#پرورش_ایده_داستان
ظرف دو هفته پیش رو، برای تکمیل آموزش داستاننویسی، در پنج نوبت، پنج ایده برای نوشتن داستان کوتاه، در صفحه اینستاگرام نوقلم ارائه میشود:
https://www.instagram.com/noqalam
همچنین، روز بعد، نمونهای پرورشیافته از این ایده، در کانال نوقلم نمایش داده میشود. پاسخ اولین تمرین را در پست زیر بخوانید:
@noqalam
ظرف دو هفته پیش رو، برای تکمیل آموزش داستاننویسی، در پنج نوبت، پنج ایده برای نوشتن داستان کوتاه، در صفحه اینستاگرام نوقلم ارائه میشود:
https://www.instagram.com/noqalam
همچنین، روز بعد، نمونهای پرورشیافته از این ایده، در کانال نوقلم نمایش داده میشود. پاسخ اولین تمرین را در پست زیر بخوانید:
@noqalam
پرورش ایده داستان (1)
1. اگر این مسئله حل نشود، چه چیزی از دست میرود؟
اگر چیزی از دست نرود، بنیان داستان متزلزل خواهد بود. در این ایده، فرض کنید اصلا از ابتدا قرار نبوده این دانشآموز را در این مدرسه بپذیرند.
بنابر اصرار پدرش، اولیای مدرسه او را ثبت نام کردهاند. این دانشآموز تا این لحظه از سال، در انجام تکالیف درسیاش عملکرد پذیرفتهای نداشته است.
همین چند روز پیش، پدرش را به مدرسه فراخواندهاند. پدر به نمایندگی از او، به اولیای مدرسه قول داده است که فرزندش از این به بعد در انجام تکالیف کوتاهی نخواهد کرد.
در این وضع، اگر دانشآموز عملکرد خود را ارتقاء ندهد و کمکاریهای گذشته را جبران نکند، به نوعی آبروی پدرش را در برابر اولیای مدرسه بر باد داده است.
ما با طراحی این پیشداستان (اتفاقاتی که در گذشته و خارج از صحنه داستان رخ داده است.) وزن داستان را سنگین، و اهمیت آن را دو چندان کردیم.
با این اوصاف، پیگیری آن، به مراتب جذابتر خواهد بود. همه ما منتظریم ببینیم این دانشآموز، این مسئله را چگونه حل و فصل خواهد کرد.
2. این مسئله حداکثر تا کی باید حل بشود؟
هر چه مدت زمان لازم برای حل مسئله، درازتر باشد، احتمال دارد شخصیت از زیر بار مسئله در برود یا اصلاً آن را جدی نگیرد. تنگنای زمان گریزگاهی برای او باقی نخواهد گذاشت. وی مجبور است نسبت به رخدادهای پیشآمده، به سرعت واکنش نشان دهد.
در این ایده، فاصله شروع ماجرا و حل و فصل آن بسیار اندک است. از شروع زنگ انشاء تا پایان آن، هر لحظه ممکن است نام دانشآموز برای قرائت انشاء خوانده شود.
3. حل این مسئله به سود و ضرر کیست؟
حوادث داستان، تعادل اولیه را بر هم میزند. در این موقعیت، موضع افراد از نظر ضعف و قدرت جابهجا میشود. وقت تسویه حسابها فرا میرسد. افراد جبهه میگیرند و یار میکشند.
فرض کنیم در این ایده، دانشآموز با شیطنتهای خود، بابای مدرسه را بارها آزرده است. بابای مدرسه از شنیدن خبر اخراج او خوشحال خواهد شد.
همچنین، فرض کنیم پدر این دانشآموز رئیس بانک است. یکی از معاونهای مدرسه، دور از چشم مدیر، در ازای دریافت وام شخصی، به رئیس بانک قول داده است که با پادرمیانی، مدیر را نسبت به ثبت نام فرزندش راضی کند. اکنون اگر این دانشآموز اخراج شود، شاید وام آقای معاون هم بر باد برود.
4. شخصیت برای حل این مسئله چه نقشهای دارد؟
فرض کنیم این دانشآموز قصد دارد دفتر بغلدستیاش را بردارد و از روی انشای او بخواند. مثلاً قول داده در ازای این کار، زنگ تفریح برای او ساندویچ بخرد.
5. چه چیزی مانع اجرای نقشه او است؟
فرض کنیم، با وجود این قول و قرار میان این دو، معلم نام بغلدستی را برای قرائت انشا بخواند. در این صورت، تمام نقشههای این دانشآموز بر باد میرود. اکنون دایره ماجرا گستردهتر شد. معلم غیر از این دانشآموز، نام بغلدستیاش را نیز نباید بخواند...
به همین طریق، میتوان پایههای داستان را تا بحران و گرهگشایی استوار ساخت. بسیاری از نویسندههای نوقلم، در یافتن ایده، شروع داستان و پیشبرد آن به راهنمایی نیاز دارند.
اگر این سه مرحله به خوبی پیش برود، معمولاً در حین نوشتن، پایانبندیهای متفاوت در ذهن داستاننویس شکل خواهد گرفت.
با این توضیحات، پیشنهاد میشود فعلاً فقط روی یافتن ایده و پرورش آن تمرکز کنید، و پرداختن به پایانبندی را به مراحل بعد واگذارید.
به عبارتی، برای اتمام داستان خود، وسواس به خرج ندهید. دنبال اختتامیههای شگفتآور نباشید، و از گرهگشاییهای ساده و در دسترس استقبال کنید. در آینده، در خصوص پایان دادن داستان نیز، آموزشهای تکمیلی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
اکنون نوبت شما است. با تقلید از این روند، اما با سلیقه و دانش خودتان، به این پنج پرسش، پاسخهای متفاوت بدهید تا با گسترش ایده اولیه، برای نوشتن داستان آماده شوید.
#پرورش_ایده_داستان
@noqalam
1. اگر این مسئله حل نشود، چه چیزی از دست میرود؟
اگر چیزی از دست نرود، بنیان داستان متزلزل خواهد بود. در این ایده، فرض کنید اصلا از ابتدا قرار نبوده این دانشآموز را در این مدرسه بپذیرند.
بنابر اصرار پدرش، اولیای مدرسه او را ثبت نام کردهاند. این دانشآموز تا این لحظه از سال، در انجام تکالیف درسیاش عملکرد پذیرفتهای نداشته است.
همین چند روز پیش، پدرش را به مدرسه فراخواندهاند. پدر به نمایندگی از او، به اولیای مدرسه قول داده است که فرزندش از این به بعد در انجام تکالیف کوتاهی نخواهد کرد.
در این وضع، اگر دانشآموز عملکرد خود را ارتقاء ندهد و کمکاریهای گذشته را جبران نکند، به نوعی آبروی پدرش را در برابر اولیای مدرسه بر باد داده است.
ما با طراحی این پیشداستان (اتفاقاتی که در گذشته و خارج از صحنه داستان رخ داده است.) وزن داستان را سنگین، و اهمیت آن را دو چندان کردیم.
با این اوصاف، پیگیری آن، به مراتب جذابتر خواهد بود. همه ما منتظریم ببینیم این دانشآموز، این مسئله را چگونه حل و فصل خواهد کرد.
2. این مسئله حداکثر تا کی باید حل بشود؟
هر چه مدت زمان لازم برای حل مسئله، درازتر باشد، احتمال دارد شخصیت از زیر بار مسئله در برود یا اصلاً آن را جدی نگیرد. تنگنای زمان گریزگاهی برای او باقی نخواهد گذاشت. وی مجبور است نسبت به رخدادهای پیشآمده، به سرعت واکنش نشان دهد.
در این ایده، فاصله شروع ماجرا و حل و فصل آن بسیار اندک است. از شروع زنگ انشاء تا پایان آن، هر لحظه ممکن است نام دانشآموز برای قرائت انشاء خوانده شود.
3. حل این مسئله به سود و ضرر کیست؟
حوادث داستان، تعادل اولیه را بر هم میزند. در این موقعیت، موضع افراد از نظر ضعف و قدرت جابهجا میشود. وقت تسویه حسابها فرا میرسد. افراد جبهه میگیرند و یار میکشند.
فرض کنیم در این ایده، دانشآموز با شیطنتهای خود، بابای مدرسه را بارها آزرده است. بابای مدرسه از شنیدن خبر اخراج او خوشحال خواهد شد.
