پایگاه تخصصی شبهه
486 subscribers
427 photos
4 videos
6 files
301 links
پاسخگو به شایعات و شبهات دینی

سایت تخصصی شبهه:
🌐 www.shobhe.net

پاسخگویی به سوالات و شبهات:
🆔 @shobhe_admin

تبادل و تبلیغات:
🆔 @shobhe_admin2

ما را دنبال کنید در:
سروش، گپ، فیسبوک، توئیتر، آپارات، لنزور
Download Telegram
🔻 #مقاله :
اعتبار سنجی انگاره ستایش امیرالمومنین علی علیه السلام از #خلیفه_دوم بر پایه خطبه 228 نهج البلاغه

🔹تالیف : محقق ارجمند مهدی مردانی

📄در این مقاله خطبه 228 #نهج_البلاغه که نوعی ستایش و تمجید نسبت به شخصیتی مجهول، از قول امیرالمومنین علی علیه السلام نقل شده است، مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. این شخصیت مجهول که با عبارت فلانی آمده است؛ طبق نقل برخی شارحین، #عمر_بن_خطاب بوده است...

در نهایت چند قول در مورد این خطبه مطرح شده است از جمله:
🔸منظور از کلمه فلانی در #خطبه، یکی از یاران حضرت علی علیه السلام می باشد.
🔸در این قول حضرت علی علیه السلام، گفته زنی را نقل می کنند و گفته خودشان نیست.
🔸انتساب این خطبه به حضرت علی محل اشکال است.
🔸این خطبه در حال تقیه قرائت شده است.

🔻در ادامه می توانید این مقاله را که در 25 صفحه نگارش یافته، مطالعه نمایید:
@SHOBHE_NET
💠پاسخ به شبهات و شایعات (#تاریخی)

🔻سوال
آیا طبق گفته شیعیان نهم ربیع الاول، سالمرگ عمربن خطاب است؟ در حالی که اهل سنت قتل عمر بن خطاب را در ماه ذی حجه می دانند.


🔻در این مساله دو دیدگاه مطرح شده است:
1_ قتل او در روز #نهم_ربیع الاول اتفاق افتاده است.
2_ اواخر ماه ذی الحجه .

🔹پایگاه تخصصی شبهه قصد دارد در مقاله ای مفصل و طولانی، ادعای اهل سنت مبنی بر قتل #عمر_بن_خطاب در اواخر ماه ذی حجه را رد کند، در ادامه بخشی از این مقاله را مرور می کنیم:

🔸سیوطی در ”تاریخ الخلفاء ” چنین می گوید: «عمر بن خطاب خلافت را از ابی بکر در جمادی الاخر سال ۱۳ هجری گرفت . زهری می گوید : عمر بن خلافت انتخاب شد وقتی ابوبکر از دنیا رفت و آن روز ، ۳ شنبه ، ۸ روز مانده است جمادی الاخر بود . این حدیث را حاکم نیشابوری بیان کرده است»

🔸از طرف دیگر، یعقوبی در ”تاریخ یعقوبی” در مورد مدت زمان خلافت عمر بن خطاب چنین می گوید : «مدت زمان خلافت وی ۱۰ سال و ۸ ماه بود»

🔸پس از طرفی مدعی شدند که عمر بن خطاب در ۸ روز مانده به آخر جمادی الثانی، به خلافت رسید و مدت خلافت او نیز ۱۰ سال و ۸ ماه بوده است و لذا با یک حساب ریاضی آسان می توان فهمید که زمان انتهای خلافت عمر بن خطاب (یعنی زمان قتل وی) از ماه ذی الحجه حداقل تا ۲ ماه تفاوت پیدا می کند یعنی تقریبا روز قتل وی می شود در حدود اواخر ماه صفر و قطعا در ذی الحجه نبوده است.

🔸البته یعقوبی در همان موضع کتابش بیان کرده است که روز به قتل رسیدن عمر در ذی الحجه بوده است – یعنی سخن وی با ادعای ۱۰ سال و ۸ ماه خلافت عمر در تعارض است – و دلیل این امر نیز بخاطر پیروی وی از سخنان مورخین و محدثین است که اصرار بر قتل عمر در ذی الحجه دارند می باشد.

🔻این مقاله را می توانید به صورت کامل در آدرس زیر مطالعه کنید:
🌐 http://shobhe.net/Archives/17
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پرسش و پاسخ کوتاه

🔻سوال
چرا پيامبر (ص) دختران خود را به عمر و عثمان داد؟


🔻پاسخ
🔸دخترانی كه زن #عمر و #عثمان شدند نه دختران پيغمبر صلوات الله عليه و آله بودند نه دختران حضرت #خديجه بلكه دختران خواهر خديجه و دختر خوانده پيغمبر بوده اند و حضرت خديجه جوان بود و باكره كه زن آن حضرت شد.

▪️ پاسخگو: حضرت آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی دام ظله
...................................
🌐 @shobhe_net
💠پاسخ به شبهات (#اعتقادی)
🔻متن شبهه:
"1400سال است که هرکس در #حکومت_اسلامی آمد، خود را #اسلام واقعی نامید، از زمان #عمر و علی تا #بن_لادن و... و حالا هم که بغدادی خود را اجرا کننده اسلام واقعی میداند، به راستی اسلام واقعی کجاست؟ اصلا #اسلام_واقعی چیست؟ کی اجرا شده؟ توسط چه کسی؟ کاملترین دین بالای 70فرقه دارد؟"

🔻پاسخ (شبهه شماره 1016/1/9412 - بخش سوم)
🔸وجود خداوند متعال بر اساس قواعد عقلی ثابت می شود به طوری که کسی اگر خداوند را منکر شود عقل را انکار کرده است؛ چنین شخصی که عقل (بزرگترین سرمایه بشریت) را انکار کند، مستحق بدترین تحقیرهاست.

🔸بعد از اثبات وجود خداوند، از باب لطف، بر خداوند واجب عقلی است که پیامبرانی را برای هدایت و معرفی خود مبعوث کند.

🔸با ارسال رسل و انزال نزل که توسط خداوند انجام می شود؛ بشر با مفهوم دین آشنا شده و یا از آن پیروی می کند تا سعادت مند شود و یا اینکه آن را رها می کندو شقی خواهد شد.

🔸یقینا در این بین عده ای ادعای #نبوت خواهند کرد و قصدشان فریب مردم و کسب مقام، پول، شهرت و ... می باشد. بنابرین خداوند با معجزات متعدد بین راستگویان و فریبکاران تفاوت قرار دادند تا بشر بیتواند آنها را از هم تمیز دهد.

🔸اما بعد از ظهور اسلام عده ای ادعای نیابت و خلافت اسلام کردند به دیگر سخن خود را جانشین پیامبر دانستند؛ به همین دلیل اسلام به فرقه های مختلفی منشعب شد. آنچه که مسلم است؛ حقانیت یکی از این هفتاد و چند #فرقه می باشد. آنچه با عقل و تاریخ و وحی سازگار است؛ حقانیت تشیع اثنی عشری است.

