مهرجویی است که ۸سال پیش در چنین روزی در سن ۶۸سالگی به علت بیماری قلبی درگذشت.
تحصیلکردۀ رشتۀ کارگردانی در مدرسه عالی تلویزیون بود و جامعهشناسی سینما از دانشگاهی در پاریس. تجربیات گوناگونی در زمینۀ سینما داشت؛ از دستیاری کارگردان تا برنامهریزی و منشیگریِ صحنه تا تدوین و ساخت فیلمهای مستند و کوتاه و تبلیغاتی و نوشتن چندین فیلمنامه.
از ابتدای دهۀ پنجاه کار عملی در سینما را شروع کرده بود اما حرفۀ طراحی را با طراحی لباس فیلمهای «هامون»(۱۳۶۸) «بانو»(۱۳۷۰) و «سارا»(۱۳۷۱) هر سه به کارگردانی برادرش داریوش مهرجویی تجربه کرد و با طراحی صحنه و لباس فیلمهای دیگری ادامه داد که برخی از آنها آثار شاخص و ماندگاری در سینمای ایران هستند؛ از جمله: «لیلا» (داریوش مهرجویی ۱۳۷۵)، «بوی کافور، عطر یاس» (۱۳۷۸) و «خانهای روی آب» (۱۳۸۰) هر دو به کارگردانی بهمن فرمانآرا، «گیلانه»(۱۳۸۲) و «خونبازی»(۱۳۸۳) هر دو به کارگردانی رخشان بنیاعتماد.
تسلط بر فضاسازیِ باورپذیر و رویکرد واقعنمایانه و پرهیز از خودنماییهای مزاحم، همراه با ظرافت در شخصیتپردازی از طریق امکانات طراحی، بهویژه طراحی لباس و دقت و توجه هوشمندانه به جزئیات، از ویژگیهای ژیلا مهرجویی بود و به اعتبار همین تواناییها او یکی از طراحان شاخص چند دهۀ اخیر بهشمار میآید.
با توجه به حضور طولانی ژیلا مهرجویی در سینمای ایران، قبل و بعد از انقلاب، و همکاریاش با سینماگران مختلف، همچنین روند پرتلاطم زندگی شخصی و تلاشهای خستگیناپذیرش برای غلبه بر سختیها و تلخیها، حیف شد که خاطرات او جایی ثبت نشده یا من اطلاع ندارم. باید بپذیریم که ما هم در انجمن طراحان فیلم کوتاهی کردهایم. حتماً بسیار آموزنده و تأثیرگذار خواهد بود. امیدوارم مینا بزرگمهر، فرزند هنرمندِ ژیلا مهرجویی، همکار ارزشمند ما، برای جبران این غفلت، اگر ممکن باشد آن خاطرات و شور زندگی و سختکوشی و کارنامۀ پربار را بهنحوی گردآوری کند و با دیگران به اشتراک بگذارد.
یادش گرامی.
عکسها به ترتیب:
#ژیلا_مهرجویی
#خسرو_شکیبایی و #بیتا_فرهی #هامون
بیتا فرهی در #بانو
#نیکی_کریمی و خسرو شکیبایی در #سارا
#لیلا_حاتمی در #لیلا
#بهمن_فرمان_آرا و #ولی_الله_شیراندامی در #بوی_کافور_عطر_یاس
#خانه_ای_روی_آب
#فاطمه_معتمدآریا و #باران_کوثری در #گیلانه
باران کوثری در #خون_بازی
@filmemrooz_official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با اتمام مراحل چاپ و صحافی، بیستوششمین شمارۀ «فیلم امروز» آمادۀ توزیع شد و فردا (سهشنبه) منتشر میشود.
#فیلم_امروز #مجله #چاپ #چاپخانه #صحافی #خسرو_شکیبایی #خرداد
ویدئو از ناظر فنی: یوسف نوری
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #مجله #چاپ #چاپخانه #صحافی #خسرو_شکیبایی #خرداد
ویدئو از ناظر فنی: یوسف نوری
@filmemrooz_official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیستوششمین شمارۀ «فیلم امروز» منتشر شد.
در این شماره علاوه بر پروندۀ مفصل «مهاجرت و مهاجران در فیلمهای ایرانی» و نقد فیلمهای روز، گفتوگوهایی خواندنی با حسن فتحی، پریناز ایزدیار، بهرام رادان (جیران)، سامان سالور، سمیرا حسنپور (سه کام حبس)، ژیلا شاهی و علیرضا کمالی (پوست شیر) را خواهید یافت.
شمارۀ خرداد «فیلم امروز» در ۱۳2 صفحۀ تمامرنگی از صبح امروز روی پیشخوان مطبوعات قرار گرفته است.