همچنین، فرض کنیم پدر این دانشآموز رئیس بانک است. یکی از معاونهای مدرسه، دور از چشم مدیر، در ازای دریافت وام شخصی، به رئیس بانک قول داده است که با پادرمیانی، مدیر را نسبت به ثبت نام فرزندش راضی کند. اکنون اگر این دانشآموز اخراج شود، شاید وام آقای معاون هم بر باد برود.
4. شخصیت برای حل این مسئله چه نقشهای دارد؟
فرض کنیم این دانشآموز قصد دارد دفتر بغلدستیاش را بردارد و از روی انشای او بخواند. مثلاً قول داده در ازای این کار، زنگ تفریح برای او ساندویچ بخرد.
5. چه چیزی مانع اجرای نقشه او است؟
فرض کنیم، با وجود این قول و قرار میان این دو، معلم نام بغلدستی را برای قرائت انشا بخواند. در این صورت، تمام نقشههای این دانشآموز بر باد میرود. اکنون دایره ماجرا گستردهتر شد. معلم غیر از این دانشآموز، نام بغلدستیاش را نیز نباید بخواند...
به همین طریق، میتوان پایههای داستان را تا بحران و گرهگشایی استوار ساخت. بسیاری از نویسندههای نوقلم، در یافتن ایده، شروع داستان و پیشبرد آن به راهنمایی نیاز دارند.
اگر این سه مرحله به خوبی پیش برود، معمولاً در حین نوشتن، پایانبندیهای متفاوت در ذهن داستاننویس شکل خواهد گرفت.
با این توضیحات، پیشنهاد میشود فعلاً فقط روی یافتن ایده و پرورش آن تمرکز کنید، و پرداختن به پایانبندی را به مراحل بعد واگذارید.
به عبارتی، برای اتمام داستان خود، وسواس به خرج ندهید. دنبال اختتامیههای شگفتآور نباشید، و از گرهگشاییهای ساده و در دسترس استقبال کنید. در آینده، در خصوص پایان دادن داستان نیز، آموزشهای تکمیلی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
اکنون نوبت شما است. با تقلید از این روند، اما با سلیقه و دانش خودتان، به این پنج پرسش، پاسخهای متفاوت بدهید تا با گسترش ایده اولیه، برای نوشتن داستان آماده شوید.
#پرورش_ایده_داستان
@noqalam
#پرورش_ایده_داستان
ظرف دو هفته پیش رو، برای تکمیل آموزش داستاننویسی، در پنج نوبت، پنج ایده برای نوشتن داستان کوتاه، در صفحه اینستاگرام نوقلم ارائه میشود:
https://www.instagram.com/noqalam
همچنین، روز بعد، نمونهای پرورشیافته از این ایده، در کانال نوقلم نمایش داده میشود. پاسخ اولین تمرین را در پست زیر بخوانید:
@noqalam
ظرف دو هفته پیش رو، برای تکمیل آموزش داستاننویسی، در پنج نوبت، پنج ایده برای نوشتن داستان کوتاه، در صفحه اینستاگرام نوقلم ارائه میشود:
https://www.instagram.com/noqalam
همچنین، روز بعد، نمونهای پرورشیافته از این ایده، در کانال نوقلم نمایش داده میشود. پاسخ اولین تمرین را در پست زیر بخوانید:
@noqalam
پرورش ایده داستان (2)
1. اگر این مسئله حل نشود، چه چیزی از دست میرود؟
اگر چیزی از دست نرود، بنیان داستان متزلزل خواهد بود. در این ایده، فرض کنید راننده در طول مسیر با مسافر درد دل کرده و از اوضاع نابسامان زندگیاش نالیده است.
مسافر قول داده به محض رسیدن به مقصد، ترتیبی اثر دهد تا بلکه شغل پردرآمدتری برای راننده فراهم کند.
در این حال، اگر راننده کیف مسافر را به او نرساند، به نوعی فرصت شغلی جدید را از دست خواهد داد. لذا تلاش و تکاپو برای بازگرداندن کیف به مسافر، برای او اهمیت و معنای ویژهای دارد.
2. این مسئله حداکثر تا کی باید حل بشود؟
هر چه مدت زمان لازم برای حل مسئله، درازتر باشد، احتمال دارد شخصیت از زیر بار مسئله در برود یا اصلاً آن را جدی نگیرد. تنگنای زمان گریزگاهی برای او باقی نخواهد گذاشت. وی مجبور است نسبت به رخدادهای پیشآمده، به سرعت واکنش نشان دهد.
در این ایده، راننده تا قبل از ساعت پرواز مسافر، فرصت دارد تا کیف را به دست او برساند.
3. حل این مسئله به سود و ضرر کیست؟
حوادث داستان، تعادل اولیه را بر هم میزند. در این موقعیت، موضع افراد از نظر ضعف و قدرت جابهجا میشود. وقت تسویه حسابها فرا میرسد. افراد جبهه میگیرند و یار میکشند.
فرض کنیم در این ایده، مسافرْ نماینده یکی از شرکتهای معتبر ایران، برای عقد قرارداد با شرکت خارجی است. اگر این قرارداد بسته شود، وی ترفیع رتبه خواهد گرفت.
ترفیع مسافر، جایگاه مدیر یکی از واحدهای شرکت معتبر داخلی را متزلزل خواهد کرد. در نتیجه، اگر مسافر از سفر خود بازبماند، به نفع مدیر این واحد خواهد بود.
4. شخصیت برای حل این مسئله چه نقشهای دارد؟
فرض کنیم راننده با مسافر تماس میگیرد، و به او قول میدهد همین حالا، خود را به فرودگاه میرساند.
5. چه چیزی مانع اجرای نقشه او است؟
چند مانع میتوان برای راننده تراشید. مثلاً در ترافیک اسیر شود. دیگر این که در میانه راه، ماشین او خراب شود. پشت چراغ قرمز اسیر شود. بخواهد از مسیر کوتاهتری برود، اما با محدوده طرح ترافیک روبرو شود.
یا این که اصلاً تصادف کند؛ طرف مقابل او نیز فردی باشد که از کاه کوه میسازد. اما تمام این موانع، به نوعی تکراری و حتی شاید قابل پیشبینی باشد.
بهتر است برای ایجاد تنوع، و همچنین افزایش سطح کشمکش فردی، مانع سنگینتری طراحی کنیم. فرض کنیم این راننده پس از مدتها قهر و جدایی، به تازگی با باجناق طعنهزن خود آشتی کرده است.
امشبْ باجناق با خانوادهاش مهمان اوست. اگر به مهمانی نرسد، ممکن است باجناق سوء برداشت کند. در این فاصله، همسر راننده مدام با او تماس میگیرد و از او میخواهد به سرعت خود را به مهمانی برساند...
به همین طریق، میتوان پایههای داستان را تا بحران و گرهگشایی استوار ساخت. اغلب نویسندههای نوقلم، در یافتن ایده، شروع داستان و پیشبرد آن به راهنمایی نیاز دارند.
اگر این سه مرحله به خوبی پیش برود، معمولاً در حین نوشتن، پایانبندیهای متفاوت در ذهن داستاننویس شکل خواهد گرفت.
پیشنهاد میشود فعلاً فقط روی یافتن ایده و پرورش آن تمرکز کنید، و پرداختن به پایانبندی را به مراحل بعد واگذارید. به عبارتی، برای اتمام داستان خود، وسواس به خرج ندهید.
دنبال اختتامیههای شگفتآور نباشید، و از گرهگشاییهای ساده و در دسترس استقبال کنید. در آینده، در خصوص پایان دادن داستان نیز، آموزشهای تکمیلی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
اکنون نوبت شما است. با تقلید از این روند، اما با سلیقه و دانش خودتان، به این پنج پرسش پاسخهای متفاوت بدهید تا با گسترش ایده اولیه، برای نوشتن داستان آماده شوید.
#پرورش_ایده_داستان
@noqalam
1. اگر این مسئله حل نشود، چه چیزی از دست میرود؟
اگر چیزی از دست نرود، بنیان داستان متزلزل خواهد بود. در این ایده، فرض کنید راننده در طول مسیر با مسافر درد دل کرده و از اوضاع نابسامان زندگیاش نالیده است.
مسافر قول داده به محض رسیدن به مقصد، ترتیبی اثر دهد تا بلکه شغل پردرآمدتری برای راننده فراهم کند.
در این حال، اگر راننده کیف مسافر را به او نرساند، به نوعی فرصت شغلی جدید را از دست خواهد داد. لذا تلاش و تکاپو برای بازگرداندن کیف به مسافر، برای او اهمیت و معنای ویژهای دارد.
