✅🌻✅
#شعرانگیز
پتو پیچیدهام دورم، در این قندیل تنهایی
و مثل مدرسه در برف، شدم تعطیل تنهایی!
کسی حالی نمیپرسد! تکالیف همه خاموش
شده گوش همه مانوس... به قال و قیل تنهایی
همه گرگ و همه ببر اند؛ به دنبال کمی طعمه!
و من مانند یک موشم؛ به زیر فیل تنهایی...
عصایم مثل یک مار و ... گزنده مثل خودکار و ...
خودم در جوهرم غرقم! خودم در نیل تنهایی!
پتو پیچیدهام دورم؛ هوای زندگی سرد است
درون سفرهام درد است! گلو: زنبیل تنهایی...
خودم چادر زدم در خود! خودم ییلاق و قشلاقم
خودم کوچیدهام از خود... خودم صد ایل تنهایی...
خودم گریه! خودم شانه... خودم صیادم و دانه...
خودم هابیل و این خانه... پر از قابیل تنهایی!!
چه راحت زنده در گورم! چه مختارانه مجبورم
که قبری کندهام دورم خودم! با بیل تنهایی..
#امیر_شکفته
✅ @Sherangiz
#شعرانگیز
پتو پیچیدهام دورم، در این قندیل تنهایی
و مثل مدرسه در برف، شدم تعطیل تنهایی!
کسی حالی نمیپرسد! تکالیف همه خاموش
شده گوش همه مانوس... به قال و قیل تنهایی
همه گرگ و همه ببر اند؛ به دنبال کمی طعمه!
و من مانند یک موشم؛ به زیر فیل تنهایی...
عصایم مثل یک مار و ... گزنده مثل خودکار و ...
خودم در جوهرم غرقم! خودم در نیل تنهایی!
پتو پیچیدهام دورم؛ هوای زندگی سرد است
درون سفرهام درد است! گلو: زنبیل تنهایی...
خودم چادر زدم در خود! خودم ییلاق و قشلاقم
خودم کوچیدهام از خود... خودم صد ایل تنهایی...
خودم گریه! خودم شانه... خودم صیادم و دانه...
خودم هابیل و این خانه... پر از قابیل تنهایی!!
چه راحت زنده در گورم! چه مختارانه مجبورم
که قبری کندهام دورم خودم! با بیل تنهایی..
#امیر_شکفته
✅ @Sherangiz
✅🌻✅
#شعرانگیز
#غزل
من زاده ی شهریورم، هم رنگ پاییزم
زرد و غم انگیزم،ولی از عشق لبریزم
مثل تمام شاعران شهر دلتنگی
از دار تنهایی شعرم حلقه آویزم
من زاده ی شهریورم،انگور تاکستان
در جام زرین نگاهت مهر میریزم
وقتی که نبضم میزند با خاطرات تو
حس میکنم نام تو را در بطن و دهلیزم
پایان من،آغاز فصل سرد بی برگیست
چون روزهای خسته ی آذر، غم انگیزم
من زاده ی شهریورم، من زاده ی دردم
باید به استقبال ماه مهر برخیزم...
#سمانه_عبیری
✅ @Sherangiz
#شعرانگیز
#غزل
من زاده ی شهریورم، هم رنگ پاییزم
زرد و غم انگیزم،ولی از عشق لبریزم
مثل تمام شاعران شهر دلتنگی
از دار تنهایی شعرم حلقه آویزم
من زاده ی شهریورم،انگور تاکستان
در جام زرین نگاهت مهر میریزم
وقتی که نبضم میزند با خاطرات تو
حس میکنم نام تو را در بطن و دهلیزم
پایان من،آغاز فصل سرد بی برگیست
چون روزهای خسته ی آذر، غم انگیزم
من زاده ی شهریورم، من زاده ی دردم
باید به استقبال ماه مهر برخیزم...