«فیلم امروز» همه جای ایران از طریق دیجیکالا هم در دسترس شماست. نسخۀ مجازی را نیز میتوانید از طریق فیدیبو با ۶۶ درصد تخفیف تهیه کنید.
علاقهمندان خارج از کشور هم میتوانند نسخه مجازی را از فیدیبو تهیه کنند و برای خرید نسخۀ چاپی یا اشتراک سالانه مجله به سایت «فیلم امروز» مراجعه کنند یا پیامی به شماره واتساپ ۰۹۱۰۱۲۶۲۰۵۷ بدهند.
@filmemrooz_official
موسیقی: بهداد بهرامی
Music: @behdad_bahrami_piano
#فیلم_امروز #فیلم #سریال #سینما #خسرو_شکیبایی #مهاجرت #نقد_فیلم #پریناز_ایزدیار #بهرام_رادان #حسن_فتحی
در این شماره علاوه بر پروندۀ مفصل «مهاجرت و مهاجران در فیلمهای ایرانی» و نقد فیلمهای روز، گفتوگوهایی خواندنی با حسن فتحی، پریناز ایزدیار، بهرام رادان (جیران)، سامان سالور، سمیرا حسنپور (سه کام حبس)، ژیلا شاهی و علیرضا کمالی (پوست شیر) را خواهید یافت.
شمارۀ خرداد «فیلم امروز» در ۱۳2 صفحۀ تمامرنگی از صبح امروز روی پیشخوان مطبوعات قرار گرفته است.
«فیلم امروز» همه جای ایران از طریق دیجیکالا هم در دسترس شماست. نسخۀ مجازی را نیز میتوانید از طریق فیدیبو با ۶۶ درصد تخفیف تهیه کنید.
علاقهمندان خارج از کشور هم میتوانند نسخه مجازی را از فیدیبو تهیه کنند و برای خرید نسخۀ چاپی یا اشتراک سالانه مجله به سایت «فیلم امروز» مراجعه کنند یا پیامی به شماره واتساپ ۰۹۱۰۱۲۶۲۰۵۷ بدهند.
@filmemrooz_official
موسیقی: بهداد بهرامی
Music: @behdad_bahrami_piano
#فیلم_امروز #فیلم #سریال #سینما #خسرو_شکیبایی #مهاجرت #نقد_فیلم #پریناز_ایزدیار #بهرام_رادان #حسن_فتحی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بلافاصله پس از فوت ابراهیم گلستان فیلم کوتاهی با نام «ماهی و جفتش» توسط فرزند مهدی اخوانثالث در شبکههای اجتماعی توزیع شد که ظاهرا کمتر کسی از ساخته شدن آن اطلاع داشته است. در عنوانبندی فیلم نام گلستان بهعنوان نویسنده، اخوانثالث (کارگردان) و خسرو شکیبایی (بازیگر) ثبت است.
گلستان داستان «ماهی و جفتش» را سال ۱۳۴۱ نوشت که دو سال بعد در «جنگ آرش» (به سردبیری سیروس طاهباز) منتشر شد، با ذکر «برای مهدی اخوان». این داستان سال ۱۳۴۶ توسط گلستان در مجموعه «جوی و دیوار و تشنه» تجدید چاپ شد، و اخوانثالث سال ۱۳۵۷ براساس آن فیلم کوتاهی به همین نام برای برنامه تلویزیونی «دریاها و پیمانه کوچک» ساخت که دقیقا معلوم نیست از تلویزیون ملی ایران نمایش داده شده است یا خیر.
بهجز این، سال ۱۳۹۶ «کانون فرهنگی چوک» همین داستان را در قالب کتاب صوتی با گویندگی مهدی رضایی و علی شمسی منتشر کرده است.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #ابراهیم_گلستان #مهدی_اخوان_ثالث #خسرو_شکیبایی #فیلم_کوتاه #ماهی_و_جفتش #فیلم
گلستان داستان «ماهی و جفتش» را سال ۱۳۴۱ نوشت که دو سال بعد در «جنگ آرش» (به سردبیری سیروس طاهباز) منتشر شد، با ذکر «برای مهدی اخوان». این داستان سال ۱۳۴۶ توسط گلستان در مجموعه «جوی و دیوار و تشنه» تجدید چاپ شد، و اخوانثالث سال ۱۳۵۷ براساس آن فیلم کوتاهی به همین نام برای برنامه تلویزیونی «دریاها و پیمانه کوچک» ساخت که دقیقا معلوم نیست از تلویزیون ملی ایران نمایش داده شده است یا خیر.
