#خاطرات_خدمت_افتخاری | روزی
- ای[ن] همَه خادم اینجه، همَه مییَن از شما مُپرسن!
- روزی مایه دگه!
این را در بست پایین، پیرمرد زائری بهم گفت که سکته یک دستش را از کار معاف کرده بود. گفت پسرهاش که کاسب دور حرماند، هر روز صبح میگذارندش در حرم و دوی بعدازظهر با خودشان به خانه برمیگردانند.
واقعاً تصور پیرمرد درست بود؟! واقعاً زائران بیشتر سراغ من میآمدند؟! واقعاً آنهمه زائر روزیِ من بود؟!
نمیدانم چنین بود یا نه؛ ولی هرچه بود، خوش بود.
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
#بست_شیخ_حر_عاملی #بست_پایینخیابان • #بست_پایین • #روزی • #سکته
💠 | بفرمایید زیارت |
@kaboutarharam
- ای[ن] همَه خادم اینجه، همَه مییَن از شما مُپرسن!
- روزی مایه دگه!
این را در بست پایین، پیرمرد زائری بهم گفت که سکته یک دستش را از کار معاف کرده بود. گفت پسرهاش که کاسب دور حرماند، هر روز صبح میگذارندش در حرم و دوی بعدازظهر با خودشان به خانه برمیگردانند.
واقعاً تصور پیرمرد درست بود؟! واقعاً زائران بیشتر سراغ من میآمدند؟! واقعاً آنهمه زائر روزیِ من بود؟!
نمیدانم چنین بود یا نه؛ ولی هرچه بود، خوش بود.
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
#بست_شیخ_حر_عاملی #بست_پایینخیابان • #بست_پایین • #روزی • #سکته
💠 | بفرمایید زیارت |
@kaboutarharam
#خاطرات_خدمت_افتخاری | همتا!
- حاجآقا! سبزواری کجاست؟
- سبزواری؟!
- همون که ازش حاجت میگیرن. مثل نخودکی. به من گفتند یکی هم هست اسمش سبزواریه. نخودکی نه ها! سبزواری.
- آهان! احتمالاً منظورشون آیتالله فقیه سبزواری بوده. مقبرۀ ایشون توی باغ رضوانه.
و بدینترتیب با یکی دیگر از همتایان امامرضا علیهالسلام در حرم آشنا شدم!
بست پایینخیابان (شیخ حر عاملی)
۳ بهمن ۱۴۰۲
📷 مقبرۀ آیتالله فقیه سبزواری در جلوی تصویر و مقبرۀ شیخ طبرسی در بقعۀ گنبددار
#باغ_رضوان • #آیتالله_فقیه_سبزواری • #شیخ_حسنعلی_نخودکی • #بست_پایینخیابان • #بست_پایین • #بست_شیخ_حر_عاملی • #حاجت
💠 | بفرمایید زیارت |
@kaboutarharam
- حاجآقا! سبزواری کجاست؟
- سبزواری؟!
- همون که ازش حاجت میگیرن. مثل نخودکی. به من گفتند یکی هم هست اسمش سبزواریه. نخودکی نه ها! سبزواری.
- آهان! احتمالاً منظورشون آیتالله فقیه سبزواری بوده. مقبرۀ ایشون توی باغ رضوانه.
و بدینترتیب با یکی دیگر از همتایان امامرضا علیهالسلام در حرم آشنا شدم!
بست پایینخیابان (شیخ حر عاملی)
۳ بهمن ۱۴۰۲
📷 مقبرۀ آیتالله فقیه سبزواری در جلوی تصویر و مقبرۀ شیخ طبرسی در بقعۀ گنبددار
#باغ_رضوان • #آیتالله_فقیه_سبزواری • #شیخ_حسنعلی_نخودکی • #بست_پایینخیابان • #بست_پایین • #بست_شیخ_حر_عاملی • #حاجت
💠 | بفرمایید زیارت |
@kaboutarharam
#خاطرات_خدمت_افتخاری | ویروس
من آدم کمتذکری هستم؛ ولی نمیشد از آن صحنه چشم پوشید: دختری جوان در دالان صحن نو (آزادی) به بست پایین، حجاب از سر برداشته بود. بهطرفش رفتم و محکم بهش تذکر دادم. روسریاش را جلو کشید. ناگهان جوان تنومندی که کنارش بود، حرکتی کرد که تصورش را هم نمیکردم: هر دو پاشنۀ پای دختر را گرفت، بهطرف دیوار فشارش داد و او را تا نزدیک سقف بالا برد! خواستم با مرد جوان درگیر شوم که پسرک همراه دختر یادآوری کرد که آن مرد هم از همراهانشان است.