#سمانه_عبیری
✅ @Sherangiz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅🌻✅
#شعرانگیز
🌼سلام
🌼صبحتون بخیر
🌼اميدوارم امروز آهنگ زندگیتون
خوش ترین نوا را داشته باشه
🌼سرشار از نغمه های زیبا و دلنواز
✅ @Sherangiz
#شعرانگیز
🌼سلام
🌼صبحتون بخیر
🌼اميدوارم امروز آهنگ زندگیتون
خوش ترین نوا را داشته باشه
🌼سرشار از نغمه های زیبا و دلنواز
✅ @Sherangiz
✅🌻✅
#شعرانگیز
#غزل
دل دادهام بر باد، بر هر چه باداباد
مجنونتر از لیلی، شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیرهی دودی، از دودمان باد
آب از تو توفان شد، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش، در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد، کاهی به دست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد، بوی تو می آید
تنها تو می مانی، ما می رویم از یاد!
#قیصر_امین_پور
✅ @Sherangiz
#شعرانگیز
#غزل
دل دادهام بر باد، بر هر چه باداباد
مجنونتر از لیلی، شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیرهی دودی، از دودمان باد
آب از تو توفان شد، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش، در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد، کاهی به دست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد، بوی تو می آید
تنها تو می مانی، ما می رویم از یاد!
#قیصر_امین_پور
✅ @Sherangiz
✅🌻✅
#شعرانگیز
#غزل
گلپونههای وحشی، این جا ثمر ندارد!
شبهای این بیابان، میلِ سحر ندارد!
هر گوشهای ازین شهر، تاراجِ نیکنامی ست؛
بنبستهای این جا، دروازه، در ندارد!
دل کندم و نرفتند از کوچههای این شهر...
این خاطراتِ خسته، خیری به بر ندارد!
از این خزانِ خاموش، با برگریز رفتم؛
بعد از شما، زمستان، لطف دگر ندارد!
خاموشیات مرا بُرد تا گویشِ سکوتم؛
این شعرهای مسکوت، قصدِ خطر ندارد!
دستم دراز سویت، دستِ دگر گرفتی؛
این پرسشِ دو دستم، پاسخ مگر ندارد؟!
این ایستگاهِ متروک، سوتیِ روزگارست؛
چمدانِ خالیِ من، قصدِ سفر ندارد!
هر صحنهای که دیدم از ریلهای برفی...
دست از سرِ نگاهم، یک عمر برندارد...!
#محمد_صفرپور
✅ @Sherangiz
#شعرانگیز
#غزل
گلپونههای وحشی، این جا ثمر ندارد!
شبهای این بیابان، میلِ سحر ندارد!
هر گوشهای ازین شهر، تاراجِ نیکنامی ست؛
بنبستهای این جا، دروازه، در ندارد!
دل کندم و نرفتند از کوچههای این شهر...
این خاطراتِ خسته، خیری به بر ندارد!
از این خزانِ خاموش، با برگریز رفتم؛
بعد از شما، زمستان، لطف دگر ندارد!
خاموشیات مرا بُرد تا گویشِ سکوتم؛
این شعرهای مسکوت، قصدِ خطر ندارد!
دستم دراز سویت، دستِ دگر گرفتی؛
این پرسشِ دو دستم، پاسخ مگر ندارد؟!
این ایستگاهِ متروک، سوتیِ روزگارست؛
چمدانِ خالیِ من، قصدِ سفر ندارد!
هر صحنهای که دیدم از ریلهای برفی...
دست از سرِ نگاهم، یک عمر برندارد...!
#محمد_صفرپور
✅ @Sherangiz
✅🌻✅
#شعرانگیز
#غزل
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقیبان کمین کرده عقب میماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
مادرم بعد تو هی حال مرا میپرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
#کاظم_بهمنی
✅ @Sherangiz
#شعرانگیز
#غزل
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقیبان کمین کرده عقب میماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
مادرم بعد تو هی حال مرا میپرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
#کاظم_بهمنی
✅ @Sherangiz
✅🌻✅
#شعرانگیز
#شعر نو
بیست و هفتم شهریور روز شعر و ادب پارسی گرامی باد!
به همین بهانه و سالروز درگذشت استاد #شهریار ، شعری بخوانیم به قلم #فریدون_مشیری که در آذرماه سالی که شهریار از دنیا رفت سروده شده است.
🔸 #ای_وای_شهریار
در نیمه های قرنِ بشرسوزان!
در انفجار دائم باروت،
در بوته زار ِ انسان،
در ازدحام وحشت و سرسام،
سرگشته و هراسان
میخوانـد!
*
می خواند، با صدای حزینش؛
می خواست تا "صدایِ خدا" را
در جان ِ مردمان بنشانَد
نامردمِ سیهدلِ بدکار را، مگر
در راهِ مردمی بکشانَد...