بهجز این، سال ۱۳۹۶ «کانون فرهنگی چوک» همین داستان را در قالب کتاب صوتی با گویندگی مهدی رضایی و علی شمسی منتشر کرده است.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #ابراهیم_گلستان #مهدی_اخوان_ثالث #خسرو_شکیبایی #فیلم_کوتاه #ماهی_و_جفتش #فیلم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تهماسب صلحجو🖋...بیقراری و سرگشتگی و تردید آیا نشانۀ دیوانگیست؟ حمید هامون روشنفکر با اندیشههای مدرن، در «هامون» (داریوش مهرجویی، 1369) وقتی از همسر محبوبش میشنود که «دیگه دوستت ندارم» و میفهمد: «همۀ اون زمزمهها... زندگیها... عشقها... همه دروغ بود»، یکباره فرو میریزد، میزند به سیم آخر و بیقرار و سرگشته، همچون یاغی بیهدف مشکوک به عقل دوراندیش، تا لب پرتگاه مرگ میرود.
تکاپوی دیوانهوار این روشنفکر مدرن، هیجانانگیزترین لحظههای درام «هامون» را رقم میزند. خسرو شکیبایی با ایفای نقش حمید هامون جهشی شگفتانگیز داشت و آن بیقراری دلنشین را در برخی دیگر از نقشهای سینمایی، بهویژه «ابلیس» (احمدرضا درویش، 1370) تکرار کرد...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این مقاله را با عنوان «هنر دیوانگی» در صفحات 38و39 بیستونهمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
#فیلم_امروز #خسرو_شکیبایی #هامون #داریوش_مهرجویی #فیلم #سینمای_ایران
تکاپوی دیوانهوار این روشنفکر مدرن، هیجانانگیزترین لحظههای درام «هامون» را رقم میزند. خسرو شکیبایی با ایفای نقش حمید هامون جهشی شگفتانگیز داشت و آن بیقراری دلنشین را در برخی دیگر از نقشهای سینمایی، بهویژه «ابلیس» (احمدرضا درویش، 1370) تکرار کرد...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این مقاله را با عنوان «هنر دیوانگی» در صفحات 38و39 بیستونهمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
#فیلم_امروز #خسرو_شکیبایی #هامون #داریوش_مهرجویی #فیلم #سینمای_ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امرالله صابری بازیگر قدیمی سینما امروز دار فانی را وداع گفت.
صابری که کار بازیگری خود را با حضور در تئاتر از سال ۱۳۴۸ شروع کرده بود، فعالیت سینمایی را از سال ۱۳۵۱ و با بازی در فیلم «پستچی» (داریوش مهرجویی) آغاز کرد و آخرین حضورش در مقام بازیگر هم در فیلم «لامینور» همین کارگردان بود.
بازی در فیلمهای «بلوچ»، «غزل»، «گوزنها»، «سفر سنگ»، «دایره مینا»، »مدرسهای که میرفتیم»، «خط قرمز» و «هامون» جزو کارنامۀ بازیگری اوست.
صابری علاوه بر بازیگری در زمینۀ ترجمه نیز کار میکرد از جمله ترجمۀ رمان «پابرهنهها تمرین انقلاب میکنند» نوشته گونتر گراس نویسندۀ آلمانی.
او متولد ۱۳۲۰ در تنکابن بود و در رشته بازیگری و کارگردانی از دانشگاه هانوفر آلمان فارغالتحصیل شده بود.
@filmemrooz_official
ویدئو: امرالله صابری و خسرو شکیبایی در نمایی از «هامون»
#فیلم_امروز #فیلم #امرالله_صابری #خسرو_شکیبایی #هامون
صابری که کار بازیگری خود را با حضور در تئاتر از سال ۱۳۴۸ شروع کرده بود، فعالیت سینمایی را از سال ۱۳۵۱ و با بازی در فیلم «پستچی» (داریوش مهرجویی) آغاز کرد و آخرین حضورش در مقام بازیگر هم در فیلم «لامینور» همین کارگردان بود.
بازی در فیلمهای «بلوچ»، «غزل»، «گوزنها»، «سفر سنگ»، «دایره مینا»، »مدرسهای که میرفتیم»، «خط قرمز» و «هامون» جزو کارنامۀ بازیگری اوست.
صابری علاوه بر بازیگری در زمینۀ ترجمه نیز کار میکرد از جمله ترجمۀ رمان «پابرهنهها تمرین انقلاب میکنند» نوشته گونتر گراس نویسندۀ آلمانی.
او متولد ۱۳۲۰ در تنکابن بود و در رشته بازیگری و کارگردانی از دانشگاه هانوفر آلمان فارغالتحصیل شده بود.