🔸اما کسانی که خود را حق می دانند و اسلام مورد اعتقادشان را اسلام واقعی معرفی می کنند باید ادعای خود را اثبات کنند؛ همانطور که تشیع 12 امامی این کار را کرده است.

🔸اما اجرای اسلام واقعی تا کنون تحقق نیافته است؛ و خداوند تحقق آن را تا زمانی که بشر به نتیجه قطعی برسد که توانایی ساخت جهانی مصلح و صالح را ندارد به تاخیر انداخته است.

🔸در نهایت تحقق دولت اسلامی واقعی (صلح محض) به دست خلیفه بر حق خداوند که بشارتش در تمام ادیان داده شده تحقق می یابد. شخصیتی بزرگ که جهانیان او را با نام آخرین #منجی می شناسند.
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 نقد ادیان و مذاهب (#اهل_سنت)
🔻پاسخ امام جواد (ع) به احادیث جعلی در منابع اهل سنت

🔸نقل شده است که پس از آن که مأمون دخترش را به امام جواد تزویج کرد در مجلسی که مأمون و امام و یحیی بن اکثم و گروه بسیاری در آن حضور داشتند، یحیی عرض کرد: ای پسر رسول خدا! نظر شما درباره روایتی که (در مدارک اهل سنت) نقل شده است: که جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: «یا محمد! خدا به شما سلام می رساند و می گوید: "من از ابوبکر راضی هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضی است؟"». نظر شما درباره این حدیث چیست؟

🔹امام فرمود: «من منکر فضیلت #ابوبکر نیستم، ولی کسی که این خبر را نقل می کند باید خبر دیگری را نیز که پیامبر اسلام در حجة الوداع بیان کرد، از نظر دور ندارد. پیامبر فرمود: کسانی که بر من دروغ می بندند، بسیار شده اند و بعد از من نیز بسیار خواهند بود. هر کس بعمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، آنچه را که با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آنچه را که مخالف کتاب خدا و سنت من بود، رها کنید.»

🔹امام جواد علیه السلام افزود: «این روایت (درباره ابوبکر) با کتاب خدا سازگار نیست، زیرا خداوند فرموده است: "وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ" ما انسان را آفریدیم و می دانیم در دلش چه چیز می گذرد و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم. آیا خشنودی و ناخشنودی ابوبکر بر خدا پوشیده بوده است تا آن را از پیامبر بپرسد؟! این عقلاً محال است.»


🔸یحیی گفت: «روایت شده است که: ابوبکر و عمر در زمین، مانند جبرئیل در آسمان هستند.»

🔹حضرت فرمود: «درباره این حدیث نیز باید دقت شود، زیرا جبرئیل و میکائیل دو فرشته مقرّب درگاه الهی اند و هرگز گناهی از آن دو سر نزده است و لحظه ای از دایره اطاعت خدا خارج نشده اند، ولی ابوبکر و عمر مشرک بوده اند، و هر چند پس از ظهور اسلام مسلمان شده اند، امّا اکثر دوران عمرشان را در شرک و بت پرستی سپری کرده اند، بنابراین محال است که خدا آن دو را به جبرئیل و میکائیل تشبیه کند.»


🔸یحیی گفت: «همچنین روایت شده است که: ابوبکر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند درباره این حدیث چه می گویید؟»

🔹حضرت فرمود: «این روایت نیز محال است که درست باشد، زیرا بهشتیان همگی جوانند و پیری در میان آنان یافت نمی شود (تا ابوبکر و عمر سرور آنان باشند!) این روایت را بنی امیه، در مقابل حدیثی که از پیامبر اسلام(ص) درباره امام حسن و حسین(ع) نقل شده است که حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند ، جعل کرده اند.»


🔸یحیی گفت: «روایت شده است که عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است.»

🔹حضرت فرمود: «این نیز محال است؛ زیرا در بهشت، فرشتگان مقرّب خدا، آدم، محمد(ص) و همه انبیاء و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور #بهشت با نور اینها روشن نمی شود، ولی با نور #عمر روشن می گردد؟!»


🔸یحیی گفت: «روایت شده است که پیامبر فرمود: اگر من به پیامبری مبعوث نمی شدم، حتما عمر مبعوث می شد.»

🔹امام فرمود: «کتاب خدا (قرآن) از این حدیث راست تر است، خدا در کتابش فرموده است: "وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٍ..." به خاطر بیاور هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح... از این آیه صریحا برمی آید که خداوند از پیامبران پیمان گرفته است، در این صورت چگونه ممکن است پیمان خود را تبدیل کند؟ هیچ یک از پیامبران به قدر چشم به هم زدن به خدا شرک نورزیده اند، چگونه خدا کسی را به پیامبری مبعوث می کند که بیشتر عمر خود را با #شرک به خدا سپری کرده است؟! و نیز پیامبر فرمود: در حالی که آدم بین روح و جسد بود (هنوز آفریده نشده بود) من پیامبر شدم.»


🔸باز یحیی گفت: «روایت شده است که پیامبر فرمود: هیچگاه وحی از من قطع نشد، مگر آن که گمان بردم که به خاندان خطاب (پدر عمر) نازل شده است، یعنی نبوّت از من به آنها منتقل شده است.»

🔹حضرت فرمود: «این نیز محال است، زیرا امکان ندارد که پیامبر در نبوّت خود شک کند، خداوند می فرماید: اللَّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلَائِکَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ خداوند از فرشتگان و همچنین از انسانها رسولانی برمی گزیند. (بنابراین، با گزینش الهی، دیگر جای شکی برای پیامبر در باب پیامبری خویش وجود ندارد).»

🔻متن کامل+پی نوشت
🌐 http://shobhe.net/Archives/3467
...................................
🌐 @Shobhe_Net
💠 پاسخ به #شایعات

🔻متن پرسش:
آیا این موضوع صحیح است که پیامبر اکرم در هنگام اسلام آوردن، #عمربن_خطاب، دعا کردند که: خدایا، اسلام را عزت بده با مسلمان شدن عمر


🔻پاسخ:
🔸 اين موضوع که #پيامبر هنگام اسلام آوردن #عمر دعا کرده است: «خدايا #عزت بده دين را به وسيله عمربن خطاب.» و يا از عبدالله بن مسعود نقل شده است که: ما ذليل بوديم و هنگامي که عمر اسلام آورد عزيز شديم» اين ها قابل قبول نيست و شایعه و جعل تاریخ است.

🔸 چگونه مسلمانان به واسطه اسلام آوردن عمر عزت يافتند در حالي که عمر و قبيله اش داراي جايگاه والايي در بين قريش نبوده اند. و شاهد اين مدّعا گفته عمر است به هنگامي که پيامبر در زمان #صلح_حديبيه، عمر را به عنوان نماينده خود براي رفتن پيش قريش انتخاب کرد، عمر ضمن ردّ اين پيشنهاد گفت: من از قريش بر جانم مي ترسم و از فاميل من کسي در مکه نيست که از من حمايت کند.» يا جمله اي که ابوسفيان بعد از بيعت با ابوبکر، درباره ابوبکر و دستيارش عمر گفت: شأن خلافت نيست که در کوچک ترين خاندان قريش باشد.»

