NOONBOOK :: نشر نون
3.31K subscribers
2K photos
44 videos
30 files
381 links
.:کانال رسمی نشرنون:. ارتباط با ادمین: @noonbook1
سفارش: @aknoonbook1
Download Telegram
NOONBOOK :: نشر نون
و من دوستت دارم، فردریک بکمن، ترجمه الهام رعايي، نشرنون،چاپ اول ١٣٩٦، ۸۰ صفحه، ١٠٠٠٠ تومان #ادبيات_داستانی #نشر_نون @Bookcitycc
آدم‌های ضعیف همیشه به کسانی مثل من نگاه می‌کنند و می‌گویند: «پولدار است، ولی خوشبخت هم هست؟» انگار این دو بهم ربطی داشته باشند. خوشحالی فقط مال بچه‌هاست و حیوانات، هیچ کارکرد زیست شناختی‌ای ندارد. انسان‌های شاد چیزی را خلق نمی‌کنند. دنیای آن‌ها دنیایی است خالی از هنر، موسیقی و آسمان‌خراش. دنیایی تهی از کشف و ابداع. تمام رهبران و پیشگامان، تمام قهرمانان، همه ذهنی گرفتار داشته‌اند. مردم شادمان خود را درگیر چیزی نمی‌کنند. زندگی‌شان را وقف درمان بیماری‌ها یا پرواز دادن هواپیماها نمی‌کنند. آدم‌های خوشحال چیزی از خودشان باقی نمی‌گذارند. بخاطر خود زندگی، زندگی می‌کنند. آنها فقط فقط مصرف کننده‌اند. اما من نه.
🌲💫

#و_من_دوستت_دارم
#فردریک_بکمن
#نشرنون
#الهام_رعایی
https://t.me/NOONBOOK
این داستان را یک‌شبه و کمی پیش از #کریسمس ۲۰۱۶ نوشتم. همسر و فرزندانم کمی آن‌طرف‌تر در خواب بودند. خیلی خسته بودم. سال دراز و عجیبی بود و ذهن من درگیر تصمیم‌هایی‌ بود که خانواده‌ها می‌گیرند. ما هر روز و همه‌جا مسیرهایی را برای رفتن برمی‌گزینیم. بازی درمی‌آوریم، خانه می‌مانیم، عاشق می‌شویم و در کنار هم خواب می‌مانیم و کشف می‌کنیم که کسی را نیاز داریم تا با تمام وجود عاشقش شویم تا بدانیم واقعاً ساعت چند است. و تصمیم گرفتم داستانی در این‌باره بنویسم.

این کتاب داستانی کوتاه است درباره آنچه در ازای نجات یک زندگی باید قربانی کنیم. اگر نه آینده، که گذشته هم مهم باشد، اگر نه تنها جایی‌که می‌رویم، بلکه ردّپایی هم که به‌جا می‌گذاریم اهمیت داشته باشد، اگر مجبور باشیم همة دار و ندارمان را بگذاریم؛ خود را فدای چه کسی خواهیم کرد؟

#و_من_دوستت_دارم #فردریک_بکمن #ادبیات_سوئد
#و_هرروزصبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می_شود #مردی_به_نام_اوه #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #نشر_نون #شهر_خرس #شهرخرس
##کتاب_خوب #کتاب ##ما_در_برابر_شما #مادربرابرشما
@noonbook
«و من دوستت دارم»
چاپ چهارم
فردریک بکمن
مترجم: الهام رعایی
نشرنون


آدم‌های ضعیف همیشه به کسانی چون من نگاه می‌کنند و می‌گویند:« پولدار است، ولی خوشبخت هم هست؟» انگار این دو بهم ربطی داشته باشند. خوشحالی فقط مال بچه‌هاست و حیوانات، هیچ کارکرد زیست شناختی‌ای ندارد. انسان‌های شاد چیزی را خلق نمی‌کنند. دنیای آن‌ها دنیایی است خالی از هنر، موسیقی و آسمان‌خراش. دنیایی تهی از کشف و ابداع. تمام رهبران و پیشگامان، تمام قهرمانان همه ذهنی گرفتار داشته‌اند. مردم شادمان خود را درگیر چیزی نمی‌کنند. زندگی‌شان را وقف درمان بیماری‌ها یا پرواز دادن هواپیماها نمی‌کنند. آدم‌های خوشحال چیزی از خودشان باقی نمی‌گذارند. بخاطر خود زندگی، زندگی می‌کنند. آنها فقط فقط مصرف کننده‌اند. اما من نه.🌲💫 #و_من_دوستت_دارم
#فردریک_بکمن
#نشرنون #رضاخسروزاد
#بحث_یک_عمر_زندگی
#معامله_ی_یک_زندگی
#adealofalifetime
چاپ پنجم منتشر شد:
«و من دوستت دارم»
فردریک بکمن
نشرنون