@filmemrooz_official
ویدئو: امرالله صابری و خسرو شکیبایی در نمایی از «هامون»
#فیلم_امروز #فیلم #امرالله_صابری #خسرو_شکیبایی #هامون
ماهنامهٔ سینمایی فیلم امروز
«سارا»ی مهرجویی: تمهیدی در امتداد تجربههای حسی @filmemrooz_official
مهرزاد دانش🖊خلق تمهیدات سینمایی برای بیان احساسات، متأثر از تجربهها یا دریافتهای هنرمند از فضای حسی خود یا دیگران است که با خلاقیت هنرمند ترکیب میشود و به ایدهای جذاب در قاب سینما میانجامد. مثلا تمهید دالیزوم که حس سرگیجه را به مخاطب القا میکند و با فاصلهگیری همزمان دوربین از سوژه و زوماین لنز بر همان سوژه حاصل میشود و معروف است که در زمان ساخت فیلم «سرگیجه» هیچکاک ابداع شده است، ناشی از همان حس غریب و معوج عمق دید در ارتفاع بالا است که با کمک هوش سینماگر خلاق و استفاده بهجا از تمهیدات فنی، برگردان سینمایی ماندگاری پیدا کرد.
زندهیاد داریوش مهرجویی هم در کارنامه سینمایی خود، هر از چند گاهی احساسات غریب آدمی را با تکنیکهای سینمایی به قاب تصویر میکشاند. فیلم «سارا» (۱۳۷۱) یکی از بهترین نمونهفیلمهای او در این زمینه است که در چند مورد، با تمهیدات فنی سینمایی، موقعیت روحی و حسی آدمهای داستان را ترجمان بصری میکند.
یکی از این موردها، استفاده از دیزالوهای مکرر بر سوژه است که با توجه به تعلیق و کلافگی و اضطراب شخصیت اصلی فیلم بابت موقعیت نابسامان همسرش و نقشی که خود او در خلق این موقعیت داشته است و اقدام پنهانی که در جبران آن دارد انجام میدهد، معنایی مشخص در متن اثر پیدا میکند. این دیزالوهای پیدرپی، فشردگی زمان بر روان را مینمایاند و حس شخصیت سارا را از سنگینی و کندی روند زمان در نسبت با دلآشوبی که برای دانستن نتیجه موقعیت دارد به درستی نمایان میسازد.
این که البته چگونه مهرجویی خودش یا با هماندیشی عوامل فنی فیلمش به این نتیجه پرتأمل رسید، بحثی دیگر است. مهم این است که این تمهید بصری، دست کم برای نگارنده، چنان در ذهن تثبیت شد که هر بار تجربه مشابهی با شخصیت فیلم سارا، در تجربه حس ماسیدگی زمان بر روان کاهیده و کلافهام داشتم، انگار وجودم بارها بر خود همنما میشد و حس دیزالوهای پیدرپی بر وضعیت ثابت و راکد خودم داشتم.
تمهیدات سینمایی همواره برآمده از تجربههای حسی و معرفتی هستند. اما گاهی هم در تجربههای حسی، تمهیدات سینمایی متبلور و متبادر میشوند.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #داریوش_مهرجویی #نیکی_کریمی #امین_تارخ #خسرو_شکیبایی
زندهیاد داریوش مهرجویی هم در کارنامه سینمایی خود، هر از چند گاهی احساسات غریب آدمی را با تکنیکهای سینمایی به قاب تصویر میکشاند. فیلم «سارا» (۱۳۷۱) یکی از بهترین نمونهفیلمهای او در این زمینه است که در چند مورد، با تمهیدات فنی سینمایی، موقعیت روحی و حسی آدمهای داستان را ترجمان بصری میکند.
یکی از این موردها، استفاده از دیزالوهای مکرر بر سوژه است که با توجه به تعلیق و کلافگی و اضطراب شخصیت اصلی فیلم بابت موقعیت نابسامان همسرش و نقشی که خود او در خلق این موقعیت داشته است و اقدام پنهانی که در جبران آن دارد انجام میدهد، معنایی مشخص در متن اثر پیدا میکند. این دیزالوهای پیدرپی، فشردگی زمان بر روان را مینمایاند و حس شخصیت سارا را از سنگینی و کندی روند زمان در نسبت با دلآشوبی که برای دانستن نتیجه موقعیت دارد به درستی نمایان میسازد.