2. این مسئله حداکثر تا کی باید حل بشود؟
هر چه مدت زمان لازم برای حل مسئله، درازتر باشد، احتمال دارد شخصیت از زیر بار مسئله در برود یا اصلاً آن را جدی نگیرد. تنگنای زمان گریزگاهی برای او باقی نخواهد گذاشت. وی مجبور است نسبت به رخدادهای پیشآمده، به سرعت واکنش نشان دهد.
در این ایده، راننده تا قبل از ساعت پرواز مسافر، فرصت دارد تا کیف را به دست او برساند.
3. حل این مسئله به سود و ضرر کیست؟
حوادث داستان، تعادل اولیه را بر هم میزند. در این موقعیت، موضع افراد از نظر ضعف و قدرت جابهجا میشود. وقت تسویه حسابها فرا میرسد. افراد جبهه میگیرند و یار میکشند.
فرض کنیم در این ایده، مسافرْ نماینده یکی از شرکتهای معتبر ایران، برای عقد قرارداد با شرکت خارجی است. اگر این قرارداد بسته شود، وی ترفیع رتبه خواهد گرفت.
ترفیع مسافر، جایگاه مدیر یکی از واحدهای شرکت معتبر داخلی را متزلزل خواهد کرد. در نتیجه، اگر مسافر از سفر خود بازبماند، به نفع مدیر این واحد خواهد بود.
4. شخصیت برای حل این مسئله چه نقشهای دارد؟
فرض کنیم راننده با مسافر تماس میگیرد، و به او قول میدهد همین حالا، خود را به فرودگاه میرساند.
5. چه چیزی مانع اجرای نقشه او است؟
چند مانع میتوان برای راننده تراشید. مثلاً در ترافیک اسیر شود. دیگر این که در میانه راه، ماشین او خراب شود. پشت چراغ قرمز اسیر شود. بخواهد از مسیر کوتاهتری برود، اما با محدوده طرح ترافیک روبرو شود.
یا این که اصلاً تصادف کند؛ طرف مقابل او نیز فردی باشد که از کاه کوه میسازد. اما تمام این موانع، به نوعی تکراری و حتی شاید قابل پیشبینی باشد.
بهتر است برای ایجاد تنوع، و همچنین افزایش سطح کشمکش فردی، مانع سنگینتری طراحی کنیم. فرض کنیم این راننده پس از مدتها قهر و جدایی، به تازگی با باجناق طعنهزن خود آشتی کرده است.
امشبْ باجناق با خانوادهاش مهمان اوست. اگر به مهمانی نرسد، ممکن است باجناق سوء برداشت کند. در این فاصله، همسر راننده مدام با او تماس میگیرد و از او میخواهد به سرعت خود را به مهمانی برساند...
به همین طریق، میتوان پایههای داستان را تا بحران و گرهگشایی استوار ساخت. اغلب نویسندههای نوقلم، در یافتن ایده، شروع داستان و پیشبرد آن به راهنمایی نیاز دارند.
اگر این سه مرحله به خوبی پیش برود، معمولاً در حین نوشتن، پایانبندیهای متفاوت در ذهن داستاننویس شکل خواهد گرفت.
پیشنهاد میشود فعلاً فقط روی یافتن ایده و پرورش آن تمرکز کنید، و پرداختن به پایانبندی را به مراحل بعد واگذارید. به عبارتی، برای اتمام داستان خود، وسواس به خرج ندهید.
دنبال اختتامیههای شگفتآور نباشید، و از گرهگشاییهای ساده و در دسترس استقبال کنید. در آینده، در خصوص پایان دادن داستان نیز، آموزشهای تکمیلی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
اکنون نوبت شما است. با تقلید از این روند، اما با سلیقه و دانش خودتان، به این پنج پرسش پاسخهای متفاوت بدهید تا با گسترش ایده اولیه، برای نوشتن داستان آماده شوید.
#پرورش_ایده_داستان
@noqalam
#پرورش_ایده_داستان
ظرف دو هفته پیش رو، برای تکمیل آموزش داستاننویسی، در پنج نوبت، پنج ایده برای نوشتن داستان کوتاه، در صفحه اینستاگرام نوقلم ارائه میشود:
https://www.instagram.com/noqalam
همچنین، روز بعد، نمونهای پرورشیافته از این ایده، در کانال نوقلم نمایش داده میشود. پاسخ این تمرین را در پست زیر بخوانید:
@noqalam
ظرف دو هفته پیش رو، برای تکمیل آموزش داستاننویسی، در پنج نوبت، پنج ایده برای نوشتن داستان کوتاه، در صفحه اینستاگرام نوقلم ارائه میشود:
https://www.instagram.com/noqalam
همچنین، روز بعد، نمونهای پرورشیافته از این ایده، در کانال نوقلم نمایش داده میشود. پاسخ این تمرین را در پست زیر بخوانید:
@noqalam
پرورش ایده داستان (3)
1. اگر این مسئله حل نشود، چه چیزی از دست میرود؟
اگر چیزی از دست نرود، بنیان داستان متزلزل خواهد بود. در این ایده، فرض کنید یکی از کارگردانهای مشهور، به دنبال چهرهای جدید است تا در فیلم خود، از او استفاده کند.
همین را هم میتوان عمیقتر کرد؛ مثلا فرض کنید حضور در این فیلم، شهرت و اعتباری برای این بازیگر به ارمغان میآورد؛ طوری که موجب میشود با اثبات توانایی و شایستگی، رضایت پدر و مادر نامزد خود را برای ازدواج به دست آورد.
در این حال، فراموشی دیالوگها برای این بازیگر، به نوعی به منزله از دست رفتن فرصت ازدواج است.
2. این مسئله حداکثر تا کی باید حل بشود؟
هر چه مدت زمان لازم برای حل مسئله، درازتر باشد، احتمال دارد شخصیت از زیر بار مسئله در برود یا اصلاً آن را جدی نگیرد. تنگنای زمان گریزگاهی برای او باقی نخواهد گذاشت. وی مجبور است نسبت به رخدادهای پیشآمده، به سرعت واکنش نشان دهد.
در این ایده، بازیگر مجبور است بلافاصله دیالوگها را به یاد آورد.
3. حل این مسئله به سود و ضرر کیست؟
حوادث داستان، تعادل اولیه را بر هم میزند. در این موقعیت، موضع افراد از نظر ضعف و قدرت جابهجا میشود. وقت تسویه حسابها فرا میرسد. افراد جبهه میگیرند و یار میکشند.
فرض کنیم در این ایده، در میان بازیگران، بازیگر با سابقهتری است که با ورود این بازیگر، حاشیهنشین شده است. اگر این بازیگر در اجرای نقش خود به مشکل بربخورد، بازیگر باسابقه به او زخم زبان خواهد زد، و نابلدی او را به ریشخند خواهد گرفت.
4. شخصیت برای حل این مسئله چه نقشهای دارد؟
فرض کنیم در این ایده، بازیگر باسابقه، نقش روبروی شخصیت اصلی را بازی میکند. شخصیت اصلی دست به دامن بازیگر باسابقه میشود و از او کمک میخواهد.
5. چه چیزی مانع اجرای نقشه او است؟
بازیگر باسابقه، درِ گوشی به شخصیت اصلی اعلام میکند به شرطی حاضر به راهنمایی او میشود که شخصیت اصلی، از پذیرفتن ایفای نقش در فیلم کارگردان مشهور خودداری کند، و جای خود را به او بدهد.
در این وضع، شخصیت اصلی در برزخ اسیر میشود. اگر از بازیگر باسابقه کمک نگیرد، احتمال دارد کارگردان مشهور اصلاً بازی او را نپسندد و او را برای بازی در فیلم انتخاب نکند.
اگر از بازیگر با سابقه کمک بگیرد، حتی در صورت دعوت کارگردان مشهور، بنا بر قولی که داده، مجبور است از پذیرفتن نقش خودداری کند. او در تنگنایی افتاده است که باید به سرعت برای خروج از آن، چارهای بیندیشد...
به همین طریق، میتوان پایههای داستان را تا بحران و گرهگشایی استوار ساخت. اغلب نویسندههای نوقلم، در یافتن ایده، شروع داستان و پیشبرد آن به راهنمایی نیاز دارند.
اگر این سه مرحله به خوبی پیش برود، معمولاً در حین نوشتن، پایانبندیهای متفاوت در ذهن داستاننویس شکل خواهد گرفت.