فردریک بکمن نویسنده مشهور سوئدی است که میلیون‌ها نفر در دنیا رمانِ اول او، مردی به نام اوه و رمان خلاقانه شهر خرس را خوانده‌اند و شیفته‌اش شده‌اند. و حالا در «و من دوستت دارم» بار دیگر هم ذوق خود را در رمان کوتاه آزموده است. بکمن نشان می‌دهد در همه جای دنیا انسان‌ها احساسات مشابهی را تجربه می‌کنند و دغدغه‌های مشترک دارند.
این رمان کوتاه داستانی پر احساس درمورد مرگ و زندگی و انتخاب‌های انسان‌هاست که بکمن به شیوه خاص خودش آن را روایت می‌کند. انتخاب‌هایی که زندگی بر مسیر انسان قرار می‌دهد.

#و_من_دوستت_دارم #فردریک_بکمن #مردی_به_نام_اوه #نشرنون #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #شهر_خرس #ما_در_برابر_شما #نشر_نون #کتاب
منتشر شد:
«اتاق شگفتی‌ها»
رمان
ژولین ساندرل
مترجم: داود نوّابی
نشر نون



هر روز طوری زندگی کن که انگار آخرین روز زندگی‌ات است.
تلما مادری تنها و پرمشغله است که با لوئیز، پسر دوازده ساله‌اش، روزگار می‌گذراند. یک روز صبح، یک تصادف برای همیشه زندگی آن‌ها را تغییر می‌دهد.
تلمای پریشان‌احوال در خانه‌شان و در اتاق خواب پسرش لیستی پیدا می‌کند از چیزهایی که لوئیز دوست داشته پیش از مرگ تجربه کند. ناگهان راهی برای نجات جان پسرش به ذهنش می‌رسد؛ شاید با تحقق بخشیدن به رؤیاهای او بتوان کاری کرد که به زندگی بازگردد. اولین آرزوی او گذراندن یک روز در توکیو است ...

ژولین ساندرل نویسندهٔ جوان فرانسوی با «اتاق شگفتی‌ها» ما را در سفری ماجراجویانه همراهی می‌کند.



#اتاق_شگفتیها
#ژولین_ساندرل #داود_نوابی #روزی_که_زندگی_کردن_آموختم #نشرنون #فردریک_بکمن #نشر_نون #رمان #کتاب #پیشنهاد_کتاب #ترینیتی #ما_در_برابر_شما #شهر_خرس #مطالعه #و_من_دوستت_دارم

#اتاق_شگفتی_ها
همهٔ رمان‌کتاب‌های فردریک بکمن در نشر نون:

«مردی به نام اوه»
«مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است»
«شهر خرس»
«ما در برابر شما»
«بریت‌ماری اینجا بود»
«و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می‌شود»
«و من دوستت دارم»
«تمام آنچه پسرکوچولویم باید دربارهٔ دنیا بداند» .

#ما_در_برابر_شما #فردریک_بکمن #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_هرروزصبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می_شود #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #پیشنهاد_کتاب #نشرنون #نشر_نون #کتاب #رمان #مادربرابرشما #نمایشگاه_کتاب #پیشنهاد_کتاب #مطالعه
@noonbook
وقتی مادربزرگ داری، انگار یک ارتش پشت سرت داری. این بزرگ ترین امتیاز یک نوه است: اینکه بدانی یک نفر همیشه طرف تو است، هرچه پیش بیاید. حتی وقتی اشتباه می‌کنی. در واقع، مخصوصا وقتی اشتباه می‌کنی.
یک مادربزرگ هم نقش شمشیر را دارد و هم نقش سپر. وقتی تو مدرسه می‌گویند السا «متفاوت» است، طوری که انگار متفاوت بودن به معنی بد بودن است، یا وقتی السا با بدن کبود از مدرسه به خانه می‌آید و مدیر مدرسه می‌گوید «باید یاد بگیرد با بقیه هم رنگ شود»، این جور وقت‌ها مامان بزرگ پشت او است.
#ما_در_برابر_شما #فردریک_بکمن #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_هرروزصبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می_شود #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #پیشنهاد_کتاب #طرح_تابستانه #نشر_نون #کتاب #رمان #مادربرابرشما #تابستان_کتاب #مطالعه
@noonbook
-وقتی یک آدم رو فراموش می‌کنی یادت می‌ره که اون رو یادت رفته؟
-نه یه وقتایی یادم می‌مونه که یادم رفته. بدترین نوع فراموش همینه. مثل این که توی یه توفان گیر کرده باشی. بعدش بیشتر سعی می‌کنم یادم بیاد، اونقدر شدید که تمام این میدون به لرزه می افته...