این که البته چگونه مهرجویی خودش یا با هماندیشی عوامل فنی فیلمش به این نتیجه پرتأمل رسید، بحثی دیگر است. مهم این است که این تمهید بصری، دست کم برای نگارنده، چنان در ذهن تثبیت شد که هر بار تجربه مشابهی با شخصیت فیلم سارا، در تجربه حس ماسیدگی زمان بر روان کاهیده و کلافهام داشتم، انگار وجودم بارها بر خود همنما میشد و حس دیزالوهای پیدرپی بر وضعیت ثابت و راکد خودم داشتم.
تمهیدات سینمایی همواره برآمده از تجربههای حسی و معرفتی هستند. اما گاهی هم در تجربههای حسی، تمهیدات سینمایی متبلور و متبادر میشوند.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #داریوش_مهرجویی #نیکی_کریمی #امین_تارخ #خسرو_شکیبایی
ماهنامهٔ سینمایی فیلم امروز
عمق معنا و سطح نمود در سینمای مهرجویی @filmemrooz_official ویدئو: اپیزود «دختردایی گم شده» فیلم «داستانهای جزیره» (1377)
مهرزاد دانش🖊وقتی صحبت از این میشود که فیلمی فلسفی یا عرفانی است، در وهله نخست، یاد ایدهها و تمهیداتی میافتیم که فهم اثر را با پیچیدگیهای بیانی همراه میسازند: دیالوگهای ثقیل، ضرباهنگ آرام، نمادسازی سنگین، پیرنگ فاقد قصه پررنگ و... برای همین معمولا فیلمهایی با این توصیفات، برای عموم مردم که وجه سرگرمکنندگی سینما اولویت اول است، چندان جذاب نیست.
یکی از ویژگیهای سینمای مهرجویی، از قضا همین بود که با وجود انتسابش به همان لحنهای فلسفی و عرفانی، برای عموم مردم هم جذابیت داشت. میتوان برای این فرضیه محورهای مختلفی را دنبال کرد، اما با توجه به ظرفیت محدود واژگانی این یادداشت، صرفا اشاره به یک نکته میشود و آن بهرهگیری مهرجویی از ترانههای عامهپسند در فیلمهایش است. موسیقی و آواز و ساز، البته در سینمای مهرجویی (که خود اهل موسیقی و نوازندهای متبحر در سنتور بود) یکی از محوریترین موتیفها است و جدا از آن که دو فیلم او به طور مستقل به موضوع موسیقی و ساز اختصاص داشتند (سنتوری و لامینور) در فیلمهای دیگر نیز اشاره و الهام و ارجاعات متعدد به موسیقی شده است؛ از موسیقی متن هامون که ملهم از آثار باخ بود تا شخصیت سعدى در اجارهنشینها که خواننده اپرا بود تا استفاده از ترانههای آلبوم نیلوفرانه علیرضا افتخاری در فیلم لیلا.
اما این بهرهها صرفا محدود به عناوین فاخر و روشنفکرانه نبود. استفاده مهرجویی از ترانه بومی جنوبی «دختردایی گم شده» که اجراهای مختلفی از آن شده و معروفترینشان هم اجرای سندی است در فیلمی به همین نام و یا استفادهاش از ترانه «بیتو زمونه نامهربونه» اندی در فیلم آسمان محبوب نشان میدهد نگاه مهرجویی به موقعیتهای روشنفکرانه و دغدغههای فلسفی جاری در آثارش، لزوما با وامگیری ازایدههای پیچیده و ثقیل شکل نمیگیرد و میتوان با استناد به هنرهای عامهپسند هم همان رهیافت را دنبال کرد.
این درسی بزرگ از مهرجویی بزرگ است که عمق معنا، لزوما با نمودهای مغلق حاصل نمیشود.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #داریوش_مهرجویی #خسرو_شکیبایی #فیلم #موسیقی
یکی از ویژگیهای سینمای مهرجویی، از قضا همین بود که با وجود انتسابش به همان لحنهای فلسفی و عرفانی، برای عموم مردم هم جذابیت داشت. میتوان برای این فرضیه محورهای مختلفی را دنبال کرد، اما با توجه به ظرفیت محدود واژگانی این یادداشت، صرفا اشاره به یک نکته میشود و آن بهرهگیری مهرجویی از ترانههای عامهپسند در فیلمهایش است. موسیقی و آواز و ساز، البته در سینمای مهرجویی (که خود اهل موسیقی و نوازندهای متبحر در سنتور بود) یکی از محوریترین موتیفها است و جدا از آن که دو فیلم او به طور مستقل به موضوع موسیقی و ساز اختصاص داشتند (سنتوری و لامینور) در فیلمهای دیگر نیز اشاره و الهام و ارجاعات متعدد به موسیقی شده است؛ از موسیقی متن هامون که ملهم از آثار باخ بود تا شخصیت سعدى در اجارهنشینها که خواننده اپرا بود تا استفاده از ترانههای آلبوم نیلوفرانه علیرضا افتخاری در فیلم لیلا.