🔸 و اين مطلب را ابوسفيان بعد از رحلت پيامبر و در زمان اوج گيري اسلام و مسلمانان بيان مي کند. و يا هنگامي که عمر دستور داد نصف اموال عمروعاص مصادره شود، عمروعاص گفت: خداوند روزگاري را که من در آن کارگزار و عامل عمر شده ام لعنت کند. به خدا سوگند خودم عمر و پدرش را ديدم که بر تن هر يک عبايي قطواني (نوعي عباي ارزان قيمت از قطوان کوفه) بود که از گودي زانو بلندتر نبود و بر گردن عمر پشتة هيزم بود، در حالي که همان هنگام عاص بن وائل (پدر عمرو) جامه هاي ديباي زربفت بر تن داشت.» لذا اين ها مطالبي خلاف واقع هست، و بيشتر اين فضائلي که در رابطه با خلفاي ثلاث مطرح شده است در زمان حکومت معاويه به جهت دشمني اش با علي عليه السّلام و بني هاشم جَعْل شده است.

🔸 چنان که «مدائني» از موّرخين نامدار اهل سنت در اين باره مي نويسد: معاويه در زماني به کارگزاران خويش دستور داد مردم را دعوت کنيد که فضائل صحابه و خلفاي اوليه را روايت کنند و حديثي در فضيلت ابوتراب علي عليه السّلام نباشد مگر آن که روايتي همانند آن را روايت کنيد، اين کار نزد من محبوب تر است و براي شکست دلايل و براهين ابوتراب و شيعيان وي قوي تر و برنده تر است.»

🔸 ابن عرفه معروف به نقطويه از بزرگان اهل حديث از اهل سنت نيز در اين باره مي گويد: بيشتر احاديث دروغين که فضائل صحابه را بازگو مي کند در ايام بني اميه ساخته و پرداخته شده است، آن هم به خاطر اين که گوينده و سازنده آن خود را به دستگاه خلافت نزديک سازد.»

🔸 پس چگونه مي توانيم اين گونه مطالب را با توجّه به شناختي که از شخصيت و روحيات عمر داريم قبول کنيم و بپذيريم که اين ها مطالبي درست و مطابق با واقع هستند.

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3723
▪️[منبع: سایت اندیشه قم]
...................................
🌐 @shobhe_net
🌹 چند دقیقه با ما

🔻 #بدعت نماز #تراویح توسط #عمر_بن_خطاب

🔸 در این ماه در سال 14 هـ.ق عمر نماز نافله به #جماعت خواندن را بدعت گذارد سپس مردی را برای مردها و مردی را برای زن ها به عنوان امام جماعت قرار داد.[1]

🔸 او نامه ای به شهر ها نوشت و مردم را ملزم به این کار کرد.[2] خودش این عمل را بدعت نامید و گفت: چه خوب بدعتی است! [3]

پی نوشت_________
[1] بحار الأنوار : ج 31، ص 12 (پاورقی). تاریخ طبری : ج 3، ص 277. طبقات کبری : ج 3، ص 281. عمر بن الخطاب : ص 100.
[2] النص و الاجتهاد : ص 250. تاریخ بغداد : ج 8، ص 51.
[3] صحیح بخاری : ج 2، ص 252. کتاب الموطّأ : ج 1، ص 114. و ... .
.................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به #شایعات

🔻متن پرسش:
آیا بعد از ایمان آوردن #عمربن_خطاب، مسلمانان عزت گرفته و امتیاز نماز خواندن در #مسجد را کسب کردند؟


🔻پاسخ:
🔸 اين موضوع که با #اسلام آوردن عمر مسلمانان تقويت شدند و اسلام خودشان را آشکار ساختند، چنان که از سعيد بن مسيّب نقل شده است که: عمر بعد از چهل مرد و ده زن اسلام آورد (البتّه در اين که عمر چندمين نفر از اسلام آورندگان بود و در چه سالي اسلام آورد اختلاف نظر هست) قبل از او اسلام آشکار نبود، و وقتي عمر اسلام آورد، اسلاممان را آشکار ساختيم.»[2] و يا اين که مسمانان به واسطه شجاعت عمر توانستند بعد از اسلام آوردن او در #مسجدالحرام نماز بخوانند، چنان که از محمد بن عبيد نقل شده است که: ما امکان خواندن نماز در بيت (مسجدالحرام) را نداشتيم تا اين که عمر مسلمان شد پس چون عمر اسلام آورد با مشرکين مي جنگيد تا ما نمازمان را مي خوانديم.»، اين مطالب اغراق آميز و خلاف واقع است، چون:

🔸 اوّلا: اين چه جنگي بوده است که در هيچ يک از کتب مغازي، سيره و تاريخ هيچ توضيحي درباره آن وجود ندارد.

🔸 ثانياً: اگرچه عمر داراي خلقي خشن بوده است امّا شجاعتي که باعث تقويت مسلمانان شود در او نبوده است و شاهد بر اين مطلب فرار او از ميدان #جنگ در مواقع حسّاس و به خطر افتادن جان پيامبر (ص) مي باشد، چنان که در جنگ احد به جز تعداد اندکي اکثر مسلمانان و از جمله عمر فرار کردند که در منابع اهل سنت به آن اشاره شده است.» همچنين در جنگ حنين نيز در موقعيتي حسّاس #عمر از جمله فرارکنندگان بود.

🔸 ابن عرفه معروف به نقطويه از بزرگان اهل حديث از اهل سنت نيز در اين باره مي گويد: بيشتر احاديث دروغين که فضائل صحابه را بازگو مي کند در ايام بني اميه ساخته و پرداخته شده است، آن هم به خاطر اين که گوينده و سازنده آن خود را به دستگاه خلافت نزديک سازد.»

🔸 پس چگونه مي توانيم اين گونه مطالب را با توجّه به شناختي که از شخصيت و روحيات عمر داريم قبول کنيم و بپذيريم که اين ها مطالبي درست و مطابق با واقع هستند.

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3723
▪️[منبع: سایت اندیشه قم]
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پرسش و پاسخ

🔻پرسش:
آيا #توهين به خلفاي سه گانه يا بعضي از آنها جايز است؟


🔻پاسخ:
🔸 پيش از آنکه به پاسخ اصلي بپردازيم نکاتي را که اساس و زير بناي اين بحث را تشکيل مي دهد، متذکر مي شويم تا آنگاه از آنها نتيجه بگيريم

👈ريشه و معناي لغوي اهانت و اقسام آن
🔸 اهانت از ماده هَوْن به معناي سبک کردن و خوار کردن، پست کردن، سست کردن و ضعيف کردن است.

👈اقسام اهانت
🔸 اهانت را مي توان به دو قسم تقسيم نمود:
🔸 1ـ اهانتي که همراه با تنقيص يعني همراه با مذمت کردن، ناقص شمردن، هتک کردن باشد اين سبّ است و سبّ هم حرام است؛
🔸 2ـ اهانتي که همراه با تنقيص نباشد در اين صورت سبّ نيست.