پیشنهاد میشود فعلاً فقط روی یافتن ایده و پرورش آن تمرکز کنید، و پرداختن به پایانبندی را به مراحل بعد واگذارید. به عبارتی، برای اتمام داستان خود، وسواس به خرج ندهید.
دنبال اختتامیههای شگفتآور نباشید، و از گرهگشاییهای ساده و در دسترس استقبال کنید. در آینده، در خصوص پایان دادن داستان نیز، آموزشهای تکمیلی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
اکنون نوبت شما است. با تقلید از این روند، اما با سلیقه و دانش خودتان، به این پنج پرسش پاسخهای متفاوت بدهید تا با گسترش ایده اولیه، برای نوشتن داستان آماده شوید.
#پرورش_ایده_داستان
@noqalam
1. اگر این مسئله حل نشود، چه چیزی از دست میرود؟
اگر چیزی از دست نرود، بنیان داستان متزلزل خواهد بود. در این ایده، فرض کنید یکی از کارگردانهای مشهور، به دنبال چهرهای جدید است تا در فیلم خود، از او استفاده کند.
همین را هم میتوان عمیقتر کرد؛ مثلا فرض کنید حضور در این فیلم، شهرت و اعتباری برای این بازیگر به ارمغان میآورد؛ طوری که موجب میشود با اثبات توانایی و شایستگی، رضایت پدر و مادر نامزد خود را برای ازدواج به دست آورد.
در این حال، فراموشی دیالوگها برای این بازیگر، به نوعی به منزله از دست رفتن فرصت ازدواج است.
2. این مسئله حداکثر تا کی باید حل بشود؟
هر چه مدت زمان لازم برای حل مسئله، درازتر باشد، احتمال دارد شخصیت از زیر بار مسئله در برود یا اصلاً آن را جدی نگیرد. تنگنای زمان گریزگاهی برای او باقی نخواهد گذاشت. وی مجبور است نسبت به رخدادهای پیشآمده، به سرعت واکنش نشان دهد.
در این ایده، بازیگر مجبور است بلافاصله دیالوگها را به یاد آورد.
3. حل این مسئله به سود و ضرر کیست؟
حوادث داستان، تعادل اولیه را بر هم میزند. در این موقعیت، موضع افراد از نظر ضعف و قدرت جابهجا میشود. وقت تسویه حسابها فرا میرسد. افراد جبهه میگیرند و یار میکشند.
فرض کنیم در این ایده، در میان بازیگران، بازیگر با سابقهتری است که با ورود این بازیگر، حاشیهنشین شده است. اگر این بازیگر در اجرای نقش خود به مشکل بربخورد، بازیگر باسابقه به او زخم زبان خواهد زد، و نابلدی او را به ریشخند خواهد گرفت.
4. شخصیت برای حل این مسئله چه نقشهای دارد؟
فرض کنیم در این ایده، بازیگر باسابقه، نقش روبروی شخصیت اصلی را بازی میکند. شخصیت اصلی دست به دامن بازیگر باسابقه میشود و از او کمک میخواهد.
5. چه چیزی مانع اجرای نقشه او است؟
بازیگر باسابقه، درِ گوشی به شخصیت اصلی اعلام میکند به شرطی حاضر به راهنمایی او میشود که شخصیت اصلی، از پذیرفتن ایفای نقش در فیلم کارگردان مشهور خودداری کند، و جای خود را به او بدهد.
در این وضع، شخصیت اصلی در برزخ اسیر میشود. اگر از بازیگر باسابقه کمک نگیرد، احتمال دارد کارگردان مشهور اصلاً بازی او را نپسندد و او را برای بازی در فیلم انتخاب نکند.
اگر از بازیگر با سابقه کمک بگیرد، حتی در صورت دعوت کارگردان مشهور، بنا بر قولی که داده، مجبور است از پذیرفتن نقش خودداری کند. او در تنگنایی افتاده است که باید به سرعت برای خروج از آن، چارهای بیندیشد...
به همین طریق، میتوان پایههای داستان را تا بحران و گرهگشایی استوار ساخت. اغلب نویسندههای نوقلم، در یافتن ایده، شروع داستان و پیشبرد آن به راهنمایی نیاز دارند.
اگر این سه مرحله به خوبی پیش برود، معمولاً در حین نوشتن، پایانبندیهای متفاوت در ذهن داستاننویس شکل خواهد گرفت.
پیشنهاد میشود فعلاً فقط روی یافتن ایده و پرورش آن تمرکز کنید، و پرداختن به پایانبندی را به مراحل بعد واگذارید. به عبارتی، برای اتمام داستان خود، وسواس به خرج ندهید.
دنبال اختتامیههای شگفتآور نباشید، و از گرهگشاییهای ساده و در دسترس استقبال کنید. در آینده، در خصوص پایان دادن داستان نیز، آموزشهای تکمیلی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
اکنون نوبت شما است. با تقلید از این روند، اما با سلیقه و دانش خودتان، به این پنج پرسش پاسخهای متفاوت بدهید تا با گسترش ایده اولیه، برای نوشتن داستان آماده شوید.
#پرورش_ایده_داستان
@noqalam
#پرورش_ایده_داستان
ظرف دو هفته پیش رو، برای تکمیل آموزش داستاننویسی، در پنج نوبت، پنج ایده برای نوشتن داستان کوتاه، در صفحه اینستاگرام نوقلم ارائه میشود:
https://www.instagram.com/noqalam
همچنین، روز بعد، نمونهای پرورشیافته از این ایده، در کانال نوقلم نمایش داده میشود. پاسخ این تمرین را در پست زیر بخوانید:
@noqalam
ظرف دو هفته پیش رو، برای تکمیل آموزش داستاننویسی، در پنج نوبت، پنج ایده برای نوشتن داستان کوتاه، در صفحه اینستاگرام نوقلم ارائه میشود:
https://www.instagram.com/noqalam
همچنین، روز بعد، نمونهای پرورشیافته از این ایده، در کانال نوقلم نمایش داده میشود. پاسخ این تمرین را در پست زیر بخوانید:
@noqalam
پرورش ایده داستان (4)
1. اگر این مسئله حل نشود، چه چیزی از دست میرود؟
اگر چیزی از دست نرود، بنیان داستان متزلزل خواهد بود. در این ایده، فرض کنید ناشرِ آگهیِ ترحیم، با داماد مرحوم تماس میگیرد و اعلام میکند که آدرس مسجد مراسم را با آگهی ترحیم دیگری، جابهجا زده است. در این وضع، مهمانان دو مراسم، جابهجا میشوند. فاصله دو مسجد نیز از یکدیگر زیاد است.
از سوی دیگر، فرض کنید آن یکی مرحوم، فردی غیرمردمدار و بدکردار است؛ طوری که حتی بازماندگان خود او، مرگش را آرزو میکردند. افراد حاضر در مراسم ختم او نیز طلبکارانش هستند، و آمدهاند تا با لعن و نفرین، آبروریزی کنند؛ اما در مراسم مرحوم سرشناس و معتبر، قرار است شخصیتهای صاحبمنصب و بانفوذ شرکت کنند.
این ایده آبستن سوء تفاهم و آبروریزی است. بر همین اساس، برای خلق داستان در ژانر کمدی، بسیار مناسب است.
2. این مسئله حداکثر تا کی باید حل بشود؟
هر چه مدت زمان لازم برای حل مسئله درازتر باشد، احتمال دارد شخصیت از زیر بار مسئله در برود یا اصلاً آن را جدی نگیرد. تنگنای زمان گریزگاهی برای او باقی نخواهد گذاشت. وی مجبور است نسبت به رخدادهای پیشآمده، به سرعت واکنش نشان دهد.
در این ایده، ناشرِ آگهی تا شروع مراسم ختم، و حداکثر تا پایان آن، یعنی تقریباً دو تا سه ساعت، فرصت دارد تا مسئله را حل و فصل کند؛ در غیر این صورت، هر اتفاقی بیفتد، همه از چشم او میبینند.
3. حل این مسئله به سود و ضرر کیست؟
حوادث داستان، تعادل اولیه را بر هم میزند. در این موقعیت، موضع افراد از نظر ضعف و قدرت جابهجا میشود. وقت تسویه حسابها فرا میرسد. افراد جبهه میگیرند و یار میکشند.
