NOONBOOK :: نشر نون
3.25K subscribers
1.99K photos
44 videos
29 files
379 links
.:کانال رسمی نشرنون:. ارتباط با ادمین: @noonbook1
سفارش: @aknoonbook1
Download Telegram
وقتی همه چیز در سراشیب سقوط است، آدمی به آخرین چیزی چنگ می‌زند که توان کنترلش را دارد و می‌چسبد به آخرین تکه‌ی زمین سفت زیر پا. هر کار دیگری رنج‌افزاست. پس می‌روی سر کارت و خودت را لای آن گم می‌کنی، مثل کوه نوردی که با شروع توفان خودش را زیر انبوهی از برف پنهان می‌کند.


«ما در برابر شما»
فردریک بکمن
مترجم: الهام رعایی
#نشر_نون
#ما_در_برابر_شما
#فردریک_بکمن
#معرفی_کتاب #فردریک_بکمن #نشرنون #نشر_نون #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است
#مادربرابرشما #رمان #کتاب #پیشنهاد #مطالعه #کتابدونی
@noonbook
وقتی مادربزرگ داری، انگار یک ارتش پشت سرت داری. این بزرگ ترین امتیاز یک نوه است: اینکه بدانی یک نفر همیشه طرف تو است، هرچه پیش بیاید. حتی وقتی اشتباه می‌کنی. در واقع، مخصوصا وقتی اشتباه می‌کنی.
یک مادربزرگ هم نقش شمشیر را دارد و هم نقش سپر. وقتی تو مدرسه می‌گویند السا «متفاوت» است، طوری که انگار متفاوت بودن به معنی بد بودن است، یا وقتی السا با بدن کبود از مدرسه به خانه می‌آید و مدیر مدرسه می‌گوید «باید یاد بگیرد با بقیه هم رنگ شود»، این جور وقت‌ها مامان بزرگ پشت او است.
#ما_در_برابر_شما #فردریک_بکمن #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_هرروزصبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می_شود #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #پیشنهاد_کتاب #طرح_تابستانه #نشر_نون #کتاب #رمان #مادربرابرشما #تابستان_کتاب #مطالعه
@noonbook
-وقتی یک آدم رو فراموش می‌کنی یادت می‌ره که اون رو یادت رفته؟
-نه یه وقتایی یادم می‌مونه که یادم رفته. بدترین نوع فراموش همینه. مثل این که توی یه توفان گیر کرده باشی. بعدش بیشتر سعی می‌کنم یادم بیاد، اونقدر شدید که تمام این میدون به لرزه می افته...

#و_هرروز_صبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می‌شود
چاپ دهم
#فردریک_بکمن
#ما_در_برابر_شما #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند
@noonbook
Forwarded from دپرام
-وقتی یک آدم رو فراموش می‌کنی یادت می‌ره که اون رو یادت رفته؟
-نه یه وقتایی یادم می‌مونه که یادم رفته. بدترین نوع فراموشی همینه. مثل این که توی یه توفان گیر کرده باشی. بعدش بیشتر سعی می‌کنم یادم بیاد، اونقدر شدید که تمام این میدون به لرزه می‌افته ...

#و_هر_روز_صبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می‌شود
چاپ دهم
#فردریک_بکمن
#ما_در_برابر_شما #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند
@Dopram
چاپ چهارم منتشر شد
«رادیو سکوت» رمانی جذاب و پرکشش است از آلیس ازمن

رادیو سکوت دومین رمان این نویسندهٔ جوان انگلیسی، است و در قالب داستانی جذاب به روابط انسانی در دنیای مجازی می‌پردازد. داستانی گیرا، تندوتیز و خوش‌ساختار دربارهٔ روابط، کشف هویت‌های جوانی، مصائب خانوادگی، نظام آموزشیِ رقابتی و، از همه مهم‌تر، جوانانی که با همهٔ این دشواری‌ها می‌کوشند به خودِ حقیقی‌شان وفادار بمانند. رادیو سکوت سفری هیجان‌انگیز است، اثر هیجان‌انگیزترین نویسندهٔ نسل خود.
آلیس آزمن تصویری گیرا و شفاف از جهانی ارائه می‌دهد که در آن فناوری‌های نوین فرصت برقراری ارتباط و دوستی‌هایی را نوید می‌دهد که از تعریف سنتی دوستی فراتر می‌روند.