اما این بهرهها صرفا محدود به عناوین فاخر و روشنفکرانه نبود. استفاده مهرجویی از ترانه بومی جنوبی «دختردایی گم شده» که اجراهای مختلفی از آن شده و معروفترینشان هم اجرای سندی است در فیلمی به همین نام و یا استفادهاش از ترانه «بیتو زمونه نامهربونه» اندی در فیلم آسمان محبوب نشان میدهد نگاه مهرجویی به موقعیتهای روشنفکرانه و دغدغههای فلسفی جاری در آثارش، لزوما با وامگیری ازایدههای پیچیده و ثقیل شکل نمیگیرد و میتوان با استناد به هنرهای عامهپسند هم همان رهیافت را دنبال کرد.
این درسی بزرگ از مهرجویی بزرگ است که عمق معنا، لزوما با نمودهای مغلق حاصل نمیشود.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #داریوش_مهرجویی #خسرو_شکیبایی #فیلم #موسیقی
دیماه 1383، جمشید مشایخی و خسرو شکیبایی در یک قاب، به بهانۀ هشتادونهمین زادروز جمشید مشایخی.
@filmemrooz_official
در این عکس مشایخی 70ساله و شکیبایی 60ساله هستند.
عکاس: محمدرضا قوامپور
#فیلم_امروز #جمشید_مشایخی #خسرو_شکیبایی #بازیگر #سینمای_ایران
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
@filmemrooz_official
در این عکس مشایخی 70ساله و شکیبایی 60ساله هستند.
عکاس: محمدرضا قوامپور
#فیلم_امروز #جمشید_مشایخی #خسرو_شکیبایی #بازیگر #سینمای_ایران
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
طوفانى از عواطف مهارناشدنى
ناصر چشمآذر یکى از متفاوتترین موسیقىدانهاى روزگار ما بود، جانى شیفته و شخصیتى پرشور که در عوالم غریبى سیر مىکرد و تا آخرین ثانیههاى زندگى پرفراز و نشیب و ملتهبش همواره آماده برونریزى احساسى بود و گاه با یک تلنگر یا حتى بدون بهانه طوفانى از عواطف تند و مهارناشدنى به راه مىانداخت.
داریوش مهرجویی در «میکس» (1378) با سپردن نقش آهنگساز فیلم به چشمآذر، این خصوصیات رفتاری و احساساتگرایی او را مورد اشاره قرار داده است.
در نخستین دورههاى مراسم منتقدان که به همت عباس یارى و با حضور چهرههاى شاخص سینماى ایران برگزار شد چشمآذر در اوج موفقیت و شهرت و اعتبارش، صرفا بر اساس رفاقت، چند ساعت روى صحنه موسیقى زنده اجرا کرد و چندین قطعه ساخت که بخشى از آنها بر روى نوار کاست به یادگار مانده و شایسته است در فرصت مناسب، تبدیل و مرتب و منتشر شود.
اگر 14 اردیبهشت 1397 چشمآذر چهره در خاک نمیکشید، امروز هفتادوسه ساله میشد.
یادگار شما از او و مجموعه نفیس آهنگهایش چیست؟
#فیلم_امروز #ناصر_چشم_آذر #خسرو_شکیبایی
@filmemrooz_official
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
ناصر چشمآذر یکى از متفاوتترین موسیقىدانهاى روزگار ما بود، جانى شیفته و شخصیتى پرشور که در عوالم غریبى سیر مىکرد و تا آخرین ثانیههاى زندگى پرفراز و نشیب و ملتهبش همواره آماده برونریزى احساسى بود و گاه با یک تلنگر یا حتى بدون بهانه طوفانى از عواطف تند و مهارناشدنى به راه مىانداخت.
داریوش مهرجویی در «میکس» (1378) با سپردن نقش آهنگساز فیلم به چشمآذر، این خصوصیات رفتاری و احساساتگرایی او را مورد اشاره قرار داده است.
در نخستین دورههاى مراسم منتقدان که به همت عباس یارى و با حضور چهرههاى شاخص سینماى ایران برگزار شد چشمآذر در اوج موفقیت و شهرت و اعتبارش، صرفا بر اساس رفاقت، چند ساعت روى صحنه موسیقى زنده اجرا کرد و چندین قطعه ساخت که بخشى از آنها بر روى نوار کاست به یادگار مانده و شایسته است در فرصت مناسب، تبدیل و مرتب و منتشر شود.
اگر 14 اردیبهشت 1397 چشمآذر چهره در خاک نمیکشید، امروز هفتادوسه ساله میشد.