*
می رفت و با صدای حزینش
میخواند:
-در اصل، یک درخت کهن، «آدم»
از بهشت،
آورد در زمین و درین پهندشت کِـشت!
ما شاخهی درخت خداییم.
چون برگ و بار ِ ماست ز یک ریشه و تبار!
هر یک تبر به دست چراییم؟
*
این آتش، ای شگفت،
در مردم ِ زمانهی او در نمیگرفت!
آزرده و شکسته،
گریان و نا امید
می رفت و با نوای حزیبنش
می خواند:
-«گوش ِ زمین به نالهی من نیست آشنا،
من طایر شکسته پر آسمانیام.
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند؛
چون میکنند با غم ِ بیهمزبانی ام!»
*
دنبالِ همزبان،
می گشت...
اما نه «با چراغ»
نه بر «گرد ِ شهر»، آه
با کوله بار ِ اندوه،
با کوه حرف میزد!
با کوه:
- حیدر بابا سلام!
فرزند ِ شاعرِ تو به سوی تو آمدهست.
با چشم ِ اشکبار
-غم روی غم گذاشته- عمریست، شهریار
من با تو دردِ خویش بیان میکنم، تو نیز
برگیر این پیام و از آن قلهی بلند
پرواز ده!
که در همه آفاق بشنوند:
-«ای کاش، جغد نیز،
در این جهان ننالد،
از تنگی قفس»
این جا، ولی نه جغد، که شیریست دردمند
افتاده در کمند!
پیوسته می خروشد، در تنگنای دام،
وز خلقِ بیمروتِ بی درد؛
یک ذره، مهر و رحم، طلب میکند مدام!
*
می رفت و با صدای حزینش،
می خواند
-« دیگر مزن دم از "وطن من"،
وز "کیش من" مگوی به هر جمع و انجمن
بس کن حدیث مسلم و ترسا را،
در چشم من، "محبت: مذهب"
"جهان: وطن"
*
درکوچه باغ ِ "عشق"
می رفت و با صدای حزینش،
می خواند:
-«گاهی گر از ملالِ محبت برانمت،
دوری چنان مکن که به شیون بخوانمت
پیوندِ جان جداشدنی نیست ماه من،
تن نیستی که جان دهم و وا رهانمت»
***
زین پیش، گشتهاند به گردِ غزل، بسی
این مایه سوز ِ عشق نبودهست در کسی!
می رفت...
تا مرگ ِ نابکار، سر راه او گرفت!
تا ناگهان، صدای حزینش،
این بغض سال ها،
این بغض دردهای گران، در گلو گرفت!
در نیمههای قرن ِ بشرسوزان
اشکِ مجسمی بود،
در چشمِ روزگار.
جان مایهی محبت و رقت...
ای وای!
شهریار....!
#فریدون_مشیری
از دفتر #لحظه_ها_و_احساس
آذرماه 1367
✅ @Sherangiz
#شعرانگیز
#شعر نو
بیست و هفتم شهریور روز شعر و ادب پارسی گرامی باد!
به همین بهانه و سالروز درگذشت استاد #شهریار ، شعری بخوانیم به قلم #فریدون_مشیری که در آذرماه سالی که شهریار از دنیا رفت سروده شده است.
🔸 #ای_وای_شهریار
در نیمه های قرنِ بشرسوزان!
در انفجار دائم باروت،
در بوته زار ِ انسان،
در ازدحام وحشت و سرسام،
سرگشته و هراسان
میخوانـد!
*
می خواند، با صدای حزینش؛
می خواست تا "صدایِ خدا" را
در جان ِ مردمان بنشانَد
نامردمِ سیهدلِ بدکار را، مگر
در راهِ مردمی بکشانَد...
*
می رفت و با صدای حزینش
میخواند:
-در اصل، یک درخت کهن، «آدم»
از بهشت،
آورد در زمین و درین پهندشت کِـشت!
ما شاخهی درخت خداییم.
چون برگ و بار ِ ماست ز یک ریشه و تبار!
هر یک تبر به دست چراییم؟
*
این آتش، ای شگفت،
در مردم ِ زمانهی او در نمیگرفت!