در این ایده، فرض کنید پسران مرحوم سرشناس، در راه بازگشت از خارج به ایران هستند، و هنوز نرسیدهاند. در غیاب دیگران، داماد مرحوم، کارگردان مراسم ترحیم است.
فرض کنید مرحوم سرشناس در زمان حیات، داماد خود را تحویل نمیگرفته؛ حتی او را بارها تحقیر و طرد کرده است. موقعیت کنونی، بهترین زمان برای داماد است تا انتقام بگیرد.
هم اکنون داماد خانواده، میتواند چنین القاء کند آنها که در زمان حیات، به مرحوم عرض ارادت میکردند، در اصل عدهای چاپلوس و منفعتطلب بودند، و حال که مرحوم سرشناس از دنیا رفته، حتی در مراسم او حاضر نشدهاند.
در ضمن، از آب گلآلود میتواند ماهی بگیرد و خود را در دل خانواده جا کند؛ بلکه از ارث و میراث مرحوم، چیزی کاسب شود. مثلاً در جوابِ بدگویی و آبروریزیهای طلبکاران، اعلام کند حاضر است تا ریالِ آخرِ بدهی آنها را از جیب خود بدهد.
در این حال، آدرس غلط در آگهی ترحیم، مساوی با فرصت خودنمایی برای داماد خانواده است تا ضمن انتقامجویی، لقمهای چرب و نرم، برای خود مهیّا کند.
4. شخصیت برای حل این مسئله چه نقشهای دارد؟
فرض کنیم در این ایده، ناشر آگهی لکنت زبان دارد. تا بخواهد مقصود خود را بیان کند، حوصله طرف مقابل سر میرود. بر همین اساس، پس از چند مرتبه تماس با داماد، تصمیم میگیرد آگهی اصلاحشده را شخصاً بردارد و به مسجد مراسم ختم مرحوم سرشناس ببرد، و به بازماندگان تحویل دهد.
5. چه چیزی مانع اجرای نقشه او است؟
ناشرِ آگهی وقتی به مراسم میرسد، داماد خانواده واقعیت را از او میشنود؛ اما به صلاح خود نمیبیند تا آن را فاش کند. در نتیجه، به بهانههای گوناگون، ناشر را پی نخود سیاه میفرستد. مثلاً او را مدام سر میدواند یا به کار وامیدارد.
ناشر آگهی شاید تصمیم بگیرد به آن یکی مراسم برود، و مهمانهای فرد صاحبمنصب را از اشتباه پیشآمده مطلع، و آنها را به آدرس درست راهنمایی کند؛ اما تا بخواهد برسد مراسم تمام میشود.
به همین طریق، میتوان پایههای داستان را تا بحران و گرهگشایی استوار ساخت. اغلب نویسندههای نوقلم، در یافتن ایده، شروع داستان و پیشبرد آن به راهنمایی نیاز دارند. اگر این سه مرحله به خوبی پیش برود، معمولاً در حین نوشتن، پایانبندیهای متفاوت در ذهن داستاننویس شکل خواهد گرفت.
پیشنهاد میشود فعلاً فقط روی یافتن ایده و پرورش آن تمرکز کنید، و پرداختن به پایانبندی را به مراحل بعد واگذارید. به عبارتی، برای اتمام داستان خود، وسواس به خرج ندهید.
دنبال اختتامیههای شگفتآور نباشید، و از گرهگشاییهای ساده و در دسترس استقبال کنید. در آینده، در خصوص پایان دادن داستان نیز، آموزشهای تکمیلی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
اکنون نوبت شما است. با تقلید از این روند، اما با سلیقه و دانش خودتان، به این پنج پرسش پاسخهای متفاوت بدهید تا با گسترش ایده اولیه، برای نوشتن داستان آماده شوید.
#پرورش_ایده_داستان
@noqalam
1. اگر این مسئله حل نشود، چه چیزی از دست میرود؟
اگر چیزی از دست نرود، بنیان داستان متزلزل خواهد بود. در این ایده، فرض کنید ناشرِ آگهیِ ترحیم، با داماد مرحوم تماس میگیرد و اعلام میکند که آدرس مسجد مراسم را با آگهی ترحیم دیگری، جابهجا زده است. در این وضع، مهمانان دو مراسم، جابهجا میشوند. فاصله دو مسجد نیز از یکدیگر زیاد است.
از سوی دیگر، فرض کنید آن یکی مرحوم، فردی غیرمردمدار و بدکردار است؛ طوری که حتی بازماندگان خود او، مرگش را آرزو میکردند. افراد حاضر در مراسم ختم او نیز طلبکارانش هستند، و آمدهاند تا با لعن و نفرین، آبروریزی کنند؛ اما در مراسم مرحوم سرشناس و معتبر، قرار است شخصیتهای صاحبمنصب و بانفوذ شرکت کنند.
این ایده آبستن سوء تفاهم و آبروریزی است. بر همین اساس، برای خلق داستان در ژانر کمدی، بسیار مناسب است.
2. این مسئله حداکثر تا کی باید حل بشود؟
هر چه مدت زمان لازم برای حل مسئله درازتر باشد، احتمال دارد شخصیت از زیر بار مسئله در برود یا اصلاً آن را جدی نگیرد. تنگنای زمان گریزگاهی برای او باقی نخواهد گذاشت. وی مجبور است نسبت به رخدادهای پیشآمده، به سرعت واکنش نشان دهد.
در این ایده، ناشرِ آگهی تا شروع مراسم ختم، و حداکثر تا پایان آن، یعنی تقریباً دو تا سه ساعت، فرصت دارد تا مسئله را حل و فصل کند؛ در غیر این صورت، هر اتفاقی بیفتد، همه از چشم او میبینند.
3. حل این مسئله به سود و ضرر کیست؟
حوادث داستان، تعادل اولیه را بر هم میزند. در این موقعیت، موضع افراد از نظر ضعف و قدرت جابهجا میشود. وقت تسویه حسابها فرا میرسد. افراد جبهه میگیرند و یار میکشند.
در این ایده، فرض کنید پسران مرحوم سرشناس، در راه بازگشت از خارج به ایران هستند، و هنوز نرسیدهاند. در غیاب دیگران، داماد مرحوم، کارگردان مراسم ترحیم است.
فرض کنید مرحوم سرشناس در زمان حیات، داماد خود را تحویل نمیگرفته؛ حتی او را بارها تحقیر و طرد کرده است. موقعیت کنونی، بهترین زمان برای داماد است تا انتقام بگیرد.
هم اکنون داماد خانواده، میتواند چنین القاء کند آنها که در زمان حیات، به مرحوم عرض ارادت میکردند، در اصل عدهای چاپلوس و منفعتطلب بودند، و حال که مرحوم سرشناس از دنیا رفته، حتی در مراسم او حاضر نشدهاند.
در ضمن، از آب گلآلود میتواند ماهی بگیرد و خود را در دل خانواده جا کند؛ بلکه از ارث و میراث مرحوم، چیزی کاسب شود. مثلاً در جوابِ بدگویی و آبروریزیهای طلبکاران، اعلام کند حاضر است تا ریالِ آخرِ بدهی آنها را از جیب خود بدهد.
در این حال، آدرس غلط در آگهی ترحیم، مساوی با فرصت خودنمایی برای داماد خانواده است تا ضمن انتقامجویی، لقمهای چرب و نرم، برای خود مهیّا کند.
4. شخصیت برای حل این مسئله چه نقشهای دارد؟
فرض کنیم در این ایده، ناشر آگهی لکنت زبان دارد. تا بخواهد مقصود خود را بیان کند، حوصله طرف مقابل سر میرود. بر همین اساس، پس از چند مرتبه تماس با داماد، تصمیم میگیرد آگهی اصلاحشده را شخصاً بردارد و به مسجد مراسم ختم مرحوم سرشناس ببرد، و به بازماندگان تحویل دهد.
5. چه چیزی مانع اجرای نقشه او است؟
ناشرِ آگهی وقتی به مراسم میرسد، داماد خانواده واقعیت را از او میشنود؛ اما به صلاح خود نمیبیند تا آن را فاش کند. در نتیجه، به بهانههای گوناگون، ناشر را پی نخود سیاه میفرستد. مثلاً او را مدام سر میدواند یا به کار وامیدارد.
ناشر آگهی شاید تصمیم بگیرد به آن یکی مراسم برود، و مهمانهای فرد صاحبمنصب را از اشتباه پیشآمده مطلع، و آنها را به آدرس درست راهنمایی کند؛ اما تا بخواهد برسد مراسم تمام میشود.