#و_هرروز_صبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می‌شود
چاپ دهم
#فردریک_بکمن
#ما_در_برابر_شما #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند
@noonbook
Forwarded from دپرام
-وقتی یک آدم رو فراموش می‌کنی یادت می‌ره که اون رو یادت رفته؟
-نه یه وقتایی یادم می‌مونه که یادم رفته. بدترین نوع فراموشی همینه. مثل این که توی یه توفان گیر کرده باشی. بعدش بیشتر سعی می‌کنم یادم بیاد، اونقدر شدید که تمام این میدون به لرزه می‌افته ...

#و_هر_روز_صبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می‌شود
چاپ دهم
#فردریک_بکمن
#ما_در_برابر_شما #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند
@Dopram
«و من دوستت دارم»
چاپ هفتم
فردریک بکمن
مترجم: الهام رعایی
نشرنون


آدم‌های ضعیف همیشه به کسانی چون من نگاه می‌کنند و می‌گویند:« پولدار است، ولی خوشبخت هم هست؟» انگار این دو بهم ربطی داشته باشند. خوشحالی فقط مال بچه‌هاست و حیوانات، هیچ کارکرد زیست شناختی‌ای ندارد. انسان‌های شاد چیزی را خلق نمی‌کنند. دنیای آن‌ها دنیایی است خالی از هنر، موسیقی و آسمان‌خراش. دنیایی تهی از کشف و ابداع. تمام رهبران و پیشگامان، تمام قهرمانان همه ذهنی گرفتار داشته‌اند. مردم شادمان خود را درگیر چیزی نمی‌کنند. زندگی‌شان را وقف درمان بیماری‌ها یا پرواز دادن هواپیماها نمی‌کنند. آدم‌های خوشحال چیزی از خودشان باقی نمی‌گذارند. بخاطر خود زندگی، زندگی می‌کنند. آنها فقط فقط مصرف کننده‌اند. اما من نه.🌲💫 #و_من_دوستت_دارم
#فردریک_بکمن
#الهام_رعایی
#نشرنون
#بحث_یک_عمر_زندگی #شهر_خرس #کتاب_خوان #رمان_کوتاه #درس_زندگی #ما_در_برابر_شما #کتاب_بکمن
@noonbook
#پاره ای_از_کتاب

وقتي دوازده ساله اي، دنيا چقدر به چشمت بزرگ است؟ فوق العاده بزرگ و فوق العاده كوچك. هم رويايي سركش است و هم رختكني شلوغ در رينگ. لئو روي نيمكت نشسته. جلوي پيراهنش نقش يك خرس بزرگ هست. هيچ كس به او نگاه نمي كند اما همه حواسشان به اوست. وقتي مي نشيند، بهترين دوستش بلند مي شود و روي نيمكت ديگري مي نشيند. تمام طول تمرين حتي يك پاس هم نمي دهد. حالا آرزويش اين است كه كسي تكلش كند، كسي لباسش را پرت كند روي دوش حمام، يا دست كم كسي چيز وحشتناكي در مورد خواهرش بگويد. فقط براي فرار از سكوت.
#شهر_خرس
#فردریک_بکمن
ترجمه #الهام_رعایی
#نشر_نون
#مردی_به_نام_اوه #ما_در_برابر_شما #رمان_جذاب #رمان_ورزشی #و_من_دوستت_دارم
@noonbook
#قسمتی_از_کتاب
آدم‌های ضعیف همیشه به کسانی چون من نگاه می‌کنند و می‌گویند:« پولدار است، ولی خوشبخت هم هست؟» انگار این دو بهم ربطی داشته باشند. خوشحالی فقط مال بچه‌هاست و حیوانات، هیچ کارکرد زیست شناختی‌ای ندارد. انسان‌های شاد چیزی را خلق نمی‌کنند. دنیای آن‌ها دنیایی است خالی از هنر، موسیقی و آسمان‌خراش. دنیایی تهی از کشف و ابداع. تمام رهبران و پیشگامان، تمام قهرمانان همه ذهنی گرفتار داشته‌اند. مردم شادمان خود را درگیر چیزی نمی‌کنند. زندگی‌شان را وقف درمان بیماری‌ها یا پرواز دادن هواپیماها نمی‌کنند. آدم‌های خوشحال چیزی از خودشان باقی نمی‌گذارند. بخاطر خود زندگی، زندگی می‌کنند. آنها فقط فقط مصرف کننده‌اند. اما من نه.
#و_من_دوستت_دارم
#فردریک_بکمن
#الهام_رعایی
#نشرنون
#بحث_زندگی #شهر_خرس #کتاب_خوان #رمان_کوتاه #درس_زندگی #ما_در_برابر_شما #کتاب_بکمن
@noonbook
#برشی_از_رمان
فقط آدم های پرمدعای دنیای واقعی که هیچ چیز را بهتر نمی دانند ممکن است جمله ای تا این حد احمقانه بگویند که «فقط یک کابوس بوده.» هیچ «فقط» کابوسی وجود ندارد؛ کابوس ها موجودات زنده هستند، ابرهای سیاه و کوچک ناامنی و اندوه که شب ها وقتی همه خواب اند یواشکی بین خانه ها رفت و آمد می کنند، همه در و پنجره ها را امتحان می کنند تا راه ورودی پیدا کنند و اضطراب به بار بیاورند.