آزرده و شکسته،
گریان و نا امید
می رفت و با نوای حزیبنش
می خواند:
-«گوش ِ زمین به نالهی من نیست آشنا،
من طایر شکسته پر آسمانیام.
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند؛
چون میکنند با غم ِ بیهمزبانی ام!»
*
دنبالِ همزبان،
می گشت...
اما نه «با چراغ»
نه بر «گرد ِ شهر»، آه
با کوله بار ِ اندوه،
با کوه حرف میزد!
با کوه:
- حیدر بابا سلام!
فرزند ِ شاعرِ تو به سوی تو آمدهست.
با چشم ِ اشکبار
-غم روی غم گذاشته- عمریست، شهریار
من با تو دردِ خویش بیان میکنم، تو نیز
برگیر این پیام و از آن قلهی بلند
پرواز ده!
که در همه آفاق بشنوند:
-«ای کاش، جغد نیز،
در این جهان ننالد،
از تنگی قفس»
این جا، ولی نه جغد، که شیریست دردمند
افتاده در کمند!
پیوسته می خروشد، در تنگنای دام،
وز خلقِ بیمروتِ بی درد؛
یک ذره، مهر و رحم، طلب میکند مدام!
*
می رفت و با صدای حزینش،
می خواند
-« دیگر مزن دم از "وطن من"،
وز "کیش من" مگوی به هر جمع و انجمن
بس کن حدیث مسلم و ترسا را،
در چشم من، "محبت: مذهب"
"جهان: وطن"
*
درکوچه باغ ِ "عشق"
می رفت و با صدای حزینش،
می خواند:
-«گاهی گر از ملالِ محبت برانمت،
دوری چنان مکن که به شیون بخوانمت
پیوندِ جان جداشدنی نیست ماه من،
تن نیستی که جان دهم و وا رهانمت»
***
زین پیش، گشتهاند به گردِ غزل، بسی
این مایه سوز ِ عشق نبودهست در کسی!
می رفت...
تا مرگ ِ نابکار، سر راه او گرفت!
تا ناگهان، صدای حزینش،
این بغض سال ها،
این بغض دردهای گران، در گلو گرفت!
در نیمههای قرن ِ بشرسوزان
اشکِ مجسمی بود،
در چشمِ روزگار.
جان مایهی محبت و رقت...
ای وای!
شهریار....!
#فریدون_مشیری
از دفتر #لحظه_ها_و_احساس
آذرماه 1367
✅ @Sherangiz
✅🍁✅
#شعرانگیز
#دلنوشته
آخ پاییز امدی
آه .... که امسال چقدر دل تنگت بودم،
همانند روزهای اخر زمستان که برای بهار بیقرارم ،برای آمدنت ....
این روزها برای آمدنت، چه لحظه شماریها کردم.
در و پنجره ها را بستم.پرده ها را کشیدم. و در کنج تنهایی خود خلوت کردم .
آخ پاییز امدی...
که چه دلتنگم اما نمی دانم دلتنگ تو، یا دلتنگ او...
دلتنگ اولین نگاه شرمگینش،اولین لبخند زیبایش...
آه نمی دانی ای پاییز هر سال با آمدنت چه سنگینی در قلب دردمند من به ارمغان می اوری .
اخر به تکرار سال پیش در اولین جایگاه قرارمان در همان زمان ساعت ها به انتطار مینشینم ...
اما نمی دانم این هیجان درون از پس تکرار خاطره ها در جستجوی چیست؟
مگر میشود یاد کسی که، سالها تو را ترک کرده به وجد اورد.
و چه پوچ و غمبار در انتظار برگهای رنگین کمان پاییزی کلبه ی خاطراتمان را تزیین کردم...
ومن می دانم:
« که تو هرگز نخواهی امد »
#اکرم_زنگنه
✅ @Sherangiz
#شعرانگیز
#دلنوشته
آخ پاییز امدی
آه .... که امسال چقدر دل تنگت بودم،
همانند روزهای اخر زمستان که برای بهار بیقرارم ،برای آمدنت ....
این روزها برای آمدنت، چه لحظه شماریها کردم.
در و پنجره ها را بستم.پرده ها را کشیدم. و در کنج تنهایی خود خلوت کردم .
آخ پاییز امدی...
که چه دلتنگم اما نمی دانم دلتنگ تو، یا دلتنگ او...