یادگار شما از او و مجموعه نفیس آهنگهایش چیست؟
#فیلم_امروز #ناصر_چشم_آذر #خسرو_شکیبایی
@filmemrooz_official
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
ماهنامهٔ سینمایی فیلم امروز
@filmemrooz_official شمایل متفاوت مادر زیر رگبار آتش یادی از بیتا فرهی در «کیمیا»👇
زندهیاد بیتا فرهی در «کیمیا» درام جنگی تحسینشدۀ احمدرضا درویش شمایل متفاوتی از مادرانگی و عواطف یک مادر درگیر شرایط بحرانی و دشوار را به تصویر میکشد. تأثیر مهیب و ویرانگر جنگ در پسزمینه تمام ماجراها و موقعیتهای داستانی به چشم میخورد و شخصیتها در گریز از چالشها و فشارهای تحمیلی پناهگاهی جز احساسات انسانی و پیوندهای خانوادگی نمییابند.
فرهی با بازی استادانهاش در سکانسهای بدون دیالوگ و تسلط کاملی که بر چهره و حرکات ریز و چینوشکنهای صورت و خطوط اطراف چشمهایش دارد بدون توسل به کلام و حتی اکت آشکار و محسوس میتواند طیف گستردهای از احساسات و دریافتهای درونی را به تماشاگر منتقل کند و همدلیاش را برانگیزد.
برای بیتا فرهی بازی در «کیمیا» و در کنار خسرو شکیبایی فرصت مطلوبی بود که بخش کمتر دیدهشدهای از تواناییهای بازیگریاش را نشان دهد و زندگی در قالب یک مادر معمولی را در کشمکشهای جنگی نابرابر به تصویر بکشد. اکنون در گذر سالها و در روزگاری که نه شکیبایی و فرهی در کنار ما هستند و نه درویش فیلمساز پرکار قدیم است مرور این سکانسها و یادآوری نقاط اوج قابلدفاع سینمای جنگ در دهههای هفتاد و هشتاد معنایی متفاوت و دریغانگیز دارد.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #بیتا_فرهی #فیلم #خسرو_شکیبایی #مادر
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
فرهی با بازی استادانهاش در سکانسهای بدون دیالوگ و تسلط کاملی که بر چهره و حرکات ریز و چینوشکنهای صورت و خطوط اطراف چشمهایش دارد بدون توسل به کلام و حتی اکت آشکار و محسوس میتواند طیف گستردهای از احساسات و دریافتهای درونی را به تماشاگر منتقل کند و همدلیاش را برانگیزد.
برای بیتا فرهی بازی در «کیمیا» و در کنار خسرو شکیبایی فرصت مطلوبی بود که بخش کمتر دیدهشدهای از تواناییهای بازیگریاش را نشان دهد و زندگی در قالب یک مادر معمولی را در کشمکشهای جنگی نابرابر به تصویر بکشد. اکنون در گذر سالها و در روزگاری که نه شکیبایی و فرهی در کنار ما هستند و نه درویش فیلمساز پرکار قدیم است مرور این سکانسها و یادآوری نقاط اوج قابلدفاع سینمای جنگ در دهههای هفتاد و هشتاد معنایی متفاوت و دریغانگیز دارد.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #بیتا_فرهی #فیلم #خسرو_شکیبایی #مادر
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz
ماهنامهٔ سینمایی فیلم امروز
@filmemrooz_official فیلمی که کهنه نمیشود: «هامون» و شکستهای آشنا👇
بهزاد عشقی🖋...روانشناسان میگویند انسان خوشبخت میباید زندگی خصوصی و ذوقی و معیشتی بهسامانی داشته باشد. «هامون» و نسل او در هر سه عرصه شکست خوردهاند و به بنبست رسیدهاند. جوانها و میانسالهای این دوران سرگشتگی خود را در «هامون» بازمییابند و با این شخصیت همذاتپنداری میکنند...
بسیاری از فیلمهای قدیمی شامل مرور زمان میشوند و در دیدار جدید کهنه به نظر میآیند. اما «هامون» به کهنگی راه نمیدهد و همچنان میتواند دغدغهها و واهمههای جوانهای امروزی را طرح کند. هنرجویان جوان ما نیز با دیدن «هامون» به شوق میآیند و سرگشتگیهای خود را در شخصیت هامون بازمییابند. شکستهای عاشقانه، بیآرمانی و بیامیدی، چالش سنت و مدرنیته، گسست زندگی معیشتی و ذوقی، همچنان ادامه دارد و جوانهای امروزی را درگیر کرده است.