#رادیو_سکوت
#آلیس_آزمن
ترجمه‌ی ثمین نبی‌پور
#نشر_نون #نشرنون #رمان #کتاب #پیشنهاد_کتاب #ثمین_نبی_پور
#من_رو_یادت_هست #سه_دختر_حوا #به_من_بگو_ابدیت_یعنی_چه #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است
@noonbook
عاشقان ورزش می‌دانند که تنها آنچه اتفاق می‌افتد نیست که نتیجهٔ #مسابقه را تعیین می‌کند. اتفاق‌هایی که نمی‌افتند هم همان‌قدر مهم‌اند. ضربه‌ها، داوری‌های نادرست، پاس‌هایی که به بازیکن مورد نظر نمی‌رسند. تمام بحث‌های پیرامون ورزش دیر یا زود منتهی می‌شود به اینکه «اگر چنین شده ‌بود» و «اگر چنان نشده ‌بود». برخی همواره یک‌ جور زندگی می‌کنند. سال‌ها از پی هم می‌گذرد اما همیشه همان داستان‌ها در کنار همان پیشخان‌های متروک برای غریبه‌ها بازگو می‌شود: عشق‌های ناکام جوانی، فروشگاه‌های متقلب، برکناری مقامات فاسد از پستشان، جوانان ناسپاس، تصادفات رانندگی، طلاق. و بعد در پی هر کدام این جمله اضافه می‌شود: «این‌جوری شد که بدبخت شدیم.» همهٔ ناکامان از زندگی‌ای می‌گویند که باید به‌جای این زندگی می‌داشتند. آسمان همه‌جا همین رنگ است. پس اگر می‌خواهی داستان‌های کلان را بدانی، به سرگذشت‌های کوچک گوش بسپار.


«ما در برابر شما»
فردریک بکمن
ترجمه از زبان سوئدی: الهام رعایی
نشر نون
.
#ما_در_برابر_شما #فردریک_بکمن #نشر_نون #مادربرابرشما #رمان #پیشنهاد_مطالعه #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #شهر_خرس #مردی_به_نام_اوه
@noonbook
#برشی_از_رمان
فقط آدم های پرمدعای دنیای واقعی که هیچ چیز را بهتر نمی دانند ممکن است جمله ای تا این حد احمقانه بگویند که «فقط یک کابوس بوده.» هیچ «فقط» کابوسی وجود ندارد؛ کابوس ها موجودات زنده هستند، ابرهای سیاه و کوچک ناامنی و اندوه که شب ها وقتی همه خواب اند یواشکی بین خانه ها رفت و آمد می کنند، همه در و پنجره ها را امتحان می کنند تا راه ورودی پیدا کنند و اضطراب به بار بیاورند.

«مادربزرگ سلام رساند و گفت متأسف است»
فردریک بکمن
مترجم: نیلوفر خوش‌زبان
#نشرنون
#ما_در_برابر_شما #فردریک_بکمن #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_هرروزصبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می_شود #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #پیشنهاد_کتاب
@noonbook
#بخشی_از_متن
«هر کسی صدها چیز مختلف می‌تونه باشه، اما در نظر آدمای دیگه، ما فرصت پیدا می‌کنیم فقط یک چیز از صدها چیز باشیم.»

«ما در برابر شما»
فردریک بکمن
ترجمه از زبان سوئدی: الهام رعایی
نشر نون
.
#ما_در_برابر_شما #فردریک_بکمن #نشر_نون #مادربرابرشما #رمان #پیشنهاد_مطالعه #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #شهر_خرس #مردی_به_نام_اوه
@noonbook
📖 از متن #ما_در_برابر_شما
هر مادری چند بار لبخند به لب پسرش می‌آورد؟ چند بار از دست پسرش غش غش می‌خندد؟ درونمان زیرورو می‌شود وقتی کارهای بانمکشان را می‌بینیم، وقتی می‌بینیم بچه‌ها کاری را برای نخستین بار با پشتکار و مصمم انجام می‌دهند. یاد می‌گیرند با شیره مالیدن سرمان احساساتمان را تحریک کنند. اگر دوستمان بدارند، خیلی زود یاد می‌گیرند دروغ بگویند، احساساتمان را عفو کنند و وانمود کنند که خوشحال‌اند. بچه‌ها خیلی زود می‌آموزند که ما چه آرزویی داریم. خیال می‌کنیم می‌شناسیمشان، اما آن‌ها آلبوم عکس خودشان را دارند. و در این فاصله‌ها و فضاهای خالی آن میان است که بزرگ می‌شوند.

«ما در برابر شما»
فردریک بکمن
#نشرنون

#فردریک_بکمن #نشر_نون #مادربرابرشما #رمان #پیشنهاد_مطالعه #رمان_ورزشی #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #شهر_خرس #مردی_به_نام_اوه
@noonbook
همهٔ رمان‌کتاب‌های فردریک بکمن در نشر نون:

«مردی به نام اوه»
«مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است»
«شهر خرس»
«ما در برابر شما»
«بریت‌ماری اینجا بود»
«و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می‌شود»
«و من دوستت دارم»
«تمام آنچه پسرکوچولویم باید دربارهٔ دنیا بداند» .