دلتنگ اولین نگاه شرمگینش،اولین لبخند زیبایش...
آه نمی دانی ای پاییز هر سال با آمدنت چه سنگینی در قلب دردمند من به ارمغان می اوری .
اخر به تکرار سال پیش در اولین جایگاه قرارمان در همان زمان ساعت ها به انتطار مینشینم ...
اما نمی دانم این هیجان درون از پس تکرار خاطره ها در جستجوی چیست؟
مگر میشود یاد کسی که، سالها تو را ترک کرده به وجد اورد.
و چه پوچ و غمبار در انتظار برگهای رنگین کمان پاییزی کلبه ی خاطراتمان را تزیین کردم...
ومن می دانم:
« که تو هرگز نخواهی امد »
#اکرم_زنگنه
✅ @Sherangiz
✅🍁✅
#شعرانگیز
#غزل
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشوی، نه تاب سخن داریم
•آوار پریشانيست، رو سویِ چه بگریزیم؟!
هنگامهي حیرانيست، خود را به که بسپاریم؟!
•تشویشِ هزار "آیا"، وسواسِ هزار "اما"
کوریم و نميبینیم، ورنه همه بیماریم
•دورانِ شکوهِ باغ، از خاطرمان رفتهست
امروز که صف در صف خشکیده و بی باریم
•دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم، اَبریم و نميباریم
•ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب!
گفتند که بیدارید؟! گفتیم که بیداریم
•من راهِ تو را بسته، تو راهِ مرا بسته
امیدِّ رهایی نیست؛ وقتی همه دیواریم...
#حسین_منزوی
https://t.me/joinchat/AAAAADu0lodflisNlN4bIQ
#شعرانگیز
#غزل
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشوی، نه تاب سخن داریم
•آوار پریشانيست، رو سویِ چه بگریزیم؟!
هنگامهي حیرانيست، خود را به که بسپاریم؟!
•تشویشِ هزار "آیا"، وسواسِ هزار "اما"
کوریم و نميبینیم، ورنه همه بیماریم
•دورانِ شکوهِ باغ، از خاطرمان رفتهست
امروز که صف در صف خشکیده و بی باریم
•دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم، اَبریم و نميباریم
•ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب!
گفتند که بیدارید؟! گفتیم که بیداریم
•من راهِ تو را بسته، تو راهِ مرا بسته
امیدِّ رهایی نیست؛ وقتی همه دیواریم...
#حسین_منزوی
https://t.me/joinchat/AAAAADu0lodflisNlN4bIQ
Telegram
شِعراَنگیز | sherangiz
کتاب های صوتی
فایل های مناسبتی
دکلمه های مناسبتی
وبسایت:
WWW.SHERANGIZ.COM
مدیریت و سفارشات
@Younes_M
پشتیبانی 24 ساعته :
09915819830
ایمیل:
sherangiz1@gmail.com
با ما باشید با شعرانگیزترین کانال تلگرام
فایل های مناسبتی
دکلمه های مناسبتی
وبسایت:
WWW.SHERANGIZ.COM
مدیریت و سفارشات
@Younes_M
پشتیبانی 24 ساعته :
09915819830
ایمیل:
sherangiz1@gmail.com
با ما باشید با شعرانگیزترین کانال تلگرام
✅🍁✅
#شعرانگیز
#غزل
رو به روی پنجره دیوار باشد بهتر است
بین ما این فاصله "بسیار" باشد بهتر است
من به دنبال کسی بودم که "دلسوزی" کند
همدمم این روزها سیگار باشد بهتر است
من نگفتم آنچه حلاج از تو دید و فاش کرد
سرنوشت "رازداری"، دار باشد بهتر است!
خانه بیچاره ای که سرنوشتش زلزله است
از همان روز نخست آوار باشد بهتر است
گاه نفرت حاصلش عشق است، این را درک کن
گاه اگر از تو دلم بیزار باشد بهتر است
#حسین_زحمتکش
https://t.me/joinchat/AAAAADu0lodflisNlN4bIQ
#شعرانگیز
#غزل
رو به روی پنجره دیوار باشد بهتر است
بین ما این فاصله "بسیار" باشد بهتر است
من به دنبال کسی بودم که "دلسوزی" کند
همدمم این روزها سیگار باشد بهتر است
من نگفتم آنچه حلاج از تو دید و فاش کرد
سرنوشت "رازداری"، دار باشد بهتر است!