«مادربزرگ سلام رساند و گفت متأسف است»
فردریک بکمن
مترجم: نیلوفر خوش‌زبان
#نشرنون
#ما_در_برابر_شما #فردریک_بکمن #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_هرروزصبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می_شود #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #پیشنهاد_کتاب
@noonbook
#پاراگراف_کتاب:
«این کتاب داستانی کوتاه است دربارۀ آنچه در ازای نجات یک زندگی باید قربانی کنیم. اگر نه فقط آینده، که گذشته هم مهم باشد، اگر نه تنها جایی که می‌رویم، بلکه ردّپایی هم که به‌جا می‌گذاریم اهمیت داشته باشد، اگر مجبور باشیم همۀ داروندارمان را بگذاریم؛ خود را فدای چه کسی خواهیم کرد؟»
#و_من_دوستت_دارم
#فردریک_بکمن
#الهام_رعایی
#نشرنون
#بحث_زندگی #مردی_به_نام_اوه #کتاب_خوان #رمان_کوتاه #درس_زندگی #ما_در_برابر_شما #کتاب_بکمن
@noonbook
#پاره_ای_از_کتاب
«وقتی دوازده ساله‌ای، دنيا چقدر به چشمت بزرگ است؟ فوق‌العاده بزرگ و فوق‌العاده كوچك. هم رويايی سركش است و هم رختكنی شلوغ در رينگ. لئو روی نيمكت نشسته. جلوی پيراهنش نقش يك خرس بزرگ هست. هيچ‌كس به او نگاه نمی‌كند اما همه حواسشان به اوست. وقتی می‌نشيند، بهترين دوستش بلند می‌شود و روی نيمكت ديگری می‌نشيند. تمام طول تمرين حتی يك پاس هم نمی‌دهد. حالا آرزويش اين است كه كسی تكلش كند، كسی لباسش را پرت كند روی دوش حمام، يا دست كم كسی چيز وحشتناكی در مورد خواهرش بگويد. فقط برای فرار از سكوت.»
#شهر_خرس
#فردریک_بکمن
ترجمه #الهام_رعایی
#نشر_نون
#مردی_به_نام_اوه #ما_در_برابر_شما #رمان_جذاب #رمان_ورزشی #و_من_دوستت_دارم
@noonbook
همهٔ رمان‌کتاب‌های فردریک بکمن در نشر نون:

«مردی به نام اوه»
«مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است»
«شهر خرس»
«ما در برابر شما»
«بریت‌ماری اینجا بود»
«و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می‌شود»
«و من دوستت دارم»
«تمام آنچه پسرکوچولویم باید دربارهٔ دنیا بداند» .

#ما_در_برابر_شما #فردریک_بکمن #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_هرروزصبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می_شود #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #پیشنهاد_کتاب #نشرنون #نشر_نون #کتاب #رمان #مادربرابرشما #نمایشگاه_کتاب #پیشنهاد_کتاب #مطالعه
@noonbook
یک جوک قدیمی بین زنان بیورن‌استاد رواج دارد که: «کاش شوهرم همون‌جوری که هاکی تماشا می‌کنه به من نگاه می‌کرد.» این لطیفه هیچ‌وقت موجب خنده‌ی کرا نشد، چون با تمام وجود درکش کرده ‌است.
.
. . «شهر خرس»
فردریک بکمن
چاپ دهم
نشرنون

#ما_در_برابر_شما #فردریک_بکمن #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_هرروزصبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می_شود #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #شهرخرس #نشرنون #نشر_نون #کتاب #رمان #مادربرابرشما #نمایشگاه_کتاب #پیشنهاد_کتاب #مطالعه
#مردم_مشوش #سباستین_و_ترول #ما_در_برابر_شما