به همین طریق، میتوان پایههای داستان را تا بحران و گرهگشایی استوار ساخت. اغلب نویسندههای نوقلم، در یافتن ایده، شروع داستان و پیشبرد آن به راهنمایی نیاز دارند. اگر این سه مرحله به خوبی پیش برود، معمولاً در حین نوشتن، پایانبندیهای متفاوت در ذهن داستاننویس شکل خواهد گرفت.
پیشنهاد میشود فعلاً فقط روی یافتن ایده و پرورش آن تمرکز کنید، و پرداختن به پایانبندی را به مراحل بعد واگذارید. به عبارتی، برای اتمام داستان خود، وسواس به خرج ندهید.
دنبال اختتامیههای شگفتآور نباشید، و از گرهگشاییهای ساده و در دسترس استقبال کنید. در آینده، در خصوص پایان دادن داستان نیز، آموزشهای تکمیلی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
اکنون نوبت شما است. با تقلید از این روند، اما با سلیقه و دانش خودتان، به این پنج پرسش پاسخهای متفاوت بدهید تا با گسترش ایده اولیه، برای نوشتن داستان آماده شوید.
#پرورش_ایده_داستان
@noqalam
#پرورش_ایده_داستان
ظرف دو هفته پیش رو، برای تکمیل آموزش داستاننویسی، در پنج نوبت، پنج ایده برای نوشتن داستان کوتاه، در صفحه اینستاگرام نوقلم ارائه میشود:
https://www.instagram.com/noqalam
همچنین، روز بعد، نمونهای پرورشیافته از این ایده، در کانال نوقلم نمایش داده میشود. پاسخ این تمرین را در پست زیر بخوانید:
@noqalam
ظرف دو هفته پیش رو، برای تکمیل آموزش داستاننویسی، در پنج نوبت، پنج ایده برای نوشتن داستان کوتاه، در صفحه اینستاگرام نوقلم ارائه میشود:
https://www.instagram.com/noqalam
همچنین، روز بعد، نمونهای پرورشیافته از این ایده، در کانال نوقلم نمایش داده میشود. پاسخ این تمرین را در پست زیر بخوانید:
@noqalam
پرورش ایده داستان (5)
1. اگر این مسئله حل نشود، چه چیزی از دست میرود؟
اگر چیزی از دست نرود، بنیان داستان متزلزل خواهد بود. در این ایده، فرض کنید خانواده عروس، معتبر و صاحب نفوذ هستند.
داماد در صدد است تا با این خانواده وصلت کند، و فلان منصب و مزایا (مثلاً نمایندگی شورای شهر یا معافیت سربازی و...) را به چنگ آورد. در این صورت، اگر در مراسم خواستگاری رسوا شود، منصب و مزایای دلخواه خود را از کف خواهد داد.
2. این مسئله حداکثر تا کی باید حل بشود؟
هر چه مدت زمان لازم برای حل مسئله درازتر باشد، احتمال دارد شخصیت از زیر بار مسئله در برود یا اصلاً آن را جدی نگیرد. تنگنای زمان گریزگاهی برای او باقی نخواهد گذاشت. وی مجبور است نسبت به رخدادهای پیشآمده، به سرعت واکنش نشان دهد.
در این ایده، تا قبل از مراسم عقد، مسئله باید فیصله پیدا کند. در غیر این صورت، برای خانواده داماد بد، و برای خانواده عروس بدتر خواهد شد؛ زیرا آنها معتبرتر هستند، و این نابسامانی، تاثیری فراگیری بر اذهان عمومی به جا خواهد گذاشت.
3. حل این مسئله به سود و ضرر کیست؟
حوادث داستان، تعادل اولیه را بر هم میزند. در این موقعیت، موضع افراد از نظر ضعف و قدرت جابهجا میشود. وقت تسویه حسابها فرا میرسد. افراد جبهه میگیرند و یار میکشند.
در این ایده، فرض کنید یکی از بستگان عروس، مثلاً داییاش، به نظرات مبالغهآمیز خواستگار ظنین میشود، و او را سوالپیچ میکند.
فرض کنید پسرِ این دایی، قبلاً خواستگار عروس بوده، و عروس پاسخ منفی داده است. بسیار محتمل است که پدر و یا مادر عروس، دلسوزیهای کنونی دایی را به سنگاندازی و کارشکنی تعبیر کنند؛ مثلاً فکر کنند چون به پسر خودش جواب منفی دادهاند، قصد انتقامجویی دارد.
از سوی دیگر، فرض کنیم همسرِ دایی، بدش نمیآید عروس داستان ما به خاک سیاه بنشیند. لذا به پای دایی میپیچید و او را توبیخ میکند که چرا تو کاسه داغتر از آش شدی؟ ساکت باش و مثل بقیه فقط نگاه کن.
4. شخصیت برای حل این مسئله چه نقشهای دارد؟
فرض کنیم در این ایده، داماد قلّابی برای اثبات ادعای خود، دروغ بزرگتری میگوید تا به خیال خود دهان همه را ببندد؛ مثلاً ادعا کند از فلان دانشگاه معتبر، مدرک دارد، یا تنها نمایندگی فلان شرکت معتبر خارجی در ایران، در اختیار و انحصار اوست.
5. چه چیزی مانع اجرای نقشه او است؟
فرض کنید دایی اعلام کند اتفاقاً بنده در این باره با آقا یا خانم فلان بارها صحبت کردهام؛ اما گفتههای آنها با ادعای شما همخوانی ندارد. اگر موافق باشید، قراری بگذاریم و سه نفری با هم در این خصوص صحبت کنیم. حتی رفته رفته کار به جایی برسد که برای جلسات بعدی خواستگاری، دایی و زن دایی را دعوت نکنند.
چه خوب است شخصیت اصلی این ایده، دایی عروس باشد؛ کسی که به داماد خوشبین نیست؛ خانواده خواهرش به پسر او جواب رد دادهاند، مهر خواهر و برادری، در عین حال، چون خود مثلاً دختر ندارد، نگران تک دختر خواهرش است. بخواهد برای خوشبختی او تقلّا کند، اما تلاش او حمل به حسادت و کینهتوزی شود.
به همین طریق، میتوان پایههای داستان را تا بحران و گرهگشایی استوار ساخت. اغلب نویسندههای نوقلم، در یافتن ایده، شروع داستان و پیشبرد آن به راهنمایی نیاز دارند. اگر این سه مرحله به خوبی پیش برود، معمولاً در حین نوشتن، پایانبندیهای متفاوت در ذهن داستاننویس شکل خواهد گرفت.
پیشنهاد میشود فعلاً فقط روی یافتن ایده و پرورش آن تمرکز کنید، و پرداختن به پایانبندی را به مراحل بعد واگذارید. به عبارتی، برای اتمام داستان خود، وسواس به خرج ندهید.
دنبال اختتامیههای شگفتآور نباشید، و از گرهگشاییهای ساده و در دسترس استقبال کنید. در آینده، در خصوص پایان دادن داستان نیز، آموزشهای تکمیلی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
اکنون نوبت شما است. با تقلید از این روند، اما با سلیقه و دانش خودتان، به این پنج پرسش پاسخهای متفاوت بدهید تا با گسترش ایده اولیه، برای نوشتن داستان آماده شوید.
#پرورش_ایده_داستان
@noqalam
1. اگر این مسئله حل نشود، چه چیزی از دست میرود؟
اگر چیزی از دست نرود، بنیان داستان متزلزل خواهد بود. در این ایده، فرض کنید خانواده عروس، معتبر و صاحب نفوذ هستند.
داماد در صدد است تا با این خانواده وصلت کند، و فلان منصب و مزایا (مثلاً نمایندگی شورای شهر یا معافیت سربازی و...) را به چنگ آورد. در این صورت، اگر در مراسم خواستگاری رسوا شود، منصب و مزایای دلخواه خود را از کف خواهد داد.
2. این مسئله حداکثر تا کی باید حل بشود؟
هر چه مدت زمان لازم برای حل مسئله درازتر باشد، احتمال دارد شخصیت از زیر بار مسئله در برود یا اصلاً آن را جدی نگیرد. تنگنای زمان گریزگاهی برای او باقی نخواهد گذاشت. وی مجبور است نسبت به رخدادهای پیشآمده، به سرعت واکنش نشان دهد.