خانه بیچاره ای که سرنوشتش زلزله است
از همان روز نخست آوار باشد بهتر است
گاه نفرت حاصلش عشق است، این را درک کن
گاه اگر از تو دلم بیزار باشد بهتر است
#حسین_زحمتکش
https://t.me/joinchat/AAAAADu0lodflisNlN4bIQ
Telegram
شِعراَنگیز | sherangiz
کتاب های صوتی
فایل های مناسبتی
دکلمه های مناسبتی
وبسایت:
WWW.SHERANGIZ.COM
مدیریت و سفارشات
@Younes_M
پشتیبانی 24 ساعته :
09915819830
ایمیل:
sherangiz1@gmail.com
با ما باشید با شعرانگیزترین کانال تلگرام
فایل های مناسبتی
دکلمه های مناسبتی
وبسایت:
WWW.SHERANGIZ.COM
مدیریت و سفارشات
@Younes_M
پشتیبانی 24 ساعته :
09915819830
ایمیل:
sherangiz1@gmail.com
با ما باشید با شعرانگیزترین کانال تلگرام
#تک_بیت_ناب
#شعرانگیز
عشقِ دگران بگردد از حال به حال
عشق من و معشوقِ مرا نیست زوال
#مولانا
https://t.me/joinchat/AAAAADu0lodflisNlN4bIQ
#شعرانگیز
عشقِ دگران بگردد از حال به حال
عشق من و معشوقِ مرا نیست زوال
#مولانا
https://t.me/joinchat/AAAAADu0lodflisNlN4bIQ
Telegram
شِعراَنگیز | sherangiz
کتاب های صوتی
فایل های مناسبتی
دکلمه های مناسبتی
وبسایت:
WWW.SHERANGIZ.COM
مدیریت و سفارشات
@Younes_M
پشتیبانی 24 ساعته :
09915819830
ایمیل:
sherangiz1@gmail.com
با ما باشید با شعرانگیزترین کانال تلگرام
فایل های مناسبتی
دکلمه های مناسبتی
وبسایت:
WWW.SHERANGIZ.COM
مدیریت و سفارشات
@Younes_M
پشتیبانی 24 ساعته :
09915819830
ایمیل:
sherangiz1@gmail.com
با ما باشید با شعرانگیزترین کانال تلگرام
کتاب را که باز میکنی
دو بال ِ یک پرنده را گشودهای
پرندهای که از زمین
تو را به شهرهای دور
تو را به باغهای نور میبرد
ز هرکجا که بگذرد
به ارمغانی از خرد
به خانهی تو روشنی میآورد.
گشوده باد بالهای مهر او
که جاودانه بر فراز میپرد...
فریدون_مشیری
@sherangiz
#شعرانگیز #کتاب #کتاب_صوتی #روز_جهانی_کتاب #یار_مهربان #book
دو بال ِ یک پرنده را گشودهای
پرندهای که از زمین
تو را به شهرهای دور
تو را به باغهای نور میبرد
ز هرکجا که بگذرد
به ارمغانی از خرد
به خانهی تو روشنی میآورد.
گشوده باد بالهای مهر او
که جاودانه بر فراز میپرد...
فریدون_مشیری
@sherangiz
#شعرانگیز #کتاب #کتاب_صوتی #روز_جهانی_کتاب #یار_مهربان #book
سرگرم بیت اولم بودم که ناگاه
او آمد و وزن و ردیفم را به هم زد
چیزی نمی فهمیدم از حس درونش
تا اینکه حرف عاشقی را با دلم زد
محمد میر زازاده ارانی
@sherangiz
#شعر
#شعرانگیز
او آمد و وزن و ردیفم را به هم زد
چیزی نمی فهمیدم از حس درونش
تا اینکه حرف عاشقی را با دلم زد
محمد میر زازاده ارانی
@sherangiz
#شعر
#شعرانگیز
https://www.instagram.com/p/Bt3e7y5gTtn/
کلیپ تولد آرتین کوچولو
شما هم می تونید با سفارش کلیپ تولد یه هدیه ماندگار و زیبا برای فرزندتون داشته باشید.
.
جهت سفارش دکلمه می تونید از طریق دایرکت اینستاگرام و یا تلگرام اقدام نمایید... https://t.me/sherangiz
.
www.sherangiz.com
.....