👈سبّ و اهانت از نظر حکم شرعي
🔸 #سب کردن مؤمن حرام است و بر اين مطلب دليل هاي چهارگانه يعني کتاب و سنت و اجماع و عقل دلالت مي کند.

🔸 در روايتي از نبي اکرم (ص) مي خوانيم که فرمود: «سباب المؤمن فسوق و قتاله کفر و اکل لحمه معصية و حرمة ماله کحرمة دمه؛ سبّ کردن مؤمن فسوق و بيرون شدن از فرمان خداست و جنگ و قتال بامومن کفر است و غيبت کردن او معصيت است و مالش مثل خونش محترم است».

🔸 البته توجه به اين نکته لازم است که در روايات لفظ مؤمن به کار رفته و اين اخص از مسلمان است که بررسي اين مورد به جاي خود موکول مي گردد.


👈مستثنيات سبّ محرّم
🔸 شکي در اين نيست که سبّ کردن #مؤمن حرام است جز اينکه مواردي از اين حکم استثناء شده است که سبّ آنها حرام نباشد از جمله آنها مبدع و بدعت گذار است.

🔸 #بدعت از ماده بَدْع به معناي اختراع تازه که قبلاً نبوده است و در اصطلاح: بدعت در دين يعني چيزي را که جزء دين نيست به دين نسبت دادن و در آن وارد کردن

👈دليل بر عدم حرمت سبّ بدعت گذار
🔸 رواياتي است که در مورد اهل بدعت وارد شده است که دلالت بر عدم حرمت سبّ آنها مي کند.

🔸 داود بن سرحان از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «رسول اللّه (ص) فرمودند: بعد از من وقتي اهل ريب و بدعت گذار را ديديد، اظهار برائت کنيد و از آنها دوري جوئيد و آنها را بيشتر سبّ کنيد». اين روايت به وضوح و روشني دلالت مي کند بر اينکه سبّ و دشنام دادن بدعت گذار جايز است.


👈کلام اميرالمؤمنين عليه السلام درباره بدعت هاي #ابوبکر و #عمر و #عثمان
🔸 سليم بن قيس در کتاب اسرار آل محمد (ع) يک روايت تقريباً طولاني را از اميرالمؤمنين (ع) درباره بدعت هاي ابوبکر و عمر و عثمان که حديث هيجدهم اين کتاب باشد نقل مي کند ؛ سليم بن قيس مي گويد: از اميرالمؤمنين (ع) شنيدم که فرمود: پيامبر (ص) فرمود:

🔸 دو مريضند که سير نمي شوند... علما دو نوعند.... تا مي رسد به اينجا و مي گويد: سپس حضرت رو به عده اي از اهل بيت و شيعيانش کرد و فرمود: به خدا قسم از حاکمان قبل از من کارهاي بزرگي سر زده که در آنها عمداً با پيامبر (ص) مخالفت کرده اند. اگر مردم را بر ترک آنها و برگرداندن آنها از موقعيت کنوني به صورتي که در زمان پيامبر (ص) اجرا مي شد وادار کنم، لشکر من از اطرافم پراکنده مي شوند بطوري که در لشکرگاهم جز خود و عدّه کمي از شيعيانم که فضيلت و امامت مرا از روي کتاب خدا و سنّت پيامبرش (ص)ـ نه از راه ديگري ـ معتقدند کسي باقي نمي ماند!!

🔸 چگونه مي بينيد اگر درباره مقام ابراهيم عليه السلام دستور دهم و آن را به مکاني که پيامبر صلي الله عليه وآله در آن قرار دارد برگردانم و فدک را به وارثان فاطمه (س) باز گردانم وصاع و مدّ پيامبر (ص) را به صورتي که بود برگردانم و زمين هايي که پيامبر (ص) تعيين کرده بود به اهلش بدهم و خانه جعفر بن ابي طالب را به وارثان او برگردانم و آنرا از مسجد جدا کرده خراب نمايم و قضاوت هايي را که حاکمان قبل از من به ظلم قضاوت کرده اند برگردانم و از آنچه از زمين خيبر قسمت شده بازگردانم و فرزندان بني ثعلب را اسير کنم و به مردم دستور دهم که در ماه رمضان جز نماز واجب را به جماعت نخوانند،

🔸 در اين صورت بعضي از افراد لشکر که همراه من مي جنگند خواهند گفت: واي بر اهل اسلام! همانطوري که گفتند: سنّت عمر را تغيير مي دهي و ما را از اينکه در ماه رمضان نماز مستحبي بخوانيم منع مي نمايي؟! بطوري که ترسيدم در لشکرم شورش کنند.

🔸 چه سخت است بر من آنچه از اين امّت بعد از پيامبرشان از اختلاف و اطاعت از رهبران ضلالت و دعوت کنندگان به آتش ديده ام.

🔹 از مطالب ياد شده به خوبي استفاده مي شود که ابوبکر و عمر و عثمان بدعت گذار بودند و پرواضح است که بدعت گذار نمي تواند مؤمن باشد.

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3721
▪️[منبع: سایت اندیشه قم]
................................
🌐 @shobhe_net
🌹 چند دقیقه با ما

🔸 #عمربن_خطاب بن نفيل قرشی، دومين خليفه مسلمانان است، در روزگار جاهليت زندگی مي كرد كه چندان قابل ذكر نيست.[1]

🔸 او مردي دراز بالا و سياه چرده و تندخو بود،[2] روزي نبود كه بر رسول خدا برنياشوبد و بر كردار و گفتار آن حضرت خرده نگيرد. وي در زندگي خود هشت زن به نكاح خود درآورده و داراي نه پسر بود. وی سيزده سال بعد از عام الفيل بدنيا آمد، و وقتي كه به خلافت رسيد پنجاه و دو سال داشت.[3]

🔸 #عمر در دوران مدينه، در حوادث و جنگ ها حضور داشت گرچه تاريخ خاطره ويژه ای از وي به يادگار ندارد، چون چندان شجاعتی نداشت كه نامی از خود در جنگ ها به يادگار بگذارد، زمانيكه دختر او حفصه به عقد رسول خدا (ص) درآمد، رفت و شد وي با رسول خدا (ص) بيشتر شد. در اين زمينه، وی با #ابوبكر موقعيت مشابه ی داشت.[4] و عمر و ابوبكر از كساني بودند كه رسول خدا صلی الله عليه و آله ميان آنان پيوند برادری بست.[5]

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3766
پی نوشت________________
[1] لغت نامه دهخدا: ص 332.
[2] شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد: ج 1، ص 183. ناسخ التواريخ: ج 2، ص 4.
[3] ناسخ التواريخ: ج 1، ص 1.
[4] تاريخ خلفاء: ص 67.
[5] تاريخ جرحان: ص 96.
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#تاریخی)

🔻متن شبهه:
اينكه #متعه (#ازدواج_موقت) را عمر بن خطاب تحريم نموده و تغير سنّت داده است ادعائی بدون دليل است، چرا كه پيامبر (ص) در موارد خاصي مانند جهاد آن را مجاز كرده بود. و بعد هم آن را تحريم نمودند دليلي بر آن وجود ندارد.