در این ایده، تا قبل از مراسم عقد، مسئله باید فیصله پیدا کند. در غیر این صورت، برای خانواده داماد بد، و برای خانواده عروس بدتر خواهد شد؛ زیرا آنها معتبرتر هستند، و این نابسامانی، تاثیری فراگیری بر اذهان عمومی به جا خواهد گذاشت.
3. حل این مسئله به سود و ضرر کیست؟
حوادث داستان، تعادل اولیه را بر هم میزند. در این موقعیت، موضع افراد از نظر ضعف و قدرت جابهجا میشود. وقت تسویه حسابها فرا میرسد. افراد جبهه میگیرند و یار میکشند.
در این ایده، فرض کنید یکی از بستگان عروس، مثلاً داییاش، به نظرات مبالغهآمیز خواستگار ظنین میشود، و او را سوالپیچ میکند.
فرض کنید پسرِ این دایی، قبلاً خواستگار عروس بوده، و عروس پاسخ منفی داده است. بسیار محتمل است که پدر و یا مادر عروس، دلسوزیهای کنونی دایی را به سنگاندازی و کارشکنی تعبیر کنند؛ مثلاً فکر کنند چون به پسر خودش جواب منفی دادهاند، قصد انتقامجویی دارد.
از سوی دیگر، فرض کنیم همسرِ دایی، بدش نمیآید عروس داستان ما به خاک سیاه بنشیند. لذا به پای دایی میپیچید و او را توبیخ میکند که چرا تو کاسه داغتر از آش شدی؟ ساکت باش و مثل بقیه فقط نگاه کن.
4. شخصیت برای حل این مسئله چه نقشهای دارد؟
فرض کنیم در این ایده، داماد قلّابی برای اثبات ادعای خود، دروغ بزرگتری میگوید تا به خیال خود دهان همه را ببندد؛ مثلاً ادعا کند از فلان دانشگاه معتبر، مدرک دارد، یا تنها نمایندگی فلان شرکت معتبر خارجی در ایران، در اختیار و انحصار اوست.
5. چه چیزی مانع اجرای نقشه او است؟
فرض کنید دایی اعلام کند اتفاقاً بنده در این باره با آقا یا خانم فلان بارها صحبت کردهام؛ اما گفتههای آنها با ادعای شما همخوانی ندارد. اگر موافق باشید، قراری بگذاریم و سه نفری با هم در این خصوص صحبت کنیم. حتی رفته رفته کار به جایی برسد که برای جلسات بعدی خواستگاری، دایی و زن دایی را دعوت نکنند.
چه خوب است شخصیت اصلی این ایده، دایی عروس باشد؛ کسی که به داماد خوشبین نیست؛ خانواده خواهرش به پسر او جواب رد دادهاند، مهر خواهر و برادری، در عین حال، چون خود مثلاً دختر ندارد، نگران تک دختر خواهرش است. بخواهد برای خوشبختی او تقلّا کند، اما تلاش او حمل به حسادت و کینهتوزی شود.
به همین طریق، میتوان پایههای داستان را تا بحران و گرهگشایی استوار ساخت. اغلب نویسندههای نوقلم، در یافتن ایده، شروع داستان و پیشبرد آن به راهنمایی نیاز دارند. اگر این سه مرحله به خوبی پیش برود، معمولاً در حین نوشتن، پایانبندیهای متفاوت در ذهن داستاننویس شکل خواهد گرفت.
پیشنهاد میشود فعلاً فقط روی یافتن ایده و پرورش آن تمرکز کنید، و پرداختن به پایانبندی را به مراحل بعد واگذارید. به عبارتی، برای اتمام داستان خود، وسواس به خرج ندهید.
دنبال اختتامیههای شگفتآور نباشید، و از گرهگشاییهای ساده و در دسترس استقبال کنید. در آینده، در خصوص پایان دادن داستان نیز، آموزشهای تکمیلی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
اکنون نوبت شما است. با تقلید از این روند، اما با سلیقه و دانش خودتان، به این پنج پرسش پاسخهای متفاوت بدهید تا با گسترش ایده اولیه، برای نوشتن داستان آماده شوید.
#پرورش_ایده_داستان
@noqalam
Forwarded from نوقلم│آموزش نویسندگی (saeed tarom)
مهمترین مطالب آموزشی کانال نوقلم را اینجا گرد آوردهایم. برای مطالعه هر یک، هشتگ مد نظر خود را لمس کنید:
. آنچه باعث میشود حضور در کارگاه یا مطالعه کتاب آموزشی، بیاثر شود: #موانع_یادگیری
. اولین نشانههای علاقهمندی به نوشتن را از زبان بزرگان نویسندگی بشنوید: #برگ_سبز
. آنچه دست نویسنده را از نوشتن کوتاه میکند: #موانع_نوشتن
. هر روز بنویسید : #تمرین_نوشتن
. با این روشها ایدههای جدید برای نوشتن پیدا کنید: #ایده_یابی
. هر بار، با این تمرینها به استقبال نوشتن بروید: #نرم_کردن_قلم
. واژههای غبارگرفته ذهن خود را پیدا کنید: #کارگاه_وسعت_دایره_واژگان
. نوشتههای ویران خود را گام به گام آباد کنید: #تعمیرگاه_جملات
. مسیر نویسندگی خود را از همین حالا انتخاب کنید: #انتخاب_قالب_نگارشی
. عوامل سردرگمی در نویسندگی را بشناسید: #نویسندگی_هدفمند
. با این تمرینها، به دنیای داستاننویسی وارد شوید: #تمرین_داستان_نویسی
. ایدههای داستانی خود را گسترش دهید: #پرورش_ایده_داستان
. داستان خود را از نو بسازید: #عیب_یابی_داستان
(این مطلب را برای دیگران بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
. آنچه باعث میشود حضور در کارگاه یا مطالعه کتاب آموزشی، بیاثر شود: #موانع_یادگیری
. اولین نشانههای علاقهمندی به نوشتن را از زبان بزرگان نویسندگی بشنوید: #برگ_سبز
. آنچه دست نویسنده را از نوشتن کوتاه میکند: #موانع_نوشتن
. هر روز بنویسید : #تمرین_نوشتن
. با این روشها ایدههای جدید برای نوشتن پیدا کنید: #ایده_یابی
. هر بار، با این تمرینها به استقبال نوشتن بروید: #نرم_کردن_قلم
. واژههای غبارگرفته ذهن خود را پیدا کنید: #کارگاه_وسعت_دایره_واژگان
. نوشتههای ویران خود را گام به گام آباد کنید: #تعمیرگاه_جملات
. مسیر نویسندگی خود را از همین حالا انتخاب کنید: #انتخاب_قالب_نگارشی
. عوامل سردرگمی در نویسندگی را بشناسید: #نویسندگی_هدفمند
. با این تمرینها، به دنیای داستاننویسی وارد شوید: #تمرین_داستان_نویسی
. ایدههای داستانی خود را گسترش دهید: #پرورش_ایده_داستان
. داستان خود را از نو بسازید: #عیب_یابی_داستان
(این مطلب را برای دیگران بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
کشکول نوقلم
عناوین مهمترین مطالب آموزشی کانال نوقلم را یکجا برای شما گرد آوردهایم. برای مطالعه، کافی است هشتگ مد نظر خود را لمس کنید:
✍️ آنچه باعث میشود حضور در کارگاه یا مطالعه کتاب آموزشی، بیاثر شود: #موانع_یادگیری
✍️ اولین نشانههای علاقهمندی به نوشتن را از زبان بزرگان نویسندگی بشنوید: #برگ_سبز
✍️ آنچه دست نویسنده را از نوشتن کوتاه میکند: #موانع_نوشتن
✍️ هر روز بنویسید : #تمرین_نوشتن
✍️ با این روشها ایدههای جدید برای نوشتن پیدا کنید: #ایده_یابی
✍️ هر بار، با این تمرینها به استقبال نوشتن بروید: #نرم_کردن_قلم
✍️ واژههای غبارگرفته ذهن خود را پیدا کنید: #کارگاه_وسعت_دایره_واژگان
✍️ نوشتههای ویران خود را گام به گام آباد کنید: #تعمیرگاه_جملات
✍️ مسیر نویسندگی خود را از همین حالا انتخاب کنید: #انتخاب_قالب_نگارشی
✍️ عوامل سردرگمی در نویسندگی را بشناسید: #نویسندگی_هدفمند
✍️ با این تمرینها، به دنیای داستاننویسی وارد شوید: #تمرین_داستان_نویسی
✍️ ایدههای داستانی خود را گسترش دهید: #پرورش_ایده_داستان
✍️ داستان خود را از نو بسازید: #عیب_یابی_داستان
(این مطلب را با هدف گردش و گسترش دانش برای دیگران بفرستید.)
