#پاره ای_از_کتاب
وقتي دوازده ساله اي، دنيا چقدر به چشمت بزرگ است؟ فوق العاده بزرگ و فوق العاده كوچك. هم رويايي سركش است و هم رختكني شلوغ در رينگ. لئو روي نيمكت نشسته. جلوي پيراهنش نقش يك خرس بزرگ هست. هيچ كس به او نگاه نمي كند اما همه حواسشان به اوست. وقتي مي نشيند، بهترين دوستش بلند مي شود و روي نيمكت ديگري مي نشيند. تمام طول تمرين حتي يك پاس هم نمي دهد. حالا آرزويش اين است كه كسي تكلش كند، كسي لباسش را پرت كند روي دوش حمام، يا دست كم كسي چيز وحشتناكي در مورد خواهرش بگويد. فقط براي فرار از سكوت.
#شهر_خرس
#فردریک_بکمن
ترجمه #الهام_رعایی
#نشر_نون
#مردی_به_نام_اوه #ما_در_برابر_شما #رمان_جذاب #رمان_ورزشی #و_من_دوستت_دارم
@noonbook
وقتي دوازده ساله اي، دنيا چقدر به چشمت بزرگ است؟ فوق العاده بزرگ و فوق العاده كوچك. هم رويايي سركش است و هم رختكني شلوغ در رينگ. لئو روي نيمكت نشسته. جلوي پيراهنش نقش يك خرس بزرگ هست. هيچ كس به او نگاه نمي كند اما همه حواسشان به اوست. وقتي مي نشيند، بهترين دوستش بلند مي شود و روي نيمكت ديگري مي نشيند. تمام طول تمرين حتي يك پاس هم نمي دهد. حالا آرزويش اين است كه كسي تكلش كند، كسي لباسش را پرت كند روي دوش حمام، يا دست كم كسي چيز وحشتناكي در مورد خواهرش بگويد. فقط براي فرار از سكوت.
#شهر_خرس
#فردریک_بکمن
ترجمه #الهام_رعایی
#نشر_نون
#مردی_به_نام_اوه #ما_در_برابر_شما #رمان_جذاب #رمان_ورزشی #و_من_دوستت_دارم
@noonbook
#پاره_ای_از_کتاب
«وقتی دوازده سالهای، دنيا چقدر به چشمت بزرگ است؟ فوقالعاده بزرگ و فوقالعاده كوچك. هم رويايی سركش است و هم رختكنی شلوغ در رينگ. لئو روی نيمكت نشسته. جلوی پيراهنش نقش يك خرس بزرگ هست. هيچكس به او نگاه نمیكند اما همه حواسشان به اوست. وقتی مینشيند، بهترين دوستش بلند میشود و روی نيمكت ديگری مینشيند. تمام طول تمرين حتی يك پاس هم نمیدهد. حالا آرزويش اين است كه كسی تكلش كند، كسی لباسش را پرت كند روی دوش حمام، يا دست كم كسی چيز وحشتناكی در مورد خواهرش بگويد. فقط برای فرار از سكوت.»
#شهر_خرس
#فردریک_بکمن
ترجمه #الهام_رعایی
#نشر_نون
#مردی_به_نام_اوه #ما_در_برابر_شما #رمان_جذاب #رمان_ورزشی #و_من_دوستت_دارم
@noonbook
«وقتی دوازده سالهای، دنيا چقدر به چشمت بزرگ است؟ فوقالعاده بزرگ و فوقالعاده كوچك. هم رويايی سركش است و هم رختكنی شلوغ در رينگ. لئو روی نيمكت نشسته. جلوی پيراهنش نقش يك خرس بزرگ هست. هيچكس به او نگاه نمیكند اما همه حواسشان به اوست. وقتی مینشيند، بهترين دوستش بلند میشود و روی نيمكت ديگری مینشيند. تمام طول تمرين حتی يك پاس هم نمیدهد. حالا آرزويش اين است كه كسی تكلش كند، كسی لباسش را پرت كند روی دوش حمام، يا دست كم كسی چيز وحشتناكی در مورد خواهرش بگويد. فقط برای فرار از سكوت.»
#شهر_خرس
#فردریک_بکمن
ترجمه #الهام_رعایی
#نشر_نون
#مردی_به_نام_اوه #ما_در_برابر_شما #رمان_جذاب #رمان_ورزشی #و_من_دوستت_دارم
@noonbook