🔻پاسخ:
🔸 در اين مورد به دو مطلب بايد پرداخت گردد:
1_ رد ادعاي #نسخ آيه متعه.
2_ رد اين ادعا، كه متعه از سوي #عمربن_خطاب تحريم نشده است.

🔸 اما بخش نخست در قرآن، آيه‌اي مختص به متعه كه در سورة نساء آيه 24 آمده است برخي ادعا مي كنند اين آيه نسخ شده است در حالی كه هيچگاه آيات قرآن با خبر و روايات نمي‌تواند نسخ شود. به گفته امام شافعي؛ «هيچ‌گاه نمي‌توان آيه قرآن را با خبر و روايات نسخ نمود و ناسخ آيات قرآن منحصراً بايد آيه ديگري از قرآن باشد.»

🔸 آن دسته از بزرگان اهل سنت که ادعا دارند، آیه متعه، با آیات طلاق، عده، حرمت و ... نسخ شده است، برای استدلال خود، مبانی کامل و صحیحی ندارد، در لینک زیر، به این ادعاها، به طور مفصل نقد شده است:

🌐 http://shobhe.net/Archives/3760

🔸 اما اينكه ادعا شده است؛ دليلي بر منع #عمر_بن_خطاب از متعه نداريم، سخني بي‌پايه است. چرا كه بسياري از بزرگان اهل سنت به اين مطلب اذعان و تصريح دارند، ما برای روشن شدن مطلب، به تعدادي از آنها اشاره مي‌كنيم.

🔸 1_ از ابی رجاء نقل شده كه مي‌گويد: آيه متعه در كتاب خدا نازل شده و رسول خدا (ص) ما را به انجام آن امر فرمود و آيه‌ای كه آن را نهی و نسخ نموده باشد نازل نشده است و بعداً مردي براي خودش گفت آنچه می خواست.

🔸 2_ در زمان رسول خدا (ص) ما متمتع مي‌شديم و مردی هر آنچه می خواست براي خودش گفت.

🔸 3_ ابي رشد مي‌گويد: ما در زمان رسول خدا (ص) و ابوبكر و نيمی از خلافت عمر #صيغه می كرديم سپس عمر مردم را از آن نهی كرد.

🔸 4_ و گفته خود خليفه دوم كه: «متعتان كانتا علي عهد رسول الله(ص) و أنا انهي عنهما و أعاقب عليهما متعة الحج و متعة النساء».

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3760
..............................
🌐 @shobhe_net
💠 پرسش و پاسخ

🔻پرسش:
درباره مسلمان شدن #عمربن_خطاب کدام روايت صحيح است؟


🔻پاسخ:
🔸 در مورد اسلام آوردن عمر اقوال مختلفي نقل شده است، گاهي نيز مطالب اغراق آميزي در اين زمينه بيان شده است. امّا آنچه از اين اقوال صحيح تر به نظر مي رسد، که هم منابع شيعه و هم منابع #اهل_سنت آن را آورده اند، اين قول هست که سيره ابن هشام آن را نقل کرده است.

🔸 روابط عمر با مسلمانان در آغاز اسلام بسيار تيره بود، به گونه اي که از دشمنان سرسخت پيامبر (ص) به شمار مي رفت. با هجرت عده اي از مسلمانان به حبشه و اوضاع آشفته مکه، عمر سخت عصباني بود زيرا مي ديد دو دستگي و تفرقه ميان اهل مکه حکم فرما است از اين جهت با خود انديشيد و به اين نتيجه رسيد که ريشه اين اختلافات را با کشتن پيامبر اکرم قطع نمايد. با همين قصد به خانه ارقم بن ابي ارقم که پيامبر و عده اي از مسلمانان در آن حضور داشتند حرکت کرد. نُعيم بن عبدالله که مسلمان شده بود امّا اسلام خود را از عمر مخفي نگه داشته بود و از بستگان عمر بود، در ميانه راه به او برخورد و سؤال کرد. به کجا مي روي؟

🔸 عمر گفت: مي خواهم بروم «محمّد» را که باعث پراکندگي قريش شده، به قتل برسانم. نعيم گفت: غرور تو را گرفته است، گمان مي کني اولاد عبد مناف تو را زنده مي گذارند؟ اگر راست مي گويي بهتر است به فکر خويشان خود باشي، زيرا خواهرت «فاطمه» و شوهر او مسلمان شده اند، عمر وقتي اين خبر را شنيد با عصبانيت به طرف خانه خواهرش حرکت کرد، همين که نزديک خانه آمد زمزمه کسي را شنيد که قرآن مي خواند. افراد خانه همين که متوجه ورود #عمر شدند، خباب بن ارت که نزد آنها بود و به آنها قرآن ياد مي داد، را از ترس پنهان کردند، فاطمه هم صفحه اي را که آيات قرآن در آن نوشته شده بود مخفي کرد.

🔸 عمر گفت: اين زمزمه اي که به گوش مي رسيد چه بود؟ گفتند: کدام زمزمه؟ عمر گفت: به من اطلاع داده اند که شما دو نفر پيرو دين محمّد شده ايد. سپس به طرف شوهرخواهرش «سعيد» حمله ور شد و او را زير ضربات خود گرفت، فاطمه به ياري شوهرش برخاست، عمر خواهر خود را نيز مورد حمله قرار داد و سر او را با نوک شمشير سخت مجروح کرد. وقتي کار به اين جا کشيد، خواهر گفت: آري ما مسلمان شده ايم و به خداي يگانه ايمان آورده ايم. هر کاري مي خواهي بکن.

🔸 عمر چون سر خون آلود خواهرش را ديد از کرده خود پشيمان شد، و به خواهرش گفت: صفحه اي که از روي آن مي خوانديد، نشانم بدهيد. فاطمه گفت: مي ترسم آن را پاره کني. عمر متعهد شد که پاره نکند و آن را برگرداند. پس لوحي را به دست او دادند که در آن آياتي از سوره مبارکه «طه» نوشته شده بود پس از قرائت اين آيات بليغ، فصيح و محکم عمر تحت تأثير قرار گرفت و تصميم گرفت به سوي همان خانه اي که پيامبر (ص) در آن بود برود. وقتي به در خانه ابن ابي ارقم رسيد و در زد، مردي از ياران پيامبر از روزنه در، عمر را ديد که با خود شمشير به همراه دارد، موضوع را به اطلاع پيامبر رساند.

🔸 #حمزه گفت: يا رسول الله اجازه بدهيد، وارد شود اگر با حُسن نيت وارد شد او را مي پذيريم و در غير اين صورت او را مي کشيم. هنگامي که عمر وارد شد، گفت: يا رسول الله آمده ام تا به خدا و پيامبرش ايمان بياورم و در محضر گروهي از ياران رسول خدا (ص) #اسلام آورد.»

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3723
▪️[منبع: سایت اندیشه قم]
...............................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#تاریخی)

🔻متن شبهه:
اينكه #متعه (#ازدواج_موقت) را عمر بن خطاب تحريم نموده و تغير سنّت داده است ادعائی بدون دليل است، چرا كه پيامبر (ص) در موارد خاصي مانند جهاد آن را مجاز كرده بود. و بعد هم آن را تحريم نمودند دليلي بر آن وجود ندارد.