#ما_در_برابر_شما #فردریک_بکمن #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_هرروزصبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می_شود #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #پیشنهاد_کتاب #نشرنون #نشر_نون #کتاب #رمان #مادربرابرشما #نمایشگاه_کتاب #پیشنهاد_کتاب #مطالعه
@noonbook
یک جوک قدیمی بین زنان بیورن‌استاد رواج دارد که: «کاش شوهرم همون‌جوری که هاکی تماشا می‌کنه به من نگاه می‌کرد.» این لطیفه هیچ‌وقت موجب خنده‌ی کرا نشد، چون با تمام وجود درکش کرده ‌است.
.
. . «شهر خرس»
فردریک بکمن
چاپ دهم
نشرنون

#ما_در_برابر_شما #فردریک_بکمن #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #مردی_به_نام_اوه #شهر_خرس #و_هرروزصبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می_شود #و_من_دوستت_دارم #بریت_ماری_اینجا_بود #تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #شهرخرس #نشرنون #نشر_نون #کتاب #رمان #مادربرابرشما #نمایشگاه_کتاب #پیشنهاد_کتاب #مطالعه
#مردم_مشوش #سباستین_و_ترول #ما_در_برابر_شما
در ملاقات بعدی زارا برای روان‌شناسش تعریف کرد که یک سرگرمی پیدا کرده؛ «بازدید از آپارتمان‌های طبقهٔ متوسط.» گفت که خیلی «باحال» است، چون به نظر می‌رسد خیلی از آن‌ها را «صاحبانشان» تمیز و مرتب می‌کنند. روان‌شناس تلاش کرد بگوید منظور او از «سر خودت را به یک کار خیریه گرم کن» این نبوده، اما زارا حرفش را این‌طور ادامه داد که در یکی از این بازدیدها با مردی برخورد کرده که «خودش می‌خواست خونه رو بازسازی کنه. با دست‌های خودش. با همون دست‌هایی که غذا می‌خوره. حالا امیدوارم نخوای بگی من باید هر کاری که از دستم برمی‌آد بکنم برای اینکه با بچه‌فقیرهای جامعه رفیق بشم!» روان‌شناس حتی نمی‌دانست حرفش را از کجا شروع کند، اما زارا متوجه ابروهای گره‌شده و فک آویزان او شد و گفت: «ناراحت شدی؟ عجب! شماها که اصلاً نباید تو یه همچین گفت‌وگوهایی این‌قدر زود ناراحت بشین!»



«مردم مشوش»
فردریک بکمن
ترجمه از زبان سوئدی: الهام رعایی
نشرنون .
#مردی_به_نام_اوه #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #شهر_خرس
#مردم_مشوش #فردریک_بکمن
همهٔ کتاب‌های فردریک بکمن در نشر نون

«مردی به نام اوه»
«مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است»
«بریت‌ماری اینجا بود»
«شهر خرس»
«ما در برابر شما»
«و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می‌شود»
«و من دوستت دارم»
«تمام آنچه پسرکوچولویم باید دربارهٔ دنیا بداند»
«مردم مشوش»
«سباستین و ترول»

#مردی_به_نام_اوه #بریت_ماری_اینجا_بود #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #تمام_آنچه_پسرکوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #مردم_مشوش #شهرخرس #مادربرابرشما
#تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #فردریک_بکمن #نشرنون #نشر_نون #سباستین_و_ترول #رمان #amancalledove #mygrandmotheraskedmetotellyoushessorry
همهٔ کتاب‌های فردریک بکمن در نشر نون

«مردی به نام اوه»
«مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است»
«بریت‌ماری اینجا بود»
«شهر خرس»
«ما در برابر شما»
«و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می‌شود»
«و من دوستت دارم»
«تمام آنچه پسرکوچولویم باید دربارهٔ دنیا بداند»
«مردم مشوش»
«سباستین و ترول»

#مردی_به_نام_اوه #بریت_ماری_اینجا_بود #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #تمام_آنچه_پسرکوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #مردم_مشوش #شهرخرس #مادربرابرشما
#تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #فردریک_بکمن #نشرنون #نشر_نون #سباستین_و_ترول #رمان #amancalledove

@noonbook
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همهٔ کتاب‌های فردریک بکمن در نشر نون

«مردی به نام اوه»
«مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است»
«مردم مشوش»
«بریت‌ماری اینجا بود»
«شهر خرس»
«ما در برابر شما»
«برندگان»
«و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می‌شود»
«و من دوستت دارم»
«تمام آنچه پسرکوچولویم باید دربارهٔ دنیا بداند»
«سباستین و ترول»

#مردی_به_نام_اوه #بریت_ماری_اینجا_بود #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #تمام_آنچه_پسرکوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #مردم_مشوش #شهرخرس #مادربرابرشما
#تمام_آنچه_پسر_کوچولویم_باید_درباره_دنیا_بداند #فردریک_بکمن #نشرنون #نشر_نون #سباستین_و_ترول #رمان #amancalledove

@NOONBOOK