@noqalam
عناوین مهمترین مطالب آموزشی کانال نوقلم را یکجا برای شما گرد آوردهایم. برای مطالعه، کافی است هشتگ مد نظر خود را لمس کنید:
✍️ آنچه باعث میشود حضور در کارگاه یا مطالعه کتاب آموزشی، بیاثر شود: #موانع_یادگیری
✍️ اولین نشانههای علاقهمندی به نوشتن را از زبان بزرگان نویسندگی بشنوید: #برگ_سبز
✍️ آنچه دست نویسنده را از نوشتن کوتاه میکند: #موانع_نوشتن
✍️ هر روز بنویسید : #تمرین_نوشتن
✍️ با این روشها ایدههای جدید برای نوشتن پیدا کنید: #ایده_یابی
✍️ هر بار، با این تمرینها به استقبال نوشتن بروید: #نرم_کردن_قلم
✍️ واژههای غبارگرفته ذهن خود را پیدا کنید: #کارگاه_وسعت_دایره_واژگان
✍️ نوشتههای ویران خود را گام به گام آباد کنید: #تعمیرگاه_جملات
✍️ مسیر نویسندگی خود را از همین حالا انتخاب کنید: #انتخاب_قالب_نگارشی
✍️ عوامل سردرگمی در نویسندگی را بشناسید: #نویسندگی_هدفمند
✍️ با این تمرینها، به دنیای داستاننویسی وارد شوید: #تمرین_داستان_نویسی
✍️ ایدههای داستانی خود را گسترش دهید: #پرورش_ایده_داستان
✍️ داستان خود را از نو بسازید: #عیب_یابی_داستان
(این مطلب را با هدف گردش و گسترش دانش برای دیگران بفرستید.)
@noqalam
کشکول نوقلم
عناوین مهمترین مطالب آموزشی کانال نوقلم را یکجا برای شما گرد آوردهایم. برای مطالعه، کافی است هشتگ مد نظر خود را لمس کنید:
✍️ دنیای گسترده نویسندگی را بشناسید: #مسیر_نویسنده_شدن
✍️ آنچه باعث میشود آموختهها بیاثر شود: #موانع_یادگیری
✍️ بزرگان از علاقهمندی به نوشتن حکایت میکنند: #برگ_سبز
✍️ آنچه دست نویسنده را از نوشتن کوتاه میکند: #موانع_نوشتن
✍️ خود را بیشتر بشناسید: #انواع_هنرجویان
✍️ هر روز بنویسید : #تمرین_نوشتن
✍️ با این روشها ایدههای جدید برای نوشتن پیدا کنید: #ایده_یابی
✍️ هر بار، با این تمرینها به استقبال نوشتن بروید: #نرم_کردن_قلم
✍️ یادگیری داستاننویسی را از اینجا آغاز کنید: #مبانی_داستان
✍️ اطلاعات خود را درباره داستان بیشتر کنید: #عناصر_داستان
✍️ از این اشتباهات بپرهیزید: #اشتباهات_داستان_نویسان_نوآموز
✍️ ایدههای داستانی خود را گسترش دهید: #پرورش_ایده_داستان
✍️ رمان خود را در دوازده مرحله بنویسید: #مراحل_رمان_نویسی
✍️ با این تمرینها، به دنیای داستاننویسی وارد شوید: #تمرین_داستان_نویسی
✍️ شخصیتهای داستان خود را این طور بسازید: #تمرین_شخصیت_پردازی
✍️ داستان خود را از نو بسازید: #عیب_یابی_داستان
✍️ مسیر نویسندگی خود را از همین حالا انتخاب کنید: #انتخاب_قالب_نگارشی
✍️ انواع مقاله را بشناسید: #انواع_مقاله
✍️ عوامل سردرگمی در نویسندگی را بشناسید: #نویسندگی_هدفمند
✍️ تلههای رایج در هدفگذاری را بشناسید: #هدف_گذاری
✍️ با شغلهای مناسب برای نویسندهها آشنا شوید: #فرصت_شغلی
✍️ با این ترفندها، نثر خود را درست، سرراست و آراسته کنید: #تقویت_نثر
✍️ نوشتههای ویران خود را گام به گام آباد کنید: #تعمیرگاه_جملات
✍️ واژههای غبارگرفته ذهن خود را پیدا کنید: #کارگاه_وسعت_دایره_واژگان
✍️ الفبای شعر و شاعری را بیاموزید: #مبانی_شعر
✍️ مقدمات وزن شعر فارسی را بیاموزید: #مبانی_وزن
✍️ با وزنهای شعر فارسی آشنا شوید: #معرفی_وزن_شعر
✍️ دایره واژههای فارسی خود را گسترش دهید: #فارسی_بنویسیم
✍️ با این ترفند غلطهای املایی را دور بزنید: #غلطهای_املایی_پرتکرار
✍️ کتاب آموزشی خود را این طور طراحی کنید: #نوشتن_کتاب_آموزشی
(این مطلب را با هدف گردش و گسترش دانش برای دیگران بفرستید.)
@noqalam
عناوین مهمترین مطالب آموزشی کانال نوقلم را یکجا برای شما گرد آوردهایم. برای مطالعه، کافی است هشتگ مد نظر خود را لمس کنید:
✍️ دنیای گسترده نویسندگی را بشناسید: #مسیر_نویسنده_شدن
✍️ آنچه باعث میشود آموختهها بیاثر شود: #موانع_یادگیری
✍️ بزرگان از علاقهمندی به نوشتن حکایت میکنند: #برگ_سبز
✍️ آنچه دست نویسنده را از نوشتن کوتاه میکند: #موانع_نوشتن
✍️ خود را بیشتر بشناسید: #انواع_هنرجویان
✍️ هر روز بنویسید : #تمرین_نوشتن
✍️ با این روشها ایدههای جدید برای نوشتن پیدا کنید: #ایده_یابی
✍️ هر بار، با این تمرینها به استقبال نوشتن بروید: #نرم_کردن_قلم
✍️ یادگیری داستاننویسی را از اینجا آغاز کنید: #مبانی_داستان
✍️ اطلاعات خود را درباره داستان بیشتر کنید: #عناصر_داستان
✍️ از این اشتباهات بپرهیزید: #اشتباهات_داستان_نویسان_نوآموز
✍️ ایدههای داستانی خود را گسترش دهید: #پرورش_ایده_داستان
✍️ رمان خود را در دوازده مرحله بنویسید: #مراحل_رمان_نویسی
✍️ با این تمرینها، به دنیای داستاننویسی وارد شوید: #تمرین_داستان_نویسی
✍️ شخصیتهای داستان خود را این طور بسازید: #تمرین_شخصیت_پردازی
✍️ داستان خود را از نو بسازید: #عیب_یابی_داستان
✍️ مسیر نویسندگی خود را از همین حالا انتخاب کنید: #انتخاب_قالب_نگارشی
✍️ انواع مقاله را بشناسید: #انواع_مقاله
✍️ عوامل سردرگمی در نویسندگی را بشناسید: #نویسندگی_هدفمند
✍️ تلههای رایج در هدفگذاری را بشناسید: #هدف_گذاری
✍️ با شغلهای مناسب برای نویسندهها آشنا شوید: #فرصت_شغلی
✍️ با این ترفندها، نثر خود را درست، سرراست و آراسته کنید: #تقویت_نثر
✍️ نوشتههای ویران خود را گام به گام آباد کنید: #تعمیرگاه_جملات
✍️ واژههای غبارگرفته ذهن خود را پیدا کنید: #کارگاه_وسعت_دایره_واژگان
✍️ الفبای شعر و شاعری را بیاموزید: #مبانی_شعر
✍️ مقدمات وزن شعر فارسی را بیاموزید: #مبانی_وزن
✍️ با وزنهای شعر فارسی آشنا شوید: #معرفی_وزن_شعر
✍️ دایره واژههای فارسی خود را گسترش دهید: #فارسی_بنویسیم
✍️ با این ترفند غلطهای املایی را دور بزنید: #غلطهای_املایی_پرتکرار
✍️ کتاب آموزشی خود را این طور طراحی کنید: #نوشتن_کتاب_آموزشی
(این مطلب را با هدف گردش و گسترش دانش برای دیگران بفرستید.)
@noqalam