🔻پاسخ:
🔸 در اين مورد به دو مطلب بايد پرداخت:
1_ رد ادعاي #نسخ آيه متعه.
2_ رد اين ادعا، كه متعه از سوي #عمربن_خطاب تحريم نشده است.

🔸 اما بخش نخست در قرآن، آيه‌اي مختص به متعه كه در سورة نساء آيه 24 آمده است برخي ادعا مي كنند اين آيه نسخ شده است در حالی كه هيچگاه آيات قرآن با خبر و روايات نمي‌تواند نسخ شود. به گفته امام شافعي؛ «هيچ‌گاه نمي‌توان آيه قرآن را با خبر و روايات نسخ نمود و ناسخ آيات قرآن منحصراً بايد آيه ديگري از قرآن باشد.»

🔸 آن دسته از بزرگان اهل سنت که ادعا دارند، آیه متعه، با آیات طلاق، عده، حرمت و ... نسخ شده است، برای استدلال خود، مبانی کامل و صحیحی ندارد، در لینک زیر، به این ادعاها، به طور مفصل نقد شده است:

🌐 http://shobhe.net/Archives/3760

🔸 اما اينكه ادعا شده است؛ دليلي بر منع #عمر_بن_خطاب از متعه نداريم، سخني بي‌پايه است. چرا كه بسياري از بزرگان اهل سنت به اين مطلب اذعان و تصريح دارند، ما برای روشن شدن مطلب، به تعدادي از آنها اشاره مي‌كنيم.

🔸 1_ از ابی رجاء نقل شده كه مي‌گويد: آيه متعه در كتاب خدا نازل شده و رسول خدا (ص) ما را به انجام آن امر فرمود و آيه‌ای كه آن را نهی و نسخ نموده باشد نازل نشده است و بعداً مردي براي خودش گفت آنچه می خواست.

🔸 2_ در زمان رسول خدا (ص) ما متمتع مي‌شديم و مردی هر آنچه می خواست براي خودش گفت.

🔸 3_ ابي رشد مي‌گويد: ما در زمان رسول خدا (ص) و ابوبكر و نيمی از خلافت عمر #صيغه می كرديم سپس عمر مردم را از آن نهی كرد.

🔸 4_ و گفته خود خليفه دوم كه: «متعتان كانتا علي عهد رسول الله(ص) و أنا انهي عنهما و أعاقب عليهما متعة الحج و متعة النساء».

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3760
..............................
🌐 @shobhe_net
💠 پرسش و پاسخ

🔻 پرسش:
آيا سه #خليفه اول مسلمان بوده اند؟ اگر بودند چرا به سخنان پيامبر گوش ندادند؟


🔻 پاسخ:
🔸 در سؤال فوق، احتمالاً منظور از «گوش ندادن به سخنان پيامبر (ص)» تخلف آنان در مورد جانشينی حضرت علي (ع) مي باشد از اين رو به نكاتي در اين مورد اشاره مي شود.

🔸 اولاً داشتن عنوان و اسم مسلمان دال بر مسلمان واقعی و مؤمن بودن فرد نيست.

🔸 ثانياً هر كس كه عنوان مسلمانی را دارد ديگر نمی توان گفت كه از او هيچ خطائی سر نمي زند و البته تأثير خطا، خود داراي مراتبی است كه بيان خواهد شد.

🔸 ثالثاً: در صدر اسلام غير از خلفای سه گانه، مسلمانان در موارد متعددی به سخنان پيامبر (ص) گوش نداده اند. اما درباره اينكه چه انگيزه يا انگيزه هايی سبب شد كه سخنان پيامبر (ص) توسط خلفای سه گانه مورد بی توجهی قرار گيرد شايد بتوان گفت: قدرت طلبی، دنياطلبی و حرص و #حسد و سياست منفي (غلط) و انگيزه های ديگری از اين سنخ موجب اين امر شد.


🔻 اما انگيزه خلفا از نافرماني در برابر دستورات پيامبر چه بود؟

1_ قدرت طلبی:
🔸 قدرت طلبی و رسيدن به مقام دنيوی انگيزه بسيار قوی ای بود كه موجب شد خلفا برخلاف دستورات پيامبر (ص) عمل كنند. چرا #عمربن_خطاب در روز پنج شنبه آخر عمر پيامبر (ص) اجازه نداد كه قلم و كاغذي براي رسول خدا بياورند. #عمر می گويد: «رسول خدا (ص) تصميم داشت به هنگام بيماريش تصريح به نام علی بكند ولی من نگذاشتم.»

2_ حسادت:
🔸 حضرت علی (ع) در جواب يكی از يارانش كه پرسيد: «چگونه خويشاوندان شما اين مقام را از شما گرفتند با اينكه از همه سزاوارتر بوديد حضرت فرمود: ... اين امتيازی بود كه حسد عده ای را برانگيخت و سخت به آن حرص ورزيدند.»

3_ نفاق:
🔸 از جمله موارد دیگری که در انحراف خلفاء موثر بود، #نفاق و دشمنی دیرینه ی آنان با رسول خدا بود، ماجرای ترور های مکرر رسول الله (ص)، که در آخرین مرحله، پیامبر اکرم مسموم شدند و از دنیا رفتند، نشانه نفاق در بین خلفاست. #حذیفه_بن_یمان، معروف به حذیفه منافق شناس، درباره نفاق #ابوبکر، عمر و #عثمان نقل می کند که عده ای منافق در برگشت از جنگ #تبوک، قصد #ترور پیامبر را داشتند که نیت پلیدشان عملی نشد.

🔸 هر چند در روایت #حذیفه، نام این افراد مشخص نیست، اما ابن حزم اندلسی (از علماء اهل سنت) چنین می آورد که: «ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، سعد بن أبي وقاص ؛ قصد كشتن پيامبر صلي الله عليه وآله را داشتند و مي‌خواستند آن حضرت را از گردنه‌اي در تبوك به پايين پرتاب كنند.»

🔸 از این دست موارد، که نشانه نفاق خلفاست، کم نبوده و بسیار اند.

🔹 بنابراين به طور خلاصه می توان گفت كه دنيا طلبی، حرص، كسب مقامات دنيوی، حسادت، #سياست باطل كه همه چيز را وارونه می ساخت و البته نفاق از انگيزه های اصلی بودند كه اين خلفای را وادار می كرد كه سخنان پيامبر (ص) را ناديده بگيرند.

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3782
.................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#اعتقادی)

🔻 متن شبهه:
با توجه به اين‌كه خلفای سه گانه در طول حياتشان در عصر پيامبر اكرم (ص) هيچ‌گونه خطائی و خلافی مرتكب نشده و همراه اعمال‌شان مورد تأييد نبی مكرم اسلام بوده است، چرا مورد ملامت شيعه هستند؟



🔻 پاسخ:
🔸 اين مطلب ‌كه هيچ‌گونه خطايی از افراد ياد شده سرنزده باشد قابل قبول نيست چرا كه مواردی از خطاهای آن‌ها در منابع تاريخي شيعه و اهل سنّت آمده است؛ نظير فرار از جنگ، اعتراض بر پيامبر، عدم اطاعت از برخي دستورات پيامبر...