دختر جوان به زمین برگشت و روسریاش هم دوباره بهروی شانهاش. این بار تا تذکر دادم، مرد جوان دیگری از همراهانش سرم را به پایین فشار داد و با دندانهای بههمفشرده تهدید کرد: «مگه یک بار تذکر ندادی؟!» و سوزنمانندی را به نیمرخ بینیام فرو کرد. دردی مینیاتوری حس کردم و حدس زدم که سوزن به ویروس آلوده است.
و از خواب پریدم!
حدود ساعت ۲:۳۰ بامداد
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
آخرین سحر ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵
#صحن_نو • #صحن_آزادی • #بست_پایین • #حجاب • #سوزن • #ویروس
🔗 خواب خدمت • درشتی • تعبیر خواب
💠 | بفرمایید زیارت |
@kaboutarharam
من آدم کمتذکری هستم؛ ولی نمیشد از آن صحنه چشم پوشید: دختری جوان در دالان صحن نو (آزادی) به بست پایین، حجاب از سر برداشته بود. بهطرفش رفتم و محکم بهش تذکر دادم. روسریاش را جلو کشید. ناگهان جوان تنومندی که کنارش بود، حرکتی کرد که تصورش را هم نمیکردم: هر دو پاشنۀ پای دختر را گرفت، بهطرف دیوار فشارش داد و او را تا نزدیک سقف بالا برد! خواستم با مرد جوان درگیر شوم که پسرک همراه دختر یادآوری کرد که آن مرد هم از همراهانشان است.
دختر جوان به زمین برگشت و روسریاش هم دوباره بهروی شانهاش. این بار تا تذکر دادم، مرد جوان دیگری از همراهانش سرم را به پایین فشار داد و با دندانهای بههمفشرده تهدید کرد: «مگه یک بار تذکر ندادی؟!» و سوزنمانندی را به نیمرخ بینیام فرو کرد. دردی مینیاتوری حس کردم و حدس زدم که سوزن به ویروس آلوده است.
و از خواب پریدم!
حدود ساعت ۲:۳۰ بامداد
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
آخرین سحر ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵
#صحن_نو • #صحن_آزادی • #بست_پایین • #حجاب • #سوزن • #ویروس
🔗 خواب خدمت • درشتی • تعبیر خواب
💠 | بفرمایید زیارت |
@kaboutarharam
#خاطرات_خدمت_افتخاری
درخواست
فقط چند دقیقه از شروع نقارۀ عصرگاهی گذشته بود که همکار کشیک شب آمد تا پاس پلهبرقی بست پایین را ازم تحویل بگیرد: چند دقیقه زودتر از ساعت مقرر، چند دقیقه به شش عصر. و درخواستی داشت که تا آن روز نشنیده بودم:
- ای چند دِقیقه ره بیزحمت مِشه شما سر او پلهبرقی واستِن؟
- ای به چَشم.
- مُخوام هم رو به قبله باشُم، هم رو به حضرت.
- بهبه! ما رم دعا کنِن.
۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
#نقارهخانه • #نقاره • #نقارهخانه #بست_پایینخیابان • #بست_پایین • #بست_شیخ_حر_عاملی • #پلهبرقی • #قبله
💠 | بفرمایید زیارت |
@kaboutarharam
درخواست
فقط چند دقیقه از شروع نقارۀ عصرگاهی گذشته بود که همکار کشیک شب آمد تا پاس پلهبرقی بست پایین را ازم تحویل بگیرد: چند دقیقه زودتر از ساعت مقرر، چند دقیقه به شش عصر. و درخواستی داشت که تا آن روز نشنیده بودم:
- ای چند دِقیقه ره بیزحمت مِشه شما سر او پلهبرقی واستِن؟
- ای به چَشم.
- مُخوام هم رو به قبله باشُم، هم رو به حضرت.
- بهبه! ما رم دعا کنِن.
۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
#نقارهخانه • #نقاره • #نقارهخانه #بست_پایینخیابان • #بست_پایین • #بست_شیخ_حر_عاملی • #پلهبرقی • #قبله
💠 | بفرمایید زیارت |
@kaboutarharam