#شعرانگیز #سفارش_دکلمه #دکلمه_مناسبتی #تولد #ولنتاین #عشق #دکلمه_احساسی #کلیپ_تولد #تولد #تولدت_مبارک #شعر #کادو #هدیه #بهترین_کادو #کادو_تولد #بهترین_کادو_تولد #سفارش_کادو #تهران #شیراز #تبریز #اصفهان #روز_عشاق #روز_عشق #happy_birthday #birthday #sherangiz
کلیپ تولد آرتین کوچولو
شما هم می تونید با سفارش کلیپ تولد یه هدیه ماندگار و زیبا برای فرزندتون داشته باشید.
.
جهت سفارش دکلمه می تونید از طریق دایرکت اینستاگرام و یا تلگرام اقدام نمایید... https://t.me/sherangiz
.
www.sherangiz.com
.....
#شعرانگیز #سفارش_دکلمه #دکلمه_مناسبتی #تولد #ولنتاین #عشق #دکلمه_احساسی #کلیپ_تولد #تولد #تولدت_مبارک #شعر #کادو #هدیه #بهترین_کادو #کادو_تولد #بهترین_کادو_تولد #سفارش_کادو #تهران #شیراز #تبریز #اصفهان #روز_عشاق #روز_عشق #happy_birthday #birthday #sherangiz
Instagram
شعرانگیز | SHERANGIZ
کلیپ تولد آرتین کوچولو شما هم می تونید با سفارش کلیپ تولد یه هدیه ماندگار و زیبا برای فرزندتون داشته باشید. . جهت سفارش دکلمه می تونید از طریق دایرکت اینستاگرام و یا تلگرام اقدام نمایید... https://t.me/sherangiz . www.sherangiz.com ..... #شعرانگیز #سفارش_دکلمه…
دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
روز معلم ، روز نور و روشنایی مبارک باد🌾🌺
#شعرانگیز
@SHERANGIZ
میهن خویش را کنیم آباد
روز معلم ، روز نور و روشنایی مبارک باد🌾🌺
#شعرانگیز
@SHERANGIZ
خوشا شیراز و وضع بیمثالش خداوندا نگه دار از زوالش
#خافظ_شیرازی
پانزدهم اردیبهشت، روز شیراز گرامی باد 🌹
#شیراز
#شعرانگیز
@sherangiz
#خافظ_شیرازی
پانزدهم اردیبهشت، روز شیراز گرامی باد 🌹
#شیراز
#شعرانگیز
@sherangiz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همیشه عشق برایمان انتهای قله ای شگفت است
آنجا که رفتنش شاید رسیدنی نداشته باشد
وادی به وادی درد و رنج در راه است
از طلب و توبه و استغنا تا قاف ع ش ق
خیلی ها طالب رسیدن به بی کرانگی حقیقی عشقند اما چه کسی می تواند تاب بیاورد تا یافتن سیمرغِ وجود خویشتن؟
تا اینکه محبت را به انتها برساند و سرافراز به اوج قله برسد، انجا که تعلقی نیست و جان را باید کنارگذاشت و همه چیز «او» بشود....
#شعرانگیز
@sherangiz
_____________
sherangiz.com
آنجا که رفتنش شاید رسیدنی نداشته باشد
وادی به وادی درد و رنج در راه است
از طلب و توبه و استغنا تا قاف ع ش ق
خیلی ها طالب رسیدن به بی کرانگی حقیقی عشقند اما چه کسی می تواند تاب بیاورد تا یافتن سیمرغِ وجود خویشتن؟
تا اینکه محبت را به انتها برساند و سرافراز به اوج قله برسد، انجا که تعلقی نیست و جان را باید کنارگذاشت و همه چیز «او» بشود....
#شعرانگیز
@sherangiz
_____________
sherangiz.com
🔴توصیه های تغذیه ای برای پیشگیری از ابتلا به بیماری های تنفسی و کرونا ویروس.
🔹در خانه می مانیم تا بهار قشنگتری داشته باشیم.
✅ #شعرانگیز👇
✅ @sherangiz ✅
🔹در خانه می مانیم تا بهار قشنگتری داشته باشیم.
✅ #شعرانگیز👇
✅ @sherangiz ✅