🔸 براي مثال: بعد از نزول آيه حرمت #شراب باز هم خليفه اول و دوم اقدام به اين عمل نمودند و حتی ابوبكر در ضمن ميگساری، اشعاری را در سوگ كشته شدگان بدر سرود وقتي خبر آن به پيامبر (ص) رسيد و ايشان خشمگين شدند و #ابوبكر قول داد ديگر چنين نخواهد كرد.

🔸 انس بن مالك در ابن رابطه چنين مي‌گويد، من آن روز ساقی آن گروه (ده نفر) بودم و باده (شراب) انگور و انجير را به هم آميخته بوديم و در ميان ما ابوبكر بود كه مي‌گفتند، وقتی از شراب نوشيد گفت: مادر بكر را با درود خويش خوش‌آمد مي‌گويم ...،

🔸 همچنين در مورد خليفه دوّم ابن ابي الحديد می نويسد، #عمربن_خطاب در صلح حديبيه كه به پيامبر (ص) گفت: آيا تو برای ما نگفتی كه به زودی وارد مكّه خواهيد شد. و آن چنان الفاط و كلمات زشتی بر زبان آورد، كه پيامبر از او پيش ابوبكر گله كرد.

🔸 اما دلائل ملامت شيعه نسبت به خلفاء متعدد است كه مهم‌ترين آن‌ مسئله غصب خلافت می باشد با توجّه به اين‌كه پيامبر بارها و به صراحت در زمان‌ها و مكان‌های مختلف حضرت علی (ع) را به‌عنوان جانشين پس از خود تعيين فرموده بود امّا پس از رحلت پيامبر برخلافت توصيه‌های ایشان عمل شد.

🔸 اما متأسفانه با همه اين توصيه‌ها و صراحت در تعيين جانشين، بعد از رحلت پيامبر (ص) در سقيفه اجتماع كردند و مدعي شدند كه پيامبر جانشيني براي خود تعيين نكرده است، و خودشان، خليفه تعيين كرده و در مسير خلافت انحراف ايجاد نمودند و بسياري از پی آمدهای منفی كه در اثر همين انحراف مسير خلافت، به‌وجود آمد تا منتهی شد به خلافت طلقاء (آزاد شده‌ها: آن كساني كه در فتح مكّه مورد عفو پيامبر واقع شدند.)، و تبديل خلافت به سلطنت و موروثی شدن آن.

🔸 و البته اقدامات ديگری خلفاء در حيات پيامبر (ص) و بعد از حيات پيامبر مرتكب شدند نظير واقعه #يوم_الخميس كه #عمر بعدها در زمان خلافت خودش به ابن عباس گفت: «وقتي پيامبر دوات و كتف خواستند من فهميدم كه مي‌خواهد امارت حضرت علی (ع) را يادآوری كند و لذا من نگذاشتم».

🔸 و حوادث ديگری نظير #غصب #فدك، ايذاء حضرت زهرا عليها السّلام، جلوگيری از ذكر احاديث پيامبر (ص) و عدم اجرای حدود، #تحريف و #بدعت در دين، پناه دادن عناصر مطرود پيامبر نظير حكم بن ابي العاص از سوی خليفه سوم، حيف و ميل كردن بيت المال... از جمله اقداماتی بود كه بعد از رحلت پيامبر انجام دادند و از نقاط ضعف آن‌ها محسوب مي‌شود. و شيعه، آن‌ها را به واسطه اين اقدامات مورد ملامت قرار مي‌دهد.

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3786
.................................
🌐 @shobhe_net
💠 پاسخ به شبهات (#تاریخی)

🔻متن شبهه:
اينكه #متعه (#ازدواج_موقت) را عمر بن خطاب تحريم نموده و تغير سنّت داده است ادعائی بدون دليل است، چرا كه پيامبر (ص) در موارد خاصي مانند جهاد آن را مجاز كرده بود. و بعد هم آن را تحريم نمودند دليلي بر آن وجود ندارد.


🔻پاسخ:
🔸 در اين مورد به دو مطلب بايد پرداخت گردد:
1_ رد ادعاي #نسخ آيه متعه.
2_ رد اين ادعا، كه متعه از سوي #عمربن_خطاب تحريم نشده است.

🔸 اما بخش نخست در قرآن، آيه‌اي مختص به متعه كه در سورة نساء آيه 24 آمده است برخي ادعا مي كنند اين آيه نسخ شده است در حالی كه هيچگاه آيات قرآن با خبر و روايات نمي‌تواند نسخ شود. به گفته امام شافعي؛ «هيچ‌گاه نمي‌توان آيه قرآن را با خبر و روايات نسخ نمود و ناسخ آيات قرآن منحصراً بايد آيه ديگري از قرآن باشد.»

🔸 آن دسته از بزرگان اهل سنت که ادعا دارند، آیه متعه، با آیات طلاق، عده، حرمت و ... نسخ شده است، برای استدلال خود، مبانی کامل و صحیحی ندارد، در لینک زیر، به این ادعاها، به طور مفصل نقد شده است:

🌐 http://shobhe.net/Archives/3760

🔸 اما اينكه ادعا شده است؛ دليلي بر منع #عمر_بن_خطاب از متعه نداريم، سخني بي‌پايه است. چرا كه بسياري از بزرگان اهل سنت به اين مطلب اذعان و تصريح دارند، ما برای روشن شدن مطلب، به تعدادي از آنها اشاره مي‌كنيم.

🔸 1_ از ابی رجاء نقل شده كه مي‌گويد: آيه متعه در كتاب خدا نازل شده و رسول خدا (ص) ما را به انجام آن امر فرمود و آيه‌ای كه آن را نهی و نسخ نموده باشد نازل نشده است و بعداً مردي براي خودش گفت آنچه می خواست.

🔸 2_ در زمان رسول خدا (ص) ما متمتع مي‌شديم و مردی هر آنچه می خواست براي خودش گفت.

🔸 3_ ابي رشد مي‌گويد: ما در زمان رسول خدا (ص) و ابوبكر و نيمی از خلافت عمر #صيغه می كرديم سپس عمر مردم را از آن نهی كرد.

🔸 4_ و گفته خود خليفه دوم كه: «متعتان كانتا علي عهد رسول الله(ص) و أنا انهي عنهما و أعاقب عليهما متعة الحج و متعة النساء».

🔻مطالعه بیشتر+پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/3760
..............................
🌐 @shobhe_net
💠پاسخ به شبهات و شایعات (#تاریخی)

🔻سوال
آیا طبق گفته شیعیان نهم ربیع الاول، سالمرگ عمربن خطاب است؟ در حالی که اهل سنت قتل عمر بن خطاب را در ماه ذی حجه می دانند.


🔻در این مساله دو دیدگاه مطرح شده است:
1_ قتل او در روز #نهم_ربیع الاول اتفاق افتاده است.
2_ اواخر ماه ذی الحجه .