یکی از هنرجویان میخواهد فیلمساز شود و به خاطر نیاز مالی مجبور است در تاکسی اینترنتی کار کند، یکی مشق فیلمنامهنویسی میکند و برای کسب درآمد در رستورانی ظرف میشوید، یکی عشق فیلمسازی دارد و فعلا در یک بوتیک لباس میفروشد، یکی دختری را دوست میدارد و آن دختر ترجیح میدهد به جای پسری که سودای هنری دارد با مردی ازدواج کند که برایش رفاه و امنیت مالی بیاورد، یکی همیار پدر در کشاورزی و پرورش ماهی است و پدرش غر میزند که هنر برای تو آب و نان نمیشود. در واقع بیشتر این جوانها هامونهای این دوران به حساب میآیند و زیر چنبرۀ جزماندیشی و شکستهای کاری و عاطفی به بنبست رسیدهاند.
یدالله رؤیایی میگوید: «مادر که میمیرد، دیگر نمیمیرد.» هامونسازان بهظاهر مردهاند اما هامون نمیمیرد و در مکالمه با جوانهای امروزی به نامیرایی میرسد. مرگ برای بیتا فرهی زود بود. ما انتخاب نمیکنیم که بیاییم و برویم و این آمد و شد اجباری یکی از تراژدیهای مهم بشری به حساب میآید. رومن رولان در رمان ژان کریستف از قول شخصیت اصلیاش میگوید: «کاش همه با هم به دنیا میآمدیم و با هم از دنیا میرفتیم.» با مرگ کسانی که یادهای تلخ و شیرین ما را میسازند، بخشی از ما میمیرد و ما هر چه بیشتر به خط پایان نزدیک میشویم. دریغ از فرهی، دریغ از هامونسازان، سلام بر هامون...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این مقاله را در صفحات 32و33 سیوچهارمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
#فیلم_امروز #هامون #داریوش_مهرجویی #عزت_الله_انتظامی #خسرو_شکیبایی
کانال یوتیوب فیلم امروز
youtube.com/@filmemrooz
بسیاری از فیلمهای قدیمی شامل مرور زمان میشوند و در دیدار جدید کهنه به نظر میآیند. اما «هامون» به کهنگی راه نمیدهد و همچنان میتواند دغدغهها و واهمههای جوانهای امروزی را طرح کند. هنرجویان جوان ما نیز با دیدن «هامون» به شوق میآیند و سرگشتگیهای خود را در شخصیت هامون بازمییابند. شکستهای عاشقانه، بیآرمانی و بیامیدی، چالش سنت و مدرنیته، گسست زندگی معیشتی و ذوقی، همچنان ادامه دارد و جوانهای امروزی را درگیر کرده است.
یکی از هنرجویان میخواهد فیلمساز شود و به خاطر نیاز مالی مجبور است در تاکسی اینترنتی کار کند، یکی مشق فیلمنامهنویسی میکند و برای کسب درآمد در رستورانی ظرف میشوید، یکی عشق فیلمسازی دارد و فعلا در یک بوتیک لباس میفروشد، یکی دختری را دوست میدارد و آن دختر ترجیح میدهد به جای پسری که سودای هنری دارد با مردی ازدواج کند که برایش رفاه و امنیت مالی بیاورد، یکی همیار پدر در کشاورزی و پرورش ماهی است و پدرش غر میزند که هنر برای تو آب و نان نمیشود. در واقع بیشتر این جوانها هامونهای این دوران به حساب میآیند و زیر چنبرۀ جزماندیشی و شکستهای کاری و عاطفی به بنبست رسیدهاند.
یدالله رؤیایی میگوید: «مادر که میمیرد، دیگر نمیمیرد.» هامونسازان بهظاهر مردهاند اما هامون نمیمیرد و در مکالمه با جوانهای امروزی به نامیرایی میرسد. مرگ برای بیتا فرهی زود بود. ما انتخاب نمیکنیم که بیاییم و برویم و این آمد و شد اجباری یکی از تراژدیهای مهم بشری به حساب میآید. رومن رولان در رمان ژان کریستف از قول شخصیت اصلیاش میگوید: «کاش همه با هم به دنیا میآمدیم و با هم از دنیا میرفتیم.» با مرگ کسانی که یادهای تلخ و شیرین ما را میسازند، بخشی از ما میمیرد و ما هر چه بیشتر به خط پایان نزدیک میشویم. دریغ از فرهی، دریغ از هامونسازان، سلام بر هامون...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این مقاله را در صفحات 32و33 سیوچهارمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
#فیلم_امروز #هامون #داریوش_مهرجویی #عزت_الله_انتظامی #خسرو_شکیبایی
کانال یوتیوب فیلم امروز
youtube.com/@filmemrooz