مجموعه کامل آثار #بکمن
#بریت_ماری_اینجا_بود #مردي_به_نامه_اوه #مردی_به_نام_اوه #فردریک_بکمن #فردریک_بکمان #نشر_نون #ادبیات_سوئد #فرناز_تيمورازف
#کتاب#کتابخانه#کتابخوار#کتاب_باز #کتابدونی #مادربزرگ_سلام_مى_رساند_و_مى_گويد_متاسف_است #بریت_ماری_این_جا_بود #کتاب_هدیه_بدهیم #کتاب_خوب #فوتبال #کتاب #نیلوفر_خوش_زبان #و_هرروزصبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می_شود #عیدانه_کتاب #الهام_رعایی #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است
https://instagram.com/p/BUj2qqTFe03/
@noonbook
#بریت_ماری_اینجا_بود #مردي_به_نامه_اوه #مردی_به_نام_اوه #فردریک_بکمن #فردریک_بکمان #نشر_نون #ادبیات_سوئد #فرناز_تيمورازف
#کتاب#کتابخانه#کتابخوار#کتاب_باز #کتابدونی #مادربزرگ_سلام_مى_رساند_و_مى_گويد_متاسف_است #بریت_ماری_این_جا_بود #کتاب_هدیه_بدهیم #کتاب_خوب #فوتبال #کتاب #نیلوفر_خوش_زبان #و_هرروزصبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می_شود #عیدانه_کتاب #الهام_رعایی #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است
https://instagram.com/p/BUj2qqTFe03/
@noonbook
Instagram
NOONBOOK .::. نشر نون
مجموعة کامل آثار #بکمن #بریت_ماری_اینجا_بود #مردي_به_نامه_اوه #مردی_به_نام_اوه #فردریک_بکمن #فردریک_بکمان #نشر_نون #ادبیات_سوئد #فرناز_تيمورازف #کتاب#کتابخانه#کتابخوار#کتاب_باز #کتابدونی #مادربزرگ_سلام_مى_رساند_و_مى_گويد_متاسف_است #بریت_ماری_این_جا_بود #کتاب_هدیه_بدهیم…
Forwarded from شهرکتاب بوستان
#پیشنهاد_خواندنی_شهرکتاب_بوستان
📚 مردی که دو پای چپ داشت
✏️ #پی_جی_وودهاوس
📝 #نیلوفر_خوش_زبان
نشر نون
@BoostanBookCity
📚 مردی که دو پای چپ داشت
✏️ #پی_جی_وودهاوس
📝 #نیلوفر_خوش_زبان
نشر نون
@BoostanBookCity
NOONBOOK :: نشر نون
#پیشنهاد_خواندنی_شهرکتاب_بوستان 📚 مردی که دو پای چپ داشت ✏️ #پی_جی_وودهاوس 📝 #نیلوفر_خوش_زبان نشر نون @BoostanBookCity
#پیشنهاد_خواندنی_شهرکتاب_بوستان
📚 مردی که دو پای چپ داشت
✏️ #پی_جی_وودهاوس
📝 #نیلوفر_خوش_زبان
نشر نون
مجموعه داستان «مردی که دو پای چپ داشت» مجموعهای از سیزده داستان طنز از داستاننویس و طنزپرداز انگلیسی «پی. جی. وودهاوس» است که طی هفت دهه زندگی، چندین رمان، مجموعه داستان و نمایشنامه موزیکال نوشت و بسیاری را با نوشتههایش به خنده واداشت.
سر پلام گرِنویل وودهاوس چندین رمان، مجموعه داستان کوتاه و نمایشنامهی موزیکال در کارنامهی بالغ بر هفتاد سال نویسندگی خود دارد و او را یکی از بزرگترین طنزپردازان قرن بیستم میلادی میدانند.
وودهاوس نخستین داستاناش را در ۱۹سالگی منتشر کرد و تا آخرین روز حیات دست از نوشتن برنداشت. با اینکه اغلب داستانهای وودهاوس در فضای انگلستان میگذرد، خود او بیشتر عمرش را در امریکا سپری کرد و به تبع آن، از نیویورک و هالیوود به عنوان زمینة بعضی از رمانها و داستانهای کوتاهاش بهره گرفت. خودش معتقد بود یکی از عواملی که باعث طنزآمیز بودن نوشتههایش میشود نوع نگاهاش به زندگی است: «اگر زندگی را ساده بگیرید، همهچیز را خندهدار خواهید یافت. شاید به این خاطر که اینطور به دنیا آمدهاید.»
وودهاوس نویسندة پرکاری بود و بین سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۴۷ بیش از نود کتاب شامل چهل نمایشنامه، دویست داستان کوتاه و تعدادی نوشته دیگر به چاپ رساند. او مورد ستایش بسیاری از نویسندگان همعصرش، مانند جورج اورول، مکس بیربام، رادیارد کیپلینگ و اِی. هاوسمن بوده و «مردی که دو پای چپ داشت» از آثار شاخص او به شما میآید. داستانهای این مجموعه را میتوان جزو آثار مطرح طنز دنیا به شمار آورد که نویسنده و شخصیتهایش هنوز در ایران آنچنان معرفی نشدهاند.
«بیل، سگ شکاری»، آزاد کردن گاسی جوان»، «تعطیلات ویلتون»، ملاقات با مرد خجالتی»، ورود به اجتماع»، «در گایزنهامر»، «مَک چگونه مَک شد»، «سیاه، رنگ شانس»، «عاشقانة یک پلیس زشت» و «دریای فتنه و آشوب» از داستانهای این مجموعه داستان طنز هستند.
از سال ۲۰۰۰ تا کنون، هر ساله جایزه وودهاوس به بهترین اثر طنزآمیز سال تعلق میگیرد. این جایزه تنها جایزة ادبی بریتانیا در زمیه آثار طنز و کمیک به شمار میرود.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
«شگفتانگیزترین شب زندگیام آن شبی بود که ویلتون من را محرم راز خود دانست. اینکه چرا از بین همه من را انتخاب کرد، نمیدانم. ترجیح میدهم فکر کنم چون آن شب تنها بودیم، من و ویلتون، در آن حال و هوای روحی خاص که آدم یا باید سفرة دلش را پیش یک نفر باز کند و یا از درد بترکد؛ و ویلتون از بین این دو گزینة لعنتی، اولی را انتخاب کرد. توی ماجراهای عشقی، قویترین آدمها معمولاً سستترین و بیدل و جرأتترینها از آب درمیآیند. ویلتون سیزده تا وزنه را یکجا میزد و ماهیچههایش به کابلهای فلزی میماند، اما در آن شرایط بحرانی اگر یک تخممرغ آبپز جای او بود قطعاً شهامت بیشتری از خودش نشان میداد. ویلتون رقتانگیز بود.»
@noonbook
📚 مردی که دو پای چپ داشت
✏️ #پی_جی_وودهاوس
📝 #نیلوفر_خوش_زبان
نشر نون
مجموعه داستان «مردی که دو پای چپ داشت» مجموعهای از سیزده داستان طنز از داستاننویس و طنزپرداز انگلیسی «پی. جی. وودهاوس» است که طی هفت دهه زندگی، چندین رمان، مجموعه داستان و نمایشنامه موزیکال نوشت و بسیاری را با نوشتههایش به خنده واداشت.
سر پلام گرِنویل وودهاوس چندین رمان، مجموعه داستان کوتاه و نمایشنامهی موزیکال در کارنامهی بالغ بر هفتاد سال نویسندگی خود دارد و او را یکی از بزرگترین طنزپردازان قرن بیستم میلادی میدانند.
وودهاوس نخستین داستاناش را در ۱۹سالگی منتشر کرد و تا آخرین روز حیات دست از نوشتن برنداشت. با اینکه اغلب داستانهای وودهاوس در فضای انگلستان میگذرد، خود او بیشتر عمرش را در امریکا سپری کرد و به تبع آن، از نیویورک و هالیوود به عنوان زمینة بعضی از رمانها و داستانهای کوتاهاش بهره گرفت. خودش معتقد بود یکی از عواملی که باعث طنزآمیز بودن نوشتههایش میشود نوع نگاهاش به زندگی است: «اگر زندگی را ساده بگیرید، همهچیز را خندهدار خواهید یافت. شاید به این خاطر که اینطور به دنیا آمدهاید.»
وودهاوس نویسندة پرکاری بود و بین سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۴۷ بیش از نود کتاب شامل چهل نمایشنامه، دویست داستان کوتاه و تعدادی نوشته دیگر به چاپ رساند. او مورد ستایش بسیاری از نویسندگان همعصرش، مانند جورج اورول، مکس بیربام، رادیارد کیپلینگ و اِی. هاوسمن بوده و «مردی که دو پای چپ داشت» از آثار شاخص او به شما میآید. داستانهای این مجموعه را میتوان جزو آثار مطرح طنز دنیا به شمار آورد که نویسنده و شخصیتهایش هنوز در ایران آنچنان معرفی نشدهاند.
«بیل، سگ شکاری»، آزاد کردن گاسی جوان»، «تعطیلات ویلتون»، ملاقات با مرد خجالتی»، ورود به اجتماع»، «در گایزنهامر»، «مَک چگونه مَک شد»، «سیاه، رنگ شانس»، «عاشقانة یک پلیس زشت» و «دریای فتنه و آشوب» از داستانهای این مجموعه داستان طنز هستند.
از سال ۲۰۰۰ تا کنون، هر ساله جایزه وودهاوس به بهترین اثر طنزآمیز سال تعلق میگیرد. این جایزه تنها جایزة ادبی بریتانیا در زمیه آثار طنز و کمیک به شمار میرود.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
«شگفتانگیزترین شب زندگیام آن شبی بود که ویلتون من را محرم راز خود دانست. اینکه چرا از بین همه من را انتخاب کرد، نمیدانم. ترجیح میدهم فکر کنم چون آن شب تنها بودیم، من و ویلتون، در آن حال و هوای روحی خاص که آدم یا باید سفرة دلش را پیش یک نفر باز کند و یا از درد بترکد؛ و ویلتون از بین این دو گزینة لعنتی، اولی را انتخاب کرد. توی ماجراهای عشقی، قویترین آدمها معمولاً سستترین و بیدل و جرأتترینها از آب درمیآیند. ویلتون سیزده تا وزنه را یکجا میزد و ماهیچههایش به کابلهای فلزی میماند، اما در آن شرایط بحرانی اگر یک تخممرغ آبپز جای او بود قطعاً شهامت بیشتری از خودش نشان میداد. ویلتون رقتانگیز بود.»
@noonbook
دلبریکردن مثل ماهیگیریست، ماهی یا به قلابت گیر میکند یا نه. اما پیشنهاد دادن اولین قدم در جوش دادن یک معامله است.
#ماشين_تحرير_عجیب
#تام_هنكس
#نیلوفر_خوش_زبان
#نشر_نون
@NOONBOOK
#ماشين_تحرير_عجیب
#تام_هنكس
#نیلوفر_خوش_زبان
#نشر_نون
@NOONBOOK
«مردی که دو پای چپ داشت»
طنز مکتوب انگلیسی با وودهاوس شناخته میشود. نویسندهای که پرکار است و داستانهای طنزش همیشه ابتدا در مطبوعات منتشر میشدند و دستاویز خوبی برای #طنزپردازان شفاهی گفتاری و یا #استنداپ بودهاست.
«مردی که دو پای چپ داشت» اثری از پی.جی.وودهاوس نویسنده و طنز پرداز انگلیسی است که در سال 1917 میلادی منتشر شد و مجموعه ای است که بصورت داستان های کوتاه ارائه گردیده است. کتاب مردی که دو پای چپ داشت در 13 داستان خوانندگان را مجذوب خود می کند. اغلب داستان های وودهاوس در فضای انگلستان می گذرد، گفته هایش عموما طنزآمیز و غیرسیاسی بود، او نویسنده پر کاری بود و بین سال های 1902 تا 1947 بیش از نود کتاب شامل چهل نمایشنامه، دویست داستان کوتاه و تعدادی نوشته دیگر به چاپ رساند. کتاب با ترجمه نیلوفر خوش زبان به زبان پارسی برگردانده شده است.
#مردی_که_دو_پای_چپ_داشت #طنز #داستان #ترجمه #نیلوفر_خوش_زبان #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #ماشین_تحریر_عجیب #نشرنون #نشر_نون
طنز مکتوب انگلیسی با وودهاوس شناخته میشود. نویسندهای که پرکار است و داستانهای طنزش همیشه ابتدا در مطبوعات منتشر میشدند و دستاویز خوبی برای #طنزپردازان شفاهی گفتاری و یا #استنداپ بودهاست.
«مردی که دو پای چپ داشت» اثری از پی.جی.وودهاوس نویسنده و طنز پرداز انگلیسی است که در سال 1917 میلادی منتشر شد و مجموعه ای است که بصورت داستان های کوتاه ارائه گردیده است. کتاب مردی که دو پای چپ داشت در 13 داستان خوانندگان را مجذوب خود می کند. اغلب داستان های وودهاوس در فضای انگلستان می گذرد، گفته هایش عموما طنزآمیز و غیرسیاسی بود، او نویسنده پر کاری بود و بین سال های 1902 تا 1947 بیش از نود کتاب شامل چهل نمایشنامه، دویست داستان کوتاه و تعدادی نوشته دیگر به چاپ رساند. کتاب با ترجمه نیلوفر خوش زبان به زبان پارسی برگردانده شده است.
#مردی_که_دو_پای_چپ_داشت #طنز #داستان #ترجمه #نیلوفر_خوش_زبان #مادربزرگ_سلام_رساند_و_گفت_متاسف_است #ماشین_تحریر_عجیب #نشرنون #نشر_نون
NOONBOOK :: نشر نون
«فعل بیوفایی» لنا آندرشون مترجم: نیلوفر خوشزبان نشر نون اثری دیگر از نویسندۀ رمان «تصرف عدوانی» @NOONBOOK
«فعل بیوفایی»
لنا آندرشون
مترجم: نیلوفر خوشزبان
نشر نون
#فعل_بی_وفایی داستان خواستن و نخواستن است، داستان رسیدن و نرسیدن، داستان داشتن و نداشتن، داستان عشق و نفرت و داستان ماندن و رفتن؛ روایت بیم و امیدها و رؤیاها و فریب خوردنهای خودخواسته، محاکات چیرگی قدرت عشق بر قدرت عقل؛ لذتِ درد، و ناتوانی در رهایی از آن.
استر زنی روشنفکر است؛ مینویسد، ترجمه میکند، میاندیشد. الاف هنرپیشهی تئاتر است، شهرت دارد، جذاب است. اما یک جای کار میلنگد. الاف در رابطهی دیگری است. شاید گیر افتاده، شاید نه. شاید میخواهد، شاید نمیخواهد. شاید توان خروج از آن را ندارد، شاید میلش را. در سراسر رمان رابطهی استر و الاف میان دو قطب در نوسان است، واقعیت زندگی در یک سو و آنچه میخواهند باشد، یا دستکم وانمود میکنند که میخواهند، در سوی دیگر. ناگفته پیداست کفهی ترازو به نفع کدامیک سنگینی میکند.
#فعل_بی_وفایی داستان شناخت انسان است. بار دیگر نشان میدهد لحظهی پایان عشق لحظهی آغاز باز شدن چشمان است، و افسوس که بنایی که فرو ریخت دیگر جز تلی از آوار خاطرات نیست؛ در پایان رابطه، شناخت بهتر یعنی افسوس بیشتر، گاه برای فرد ازدسترفته و گاه برای زمان و احساسات ازدسترفته.
هم الاف و هم استر میدانند که در اشتباهند. گاهی خود را فریب میدهند و گاهی دیگری را. شاید هم امید برایشان نوعی مکانیسم دفاعی است تا همچنان عشق بورزند و با هم باشند.
#لنا_اندرشون از صفحهی نخست تا پایان کتاب خواننده را مشتاق نگه میدارد اما رمان او اثری است که به اندیشه وامیدارد و به تعلیق و گرهافکنیِ صرف بسنده نمیکند. طیف وسیعی از مخاطبان فارسیزبان که #تصرف_عدوانی این نویسنده را دوست داشتهاند احتمالاً این رمان را هم میپسندند.
#فعل_بی_وفایی رمانی است که بهخصوص برای زنان و دختران، بهویژه آنها که در رویارویی با عشق درگیر احساسات متناقضاند، جذاب خواهد بود.
برگردان کتاب واقعاً دلپذیر و دلکش است. نثر شستهرفته و زبان پرداخته. خانم #نیلوفر_خوش_زبان، چه به لحاظ انتخاب اثر و چه به لحاظ شیوهی ترجمه، از مترجمان محبوب من هستند و هر کتابی را ترجمه کنند با اشتیاق میخوانم و لذت میبرم؛ مترجمی کاربلد که مطمئنم جزو نامهای ماندگار نسل جدید مترجمان خواهند بود.
#فعل_بی_وفایی را چند روزی است که #نشرنون در تیراژ ۲۰۰۰ نسخه منتشر کرده است. در روزگاری که تیراژ کتابها به زیر ۵۰۰ نسخه رسیده است، انتخاب چنین تیراژی برای چاپ اول کتاب یادآور روزهای طلایی صنعت نشر است و از اطمینان کامل ناشر به کیفیت اثر و ذوق و ذائقهی مخاطبان نشان دارد.
#فعل_بی_وفایی پیشنهاد خوبی است برای شروع پاییز، فصلی که همیشه کتابخوانها در آن منتظر کتابهای جدید و اتفاقهای جذاب بودهاند.
#معرفی_کتاب #نشرنون
@NoonBook
@Virastaar
لنا آندرشون
مترجم: نیلوفر خوشزبان
نشر نون
#فعل_بی_وفایی داستان خواستن و نخواستن است، داستان رسیدن و نرسیدن، داستان داشتن و نداشتن، داستان عشق و نفرت و داستان ماندن و رفتن؛ روایت بیم و امیدها و رؤیاها و فریب خوردنهای خودخواسته، محاکات چیرگی قدرت عشق بر قدرت عقل؛ لذتِ درد، و ناتوانی در رهایی از آن.
استر زنی روشنفکر است؛ مینویسد، ترجمه میکند، میاندیشد. الاف هنرپیشهی تئاتر است، شهرت دارد، جذاب است. اما یک جای کار میلنگد. الاف در رابطهی دیگری است. شاید گیر افتاده، شاید نه. شاید میخواهد، شاید نمیخواهد. شاید توان خروج از آن را ندارد، شاید میلش را. در سراسر رمان رابطهی استر و الاف میان دو قطب در نوسان است، واقعیت زندگی در یک سو و آنچه میخواهند باشد، یا دستکم وانمود میکنند که میخواهند، در سوی دیگر. ناگفته پیداست کفهی ترازو به نفع کدامیک سنگینی میکند.
#فعل_بی_وفایی داستان شناخت انسان است. بار دیگر نشان میدهد لحظهی پایان عشق لحظهی آغاز باز شدن چشمان است، و افسوس که بنایی که فرو ریخت دیگر جز تلی از آوار خاطرات نیست؛ در پایان رابطه، شناخت بهتر یعنی افسوس بیشتر، گاه برای فرد ازدسترفته و گاه برای زمان و احساسات ازدسترفته.
هم الاف و هم استر میدانند که در اشتباهند. گاهی خود را فریب میدهند و گاهی دیگری را. شاید هم امید برایشان نوعی مکانیسم دفاعی است تا همچنان عشق بورزند و با هم باشند.
#لنا_اندرشون از صفحهی نخست تا پایان کتاب خواننده را مشتاق نگه میدارد اما رمان او اثری است که به اندیشه وامیدارد و به تعلیق و گرهافکنیِ صرف بسنده نمیکند. طیف وسیعی از مخاطبان فارسیزبان که #تصرف_عدوانی این نویسنده را دوست داشتهاند احتمالاً این رمان را هم میپسندند.
#فعل_بی_وفایی رمانی است که بهخصوص برای زنان و دختران، بهویژه آنها که در رویارویی با عشق درگیر احساسات متناقضاند، جذاب خواهد بود.
برگردان کتاب واقعاً دلپذیر و دلکش است. نثر شستهرفته و زبان پرداخته. خانم #نیلوفر_خوش_زبان، چه به لحاظ انتخاب اثر و چه به لحاظ شیوهی ترجمه، از مترجمان محبوب من هستند و هر کتابی را ترجمه کنند با اشتیاق میخوانم و لذت میبرم؛ مترجمی کاربلد که مطمئنم جزو نامهای ماندگار نسل جدید مترجمان خواهند بود.
#فعل_بی_وفایی را چند روزی است که #نشرنون در تیراژ ۲۰۰۰ نسخه منتشر کرده است. در روزگاری که تیراژ کتابها به زیر ۵۰۰ نسخه رسیده است، انتخاب چنین تیراژی برای چاپ اول کتاب یادآور روزهای طلایی صنعت نشر است و از اطمینان کامل ناشر به کیفیت اثر و ذوق و ذائقهی مخاطبان نشان دارد.
#فعل_بی_وفایی پیشنهاد خوبی است برای شروع پاییز، فصلی که همیشه کتابخوانها در آن منتظر کتابهای جدید و اتفاقهای جذاب بودهاند.
#معرفی_کتاب #نشرنون
@NoonBook
@Virastaar
Forwarded from minimalha
.
عشق هم مثل همەی چیزهای دیگر از اصول تکامل پیروی میکند. وقتی تحت فشار قرار گیرد، تغییر میکند تا بتواند در برابر تغییر وضعیت دوام بیاورد؛ و مثل همەی ابعاد زندگی، عشق هم بیش از هر چیز و در درجەی اول به دنبال بقا است.
از کتابِ #فعل_بی_وفایی
#لنا_آندرشون
ترجمه: #نیلوفر_خوش_زبان
#نشر_نون
.
@MinimalForLife
عشق هم مثل همەی چیزهای دیگر از اصول تکامل پیروی میکند. وقتی تحت فشار قرار گیرد، تغییر میکند تا بتواند در برابر تغییر وضعیت دوام بیاورد؛ و مثل همەی ابعاد زندگی، عشق هم بیش از هر چیز و در درجەی اول به دنبال بقا است.
از کتابِ #فعل_بی_وفایی
#لنا_آندرشون
ترجمه: #نیلوفر_خوش_زبان
#نشر_نون
.
@MinimalForLife