🔹پایگاه تخصصی شبهه قصد دارد در مقاله ای مفصل و طولانی، ادعای اهل سنت مبنی بر قتل #عمر_بن_خطاب در اواخر ماه ذی حجه را رد کند، در ادامه بخشی از این مقاله را مرور می کنیم:

🔸سیوطی در ”تاریخ الخلفاء ” چنین می گوید: «عمر بن خطاب خلافت را از ابی بکر در جمادی الاخر سال ۱۳ هجری گرفت . زهری می گوید : عمر بن خلافت انتخاب شد وقتی ابوبکر از دنیا رفت و آن روز ، ۳ شنبه ، ۸ روز مانده است جمادی الاخر بود . این حدیث را حاکم نیشابوری بیان کرده است»

🔸از طرف دیگر، یعقوبی در ”تاریخ یعقوبی” در مورد مدت زمان خلافت عمر بن خطاب چنین می گوید : «مدت زمان خلافت وی ۱۰ سال و ۸ ماه بود»

🔸پس از طرفی مدعی شدند که عمر بن خطاب در ۸ روز مانده به آخر جمادی الثانی، به خلافت رسید و مدت خلافت او نیز ۱۰ سال و ۸ ماه بوده است و لذا با یک حساب ریاضی آسان می توان فهمید که زمان انتهای خلافت عمر بن خطاب (یعنی زمان قتل وی) از ماه ذی الحجه حداقل تا ۲ ماه تفاوت پیدا می کند یعنی تقریبا روز قتل وی می شود در حدود اواخر ماه صفر و قطعا در ذی الحجه نبوده است.

🔸البته یعقوبی در همان موضع کتابش بیان کرده است که روز به قتل رسیدن عمر در ذی الحجه بوده است – یعنی سخن وی با ادعای ۱۰ سال و ۸ ماه خلافت عمر در تعارض است – و دلیل این امر نیز بخاطر پیروی وی از سخنان مورخین و محدثین است که اصرار بر قتل عمر در ذی الحجه دارند می باشد.

🔻این مقاله را می توانید به صورت کامل در آدرس زیر مطالعه کنید:
🌐 http://shobhe.net/Archives/17
...................................
🌐 @shobhe_net
💠 نقد ادیان و مذاهب (#اهل_سنت)
🔻پاسخ امام جواد (ع) به احادیث جعلی در منابع اهل سنت

🔸نقل شده است که پس از آن که مأمون دخترش را به امام جواد تزویج کرد در مجلسی که مأمون و امام و یحیی بن اکثم و گروه بسیاری در آن حضور داشتند، یحیی عرض کرد: ای پسر رسول خدا! نظر شما درباره روایتی که (در مدارک اهل سنت) نقل شده است: که جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: «یا محمد! خدا به شما سلام می رساند و می گوید: "من از ابوبکر راضی هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضی است؟"». نظر شما درباره این حدیث چیست؟

🔹امام فرمود: «من منکر فضیلت #ابوبکر نیستم، ولی کسی که این خبر را نقل می کند باید خبر دیگری را نیز که پیامبر اسلام در حجة الوداع بیان کرد، از نظر دور ندارد. پیامبر فرمود: کسانی که بر من دروغ می بندند، بسیار شده اند و بعد از من نیز بسیار خواهند بود. هر کس بعمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، آنچه را که با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آنچه را که مخالف کتاب خدا و سنت من بود، رها کنید.»

🔹امام جواد علیه السلام افزود: «این روایت (درباره ابوبکر) با کتاب خدا سازگار نیست، زیرا خداوند فرموده است: "وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ" ما انسان را آفریدیم و می دانیم در دلش چه چیز می گذرد و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم. آیا خشنودی و ناخشنودی ابوبکر بر خدا پوشیده بوده است تا آن را از پیامبر بپرسد؟! این عقلاً محال است.»


🔸یحیی گفت: «روایت شده است که: ابوبکر و عمر در زمین، مانند جبرئیل در آسمان هستند.»

🔹حضرت فرمود: «درباره این حدیث نیز باید دقت شود، زیرا جبرئیل و میکائیل دو فرشته مقرّب درگاه الهی اند و هرگز گناهی از آن دو سر نزده است و لحظه ای از دایره اطاعت خدا خارج نشده اند، ولی ابوبکر و عمر مشرک بوده اند، و هر چند پس از ظهور اسلام مسلمان شده اند، امّا اکثر دوران عمرشان را در شرک و بت پرستی سپری کرده اند، بنابراین محال است که خدا آن دو را به جبرئیل و میکائیل تشبیه کند.»


🔸یحیی گفت: «همچنین روایت شده است که: ابوبکر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند درباره این حدیث چه می گویید؟»

🔹حضرت فرمود: «این روایت نیز محال است که درست باشد، زیرا بهشتیان همگی جوانند و پیری در میان آنان یافت نمی شود (تا ابوبکر و عمر سرور آنان باشند!) این روایت را بنی امیه، در مقابل حدیثی که از پیامبر اسلام(ص) درباره امام حسن و حسین(ع) نقل شده است که حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند ، جعل کرده اند.»


🔸یحیی گفت: «روایت شده است که عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است.»

🔹حضرت فرمود: «این نیز محال است؛ زیرا در بهشت، فرشتگان مقرّب خدا، آدم، محمد(ص) و همه انبیاء و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور #بهشت با نور اینها روشن نمی شود، ولی با نور #عمر روشن می گردد؟!»


🔸یحیی گفت: «روایت شده است که پیامبر فرمود: اگر من به پیامبری مبعوث نمی شدم، حتما عمر مبعوث می شد.»

🔹امام فرمود: «کتاب خدا (قرآن) از این حدیث راست تر است، خدا در کتابش فرموده است: "وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٍ..." به خاطر بیاور هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح... از این آیه صریحا برمی آید که خداوند از پیامبران پیمان گرفته است، در این صورت چگونه ممکن است پیمان خود را تبدیل کند؟ هیچ یک از پیامبران به قدر چشم به هم زدن به خدا شرک نورزیده اند، چگونه خدا کسی را به پیامبری مبعوث می کند که بیشتر عمر خود را با #شرک به خدا سپری کرده است؟! و نیز پیامبر فرمود: در حالی که آدم بین روح و جسد بود (هنوز آفریده نشده بود) من پیامبر شدم.»


🔸باز یحیی گفت: «روایت شده است که پیامبر فرمود: هیچگاه وحی از من قطع نشد، مگر آن که گمان بردم که به خاندان خطاب (پدر عمر) نازل شده است، یعنی نبوّت از من به آنها منتقل شده است.»

🔹حضرت فرمود: «این نیز محال است، زیرا امکان ندارد که پیامبر در نبوّت خود شک کند، خداوند می فرماید: اللَّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلَائِکَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ خداوند از فرشتگان و همچنین از انسانها رسولانی برمی گزیند. (بنابراین، با گزینش الهی، دیگر جای شکی برای پیامبر در باب پیامبری خویش وجود ندارد).»

🔻متن کامل+پی نوشت
🌐 http://shobhe.net/Archives/3467
...................................
🌐 @Shobhe_Net